Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (5 milliseconds)
English
Persian
She is photogenic.
خوش عکس است (عکسش قشنگ می افتد )
Other Matches
cover girl
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girls
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
My watch is fast (gaining).
ساعتم جلو می افتد
To fall into a trap.
جشن تولدم به شنبه می افتد
immediate
آنچه یکباره اتفاق افتد
What's the damage?
چقدر خرج روی دستم می افتد؟
It's Lombard Street to a China orange.
<idiom>
بطور قطع
[حتما]
اتفاق می افتد.
Timber!
درخت داره می افتد!
[تازه اره شده]
Does this material stain easily ?
آیا این جنس زود لکه (لک ) می افتد ؟
nice looking
قشنگ
smatt
قشنگ
cheesy
قشنگ
beautiful
قشنگ
goodlooking
قشنگ
sprucy
قشنگ
namby pamby
قشنگ
beauteous
قشنگ
pretty
قشنگ
goodly
قشنگ
spruce
قشنگ
spruces
قشنگ
prettify
قشنگ
prettier
قشنگ
prettiest
قشنگ
namby-pamby
قشنگ
sprucely
بطور قشنگ
beautifier
قشنگ کننده
prettily
بطور قشنگ
adorn
قشنگ کردن
beautified
قشنگ شدن
beautifies
قشنگ شدن
cherubim
بچه قشنگ
beautify
قشنگ شدن
beautifying
قشنگ شدن
cherubs
بچه قشنگ
smarten
قشنگ کردن
cherub
بچه قشنگ
gew gaw
اشیاء قشنگ بی مصرف
gimcrack
چیز قشنگ و کم بها
I didnt mince my words . I put it very well .
قشنگ حرفم رازدم
Beautiful music ( weather ) .
موسیقی ( هوای ) قشنگ
gimcrack
قشنگ و بی مصرف عروسک
gewgaw
چیز قشنگ بی مصرف
pert
غنچه دار قشنگ
gewgaws
چیز قشنگ بی مصرف
nattily
بطور اراسته و قشنگ
lido
میعادگاه قشنگ ساحلی
to take f.
قشنگ حرف زدن
lidos
میعادگاه قشنگ ساحلی
whigmaleerie
چیز قشنگ وارزان
whigmaleery
چیز قشنگ وارزان
she was prettily dressed
جامه قشنگ پوشیده بود
pretty pretties
چیزهای قشنگ و نادان فریب
prettiest
بطور دلپذیر قشنگ کردن
gimceackery
چیزهای قشنگ وبی مصرف
eros
بچه قشنگ غرائزشهوانی انسانی
adorns
قشنگ کردن ارایش دادن
pretty
بطور دلپذیر قشنگ کردن
prettier
بطور دلپذیر قشنگ کردن
prettify
بطور دلپذیر قشنگ کردن
I sat down with no fuss or bother .
برای خودم قشنگ گرفتم نشستم
This car wI'll do beautifully .
این اتوموبیل قشنگ بدرد مان می خورد
She speaks French as if it were her mother tongue . She speaks Frinch like a native .
فرانسه را آنقدر قشنگ صحبت می کند گویی زبان مادریش است
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it.
ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
The letter is well typed .
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
pragmatism
مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
namby-pamby
بی مغز سخن بی مغز و بی بیمزه نوشتههای قشنگ و بیمزه
namby pamby
بی مغز سخن بی مغز و بی بیمزه نوشتههای قشنگ و بیمزه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com