Dictiornary-Farsi | خونت را کثیف نکن ( خونسرد باش ) | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 134 (7 milliseconds)

English	Persian
Dont be upset . Dont lose your temper . Keep calm(cool).	خونت را کثیف نکن ( خونسرد باش )


Other Matches

What is good enough for others should be good enough for you.	خونت که از بقیه رنگین تر نیست
unconcerned	خونسرد
Plegmatic <adj.>	خونسرد
coldblooded	خونسرد
cold blooded	خونسرد
cold-shoulders	خونسرد
cold-shouldering	خونسرد
cold-shouldered	خونسرد
cold-shoulder	خونسرد
cold shoulder	خونسرد
slow to wrath	خونسرد
laid-back	خونسرد
unflappable	خونسرد
impassive	خونسرد
uninterested	خونسرد
dispassionate	خونسرد
meek	بیروح خونسرد
in cold blood <idiom>	خیلی خونسرد
cool as a cucumber <idiom>	خونسرد و شجاع
straight-faced	خونسرد درونریز
imperturbable	خونسرد ساکت
poikilotherm	جانور خونسرد
ectotherm	حیوان خونسرد
composed	ارام خونسرد
coolers	خونسرد خنک کردن
cools	خونسرد خنک کردن
coolest	خونسرد خنک کردن
cooled	خونسرد خنک کردن
cool	خونسرد خنک کردن
cooling off	خونسرد شدن غضب را فرونشاندن
bedrabbled	کثیف
filthy	کثیف
mussy	کثیف
scabbiness	کثیف
scabione	کثیف
scabious	کثیف
filthier	کثیف
squalid	کثیف
sloppy	کثیف
nastier	کثیف
bedraggled	کثیف
smoochy	کثیف
grimy	کثیف
dauby	کثیف
draggy	کثیف
snotty	کثیف
mucky	کثیف
nasty	کثیف
nastiest	کثیف
smeary	کثیف
nasties	کثیف
filthiest	کثیف
dirtied	کثیف
lousy	کثیف
sloppily	کثیف
amiss	بد کثیف
dirties	کثیف
wild and woolly	کثیف
dirtiest	کثیف
soapless	کثیف
dirtying	کثیف
dirtier	کثیف
dirty	کثیف
slum	محله کثیف
slums	محله کثیف
besmear	کثیف کردن
bemire	کثیف کردن
bedraggle	کثیف کردن
splodge	کثیف کردن
sump	استخراب کثیف
slubber	کثیف کردن
slub	کثیف کردن
smutch	کثیف کردن
scall	سعفه کثیف
smutch	لکه کثیف
piggy wiggy	بچه کثیف
in mourning	کثیف سیاه
grotty	ارزان و کثیف
to [make] muddy	کثیف کردن
splodges	کثیف کردن
sordid	کثیف دون
buggers	کثیف وفاسد
piggeries	جای کثیف
slopped	ادم کثیف
slop	ادم کثیف
impure	کثیف ناصاف
dirties	کثیف کردن
dirtiest	کثیف کردن
grubby	کثیف شلخته
grubbiest	کثیف شلخته
grubbier	کثیف شلخته
messy	کثیف شلوغ
soil	کثیف کردن
soiling	کثیف کردن
dirty	کثیف کردن
sumps	استخراب کثیف
dirtier	کثیف کردن
slopping	ادم کثیف
sludge	کثیف شدن
buggering	کثیف وفاسد
bugger	کثیف وفاسد
piggery	جای کثیف
soils	کثیف کردن
pigpens	جای کثیف
pigpen	جای کثیف
pigsty	جای کثیف
dirtied	کثیف کردن
pigsties	جای کثیف
dirtying	کثیف کردن
contaminates	الوده یا کثیف کردن
contaminating	الوده یا کثیف کردن
contaminated	الوده یا کثیف کردن
contaminate	الوده یا کثیف کردن
ragamuffins	ادم کثیف و بی سر وپا
ragamuffin	ادم کثیف و بی سر وپا
slummer	ساکن محلات کثیف
grimily	بطور سیاه و کثیف
off-color <idiom>	بد مزه ،کثیف ،بیادب
litterbugs	آدم کثیف وآشغال پاش
sludge	جای کثیف ولجن الود
How dirty the house is !	چقدر خانه کثیف است
litterbug	آدم کثیف وآشغال پاش
draggle tail	دارای دامن کثیف والوده
sculleries	جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
scullery	جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
patina	[جرم، کبره و کثیف شدن الیاف پشم در اثر مرور زمان]
establishing	1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establish	1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishes	1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
slobs	ادم نامرتب وکثیف ادم کثیف وژولیده
slob	ادم نامرتب وکثیف ادم کثیف وژولیده
gunk	ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
befoul	کثیف کردن الوده کردن