English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
English Persian
to lay out خیابان بندی کردن
Other Matches
lay out نقشه خیابان بندی
bystreet خیابان کناری خیابان فرعی
macadam سنگ فرش کردن خیابان
to pave the street with stone خیابان را سنگ فرش کردن
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
time تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
revamp دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
rig نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
revamped دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
rigs نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
revamps دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
rigged نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
bumble اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbled اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
overpacking دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
bumbles اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
To do something slapdash. کاری را سرهم بندی کردن ( سمبل کردن )
bollix سرهم بندی کردن قاطی پاتی کردن
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
SS خیابان
St خیابان
pavement کف خیابان
pavements کف خیابان
avenuse خیابان
lane خیابان
lanes خیابان
avenues خیابان
road bridge پل خیابان
roads خیابان
road خیابان
avenue خیابان
streets خیابان
roadbed کف خیابان
street خیابان
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
to pin up بی بندی کردن
to take a snack ته بندی کردن
to mull a mull of سر هم بندی کردن
to make a muddle of سر هم بندی کردن
sealing اب بندی کردن
seals اب بندی کردن
seal اب بندی کردن
lacevi بندی کردن
caulk اب بندی کردن
batten down اب بندی کردن
underpin پی بندی کردن
to make a mess of سر هم بندی کردن
to nails up سر هم بندی کردن
underpinned پی بندی کردن
underpins پی بندی کردن
street lighting روشنایی خیابان
stop street خیابان فرعی
runway خیابان پرواز
asphaltum قیر خیابان
parkway خیابان مشجر
slums خیابان پرجمعیت
parkway خیابان درختدار
slum خیابان پرجمعیت
carriage drive خیابان پارک
runways خیابان پرواز
roadways وسط خیابان
roads طریق خیابان
road طریق خیابان
drive way جاده خیابان
At the end of the street. درته خیابان
roadway وسط خیابان
the open of a street دهنه خیابان
alley خیابان کوچک
alleys خیابان کوچک
avenues خیابان اصلی
avenue خیابان اصلی
asphalt قیر خیابان
Downing Street خیابان داونینگ
up the street بالای خیابان
Fleet Street خیابان فلیت
alleyways خیابان کوچک
grade طبقه بندی کردن کلاسه کردن
break down تجزیه کردن طبقه بندی کردن
vamp وصله کردن سرهم بندی کردن
segregation جدا کردن درجه بندی کردن
grades طبقه بندی کردن کلاسه کردن
sorts دسته کردن طبقه بندی کردن
portion تسهیم کردن سهم بندی کردن
gaduate درجه بندی کردن تغلیظ کردن
gradate درجه بندی کردن مخلوط کردن
sort دسته کردن طبقه بندی کردن
typed ماشین کردن طبقه بندی کردن
partition جدا کردن جزء بندی کردن
resorts جدا کردن طبقه بندی کردن
types ماشین کردن طبقه بندی کردن
portions تسهیم کردن سهم بندی کردن
resort جدا کردن طبقه بندی کردن
type ماشین کردن طبقه بندی کردن
partitions جدا کردن جزء بندی کردن
resorted جدا کردن طبقه بندی کردن
to put on شرط بندی کردن تحمیل کردن
sorted دسته کردن طبقه بندی کردن
graduate طبقه بندی کردن
subsumes رده بندی کردن
groupage دسته بندی کردن
grade درجه بندی کردن
graduate درجه بندی کردن
grade دسته بندی کردن
impost تعرفه بندی کردن
subsume رده بندی کردن
to categorize طبقه بندی کردن
to categorize دسته بندی کردن
to categorize رده بندی کردن
impone شرط بندی کردن
jerry build سرهم بندی کردن
paginate صفحه بندی کردن
subsuming رده بندی کردن
subsumed رده بندی کردن
rating دسته بندی کردن
rates درجه بندی کردن
rank رتبه بندی کردن
scheduled زمان بندی کردن
schedules زمان بندی کردن
prioritized اولویت بندی کردن
schedule زمان بندی کردن
bungles سرهم بندی کردن
degree رتبه بندی کردن
degrees رتبه بندی کردن
rationing جیره بندی کردن
aggroup طبقه بندی کردن
ranked رتبه بندی کردن
ranks رتبه بندی کردن
railroad سرهم بندی کردن
rate درجه بندی کردن
bungle سرهم بندی کردن
bungled سرهم بندی کردن
bungling سرهم بندی کردن
formats قالب بندی کردن
format قالب بندی کردن
stripping بسته بندی کردن
parcels بسته بندی کردن
parcel بسته بندی کردن
lot سهم بندی کردن
break down تقسیم بندی کردن
tabulated جدول بندی کردن
group دسته بندی کردن
tabulates جدول بندی کردن
echelonment رده بندی کردن
echelonment درجه بندی کردن
flimflam سرهم بندی کردن
sort دسته بندی کردن
rally دسته بندی کردن
ratings دسته بندی کردن
grades دسته بندی کردن
tabulate جدول بندی کردن
groups دسته بندی کردن
railroads سرهم بندی کردن
bunlge سرهم بندی کردن
formulate فرمول بندی کردن
lot تقسیم بندی کردن
formulated فرمول بندی کردن
formulates فرمول بندی کردن
formulating فرمول بندی کردن
packets بسته بندی کردن
packet بسته بندی کردن
compartmentation تقسیم بندی کردن
grades درجه بندی کردن
categorizes رده بندی کردن
classify رده بندی کردن
classify طبقه بندی کردن
to knock together سرهم بندی کردن
classifying رده بندی کردن
classifying دسته بندی کردن
classifying طبقه بندی کردن
packing بسته بندی کردن
to lay out باغچه بندی کردن
categorizes طبقه بندی کردن
categorizes دسته بندی کردن
categorizing رده بندی کردن
layer طبقه بندی کردن
categorizing طبقه بندی کردن
layers طبقه بندی کردن
categorizing دسته بندی کردن
phrase کلمه بندی کردن
phrased کلمه بندی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com