Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (4 milliseconds)
English
Persian
globular cluster
خوشه ستارهای کروی
Other Matches
staller cluster
خوشه ستارهای
open star cluster
خوشه باز ستارهای
globular cluster
خوشه کروی
sidereal
ستارهای
siderial
ستارهای
pentacular
ستارهای
asteroidal
ستارهای
astral
ستارهای
starry
ستارهای
radial
ستارهای
radials
ستارهای
radial form
شکل ستارهای
planetary
ستارهای نجومی
radial motor
موتور ستارهای
aster
گل ستارهای مینا
pulsation
تپش ستارهای
pulsation
ضربان ستارهای
interstellar
بین ستارهای
stellar embryos
جنینهای ستارهای
star cloud
ابری ستارهای
star cloud
سحابی ستارهای
sphery
ستارهای شکل
star nebula
ابری ستارهای
star nebula
سحابی ستارهای
star connection
اتصال ستارهای
star circuit
مدار ستارهای
star network
شبکه ستارهای
interstellar gas
گاز بین- ستارهای
star thistle
قنطوریون ستارهای گل توری
interstellar matter
ماده بین- ستارهای
interstellar dust
غبار بین- ستارهای
interstaller space
فضای بین- ستارهای
quasistellar objects
اجرام شبه ستارهای
interstaller hydrogn
ئیدروژن بین- ستارهای
star grass
هر نوع گیاه گل ستارهای
interstellar
خلاء بین- ستارهای
asteroids
ستاره مانند ستارهای
double bank radial engine
موتور ستارهای دوبل
five star
افسر پنج ستارهای
stellar inertial navigation
ناوبری لختی ستارهای
voltage to neutral
ولتاژ اتصال ستارهای
multistar network
شبکه چند ستارهای
asteroid
ستاره مانند ستارهای
nova
ستارهای که نور ان چندروزی زیاد شده و دوباره کم شود
heliacal
ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشیدقابل رویت است
globally
کروی
global
کروی
globate
کروی
globe like
کروی
globoid
کروی
globular
کروی
globulous
کروی
perispheric
کروی
spheroid
کروی
spheral
کروی
orbiculate
کروی
orbicular
کروی
globy
کروی
spheric
کروی
nodular
کروی
spherical
کروی
spherical triagle
مثلث کروی
globe valve
سوپاپ کروی
spherical top
فرفره کروی
spherical triangle
مثلث کروی
spherical trigonometry
مثلثات کروی
spherical wedge
قاچ کروی
sphericity
حالت کروی
kitchen rudder
سکان کروی
spherical mirror
اینه کروی
orbed
گرد کروی
spherical geometry
هندسه کروی
roudelay
کروی شکل
sector of a sphere
اکلیل کروی
sphery
کروی مستدیر
spherics
هندسه کروی
aspheric
غیر کروی
spherical aberration
خطای کروی
spherical candlepower
شمع کروی
spherical coordinates
مختصات کروی
spherical lens
عدسی کروی
globular protein
پروتئین کروی
sphere
جسم کروی
orbs
کروی شدن
spheres
جسم کروی
orb
کروی شدن
orb
جسم کروی
orbs
جسم کروی
spherical sector
قطاع کروی
globes
کروی کردن
globe
کروی کردن
helical
ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشید قابل رویت است شمسی
sphere gap
دهانه جرقه کروی
mean spherical candlepower
شمع کروی متوسط
spherical polygon
کثیر الاضلاع کروی
star globe
ستاره یاب کروی
hemispherical engine
موتور نیم کروی
spherule
جسم کروی کوچک
spherical coordinates
دستگاه مختصات کروی
concave spherical mirror
اینه کروی مقعر
orbicularly
بطور گرد یا کروی
spherical coordinates
مختصات کروی
[ریاضی]
globules
جسم کوچک کروی
globule
جسم کوچک کروی
quadrant
ربع جسم کروی
ensphere
بصورت کروی در اوردن
concave spherical mirror
اینه کروی کاو
beard
خوشه
beards
خوشه
rar
خوشه
raceme
خوشه
cluster
خوشه
virgo
خوشه
virginis
خوشه
cluster bomb
خوشه
cluster bombs
خوشه
clusters
خوشه
grouped
<adj.>
خوشه ای
bunches
خوشه
clump
خوشه
bunching
خوشه
clumps
خوشه
gregarious
خوشه خوشه
clumping
خوشه
clumped
خوشه
bunched
خوشه
bunch
خوشه
spherical coordinate system
دستگاه مختصات کروی
[ریاضی]
roundel
صفحه کوچک و کروی شکل
ball peen hammer
چکشی که یک طرف ان کروی است
acinarious
پوشیده شده از حفرههای کروی
roundle
صفحه کوچک و کروی شکل
glomerule
خوشه دسته
eared
خوشه دار
ear
خوشه زائده
ears
خوشه زائده
gleaner
خوشه چین
galactic cluster
خوشه کهکشانی
earing
خوشه بندی
super cluster
ابر خوشه
clumpy
خوشه دار
tuffet
کلاله خوشه
vintager
خوشه چین
gleaning
خوشه چینی
icker
خوشه ذرت
racemose
بشکل خوشه
oval faced chaser punch
قلم خوشه
racemiform
خوشه مانند
open cluster
خوشه باز
mine mooring
خوشه مین
mealie
خوشه ذرت
yurta
خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
spherical coordinate system
[with constant radius]
دستگاه مختصات کروی
[با شعاع ثابت]
yurt
خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
cluster bomb
خوشه مین خوشهای
spadix
خوشه گریبانه دار
glean
خوشه چینی کردن
gleaned
خوشه چینی کردن
spicular
مانند خوشه کوچک
cluster
خوشه مین خوشهای
gleans
خوشه چینی کردن
botryoidal
شبیه خوشه انگور
clusters
خوشه مین خوشهای
cluster bombs
خوشه مین خوشهای
gleanings
خوشه چینی کردن
grain ear
خوشه دانه
[گیاه شناسی]
tucket
خوشه نرسیده ذرت هندی
ears
خوشه دار یاگوشدار کردن
botryoidal
دارای شکل خوشه انگور
eared
خوشه کرده سنبله دار
alpha virginis
سماک اعزال الفا- خوشه
ear
خوشه دار یاگوشدار کردن
spica
الفا- خوشه سماک اعزل
grain head
خوشه دانه
[گیاه شناسی]
married failure
عمل نکردن خوشه اتصال مین
sori
خوشههای گرده گیاهی خوشه هاگی
foxtail
یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
ears
هرالتی شبیه گوش یا مثل دسته کوزه خوشه
glomerule
خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
ear
هرالتی شبیه گوش یا مثل دسته کوزه خوشه
grape shot
گلولههای بهم چسبیده چون خوشه انگورکه یکباردرتوپ گذارند
cirro cumulus
لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
cluster bomb
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bombs
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
clusters
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
spherization
جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
ear
خوشه
[بخشی از ساقه گیاه غلاتی]
[گیاه شناسی]
radiation scattering
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
huygen's principle
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
cluster bombs
جمع کردن خوشه کردن
bunching
دسته کردن خوشه کردن
cluster bomb
جمع کردن خوشه کردن
bunch
دسته کردن خوشه کردن
cluster
جمع کردن خوشه کردن
clusters
جمع کردن خوشه کردن
bunches
دسته کردن خوشه کردن
bunched
دسته کردن خوشه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com