Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (11 milliseconds)
English
Persian
lombard street
خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
Other Matches
scotland yard
نام کوچهای در لندن که اداره مرکزی شهربانی لندن در ان قراردارد
rediscount rate
نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
reserve requirement
مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
giros
روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank.
من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
giro
روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
world bank
بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
available cash
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
London
لندن
the metropolis
لندن
londoner
اهل لندن
cockney
اهل لندن
london ivy
دود و مه لندن
cockneys
اهل لندن
Fleet Street
جراید لندن
In the very heart of london .
درقلب لندن
we learnt from london that
از لندن خبر میرسد
scotland yard
اداره کاراگاهی لندن
Beefeaters
نگهبان برج لندن
Scotland
اداره اگاهی در لندن
east end
قسمت شرقی لندن
Beefeater
نگهبان برج لندن
What time does the train arrive in London?
چه وقت قطار به لندن می رسد؟
london in size
پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
general posr office
اداره مرکزی پست در لندن
clearinghouse
موسسه تهاتری لندن انبار
Does the train stop in London?
آیا قطار در لندن توقف دارد؟
transpontine
واقع درجنوب رود تیمز در لندن
I'd like to book a flight to london.
یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
inns of chancery
عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند
london system
سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
Is this the right platform for the train to London?
آیا این سکوی قطار لندن است؟
imperial institute
بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
Change at London and get a local train.
در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
tomorow morning . I wI'll leavew for london.
فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
You have to change at London.
شما باید در لندن قطار تان را عوض کنید.
bigben
ساعت بزرگی که بر برج پارلمان لندن نصب شده است
pantechnicons
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicon
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
baltic exchange
بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
mohock
تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
checked
چک بانک
checks
چک بانک
banks
بانک
bank
بانک
check
چک بانک
saving bank
بانک پس انداز
shroff
بانک دار
state bank
بانک استان
central bank
بانک مرکزی
state bank
بانک دولتی
development bank
بانک توسعه
world bank
بانک جهانی
loan bank
بانک وامی
loan bank
بانک استقراضی
germplasm bank
بانک گونه ها
memory bank
بانک حافظه
piggy bank
<idiom>
بانک کوچک
monopoly bank
بانک انحصاری
mortgage bank
بانک رهنی
national bank
بانک ملی
remitting bank
بانک واگذارنده
bankroll
سرمایه بانک
banks
در بانک گذاشتن
data bank
بانک داده ها
data bank
بانک اطلاعات
data bank
بانک اطلاعاتی
data banks
بانک داده ها
clearing bank
بانک پس انداز
data banks
بانک اطلاعاتی
bank rate
نرخ بانک
banks
بانک ضرابخانه
bank
در بانک گذاشتن
clearing banks
بانک پس انداز
banker
بانک دار
bankers
بانک دار
intermediary bank
بانک میانجی
bank
بانک ضرابخانه
merchant bank
بانک بازرگانی
merchant banks
بانک بازرگانی
bankbill
برات بانک
bank of deposit
بانک پس انداز
bank overdraft
بدهی به بانک
bank failures
ورشکستگی بانک
bankbook
کتابچه بانک
bank stock
سهام بانک
data banks
بانک اطلاعات
authorized bank
بانک مجاز
bank asset
دارائی بانک
bank bill
برات بانک
German Central Bank
بانک مرکزی آلمان
Where is the nearest bank?
نزدیکترین بانک کجاست؟
to pay in
بحساب بانک گذاشتن
deposit
به حساب بانک گذاشتن
approved bank
بانک تایید شده
to place money in the bank
پول در بانک گذاشتن
stakeholder
نگهدارنده بانک در قمار
collecting bank
بانک وصول کننده
accepting bank
بانک قبولی نویس
bank balance sheet
تراز نامه بانک
accepting bank
بانک قبول کننده
advising bank
بانک ابلاغ کننده
federal reserve bank
بانک فدرال رزرو
export import bank
بانک صادرات واردات
drawen on the national bank
عهده بانک ملی
deposit with the bank
در بانک ودیعه گذاردن
deposit in the bank
در بانک به ودیعه گذاردن
bankable
نقد شدنی در بانک
bankable
قابل پذیرش در بانک
confirming bank
بانک تائید کننده
deposits
به حساب بانک گذاشتن
croupier
کمک صاحب بانک
paying bank
بانک پرداخت کننده
negotiating bank
بانک معامله کننده
bank of issue
بانک ناشر اسکناس
croupiers
کمک صاحب بانک
presenting bank
بانک ارائه کننده
issuing bank
بانک صادر کننده
account
حساب داشتن در بانک
issuing bank
بانک گشاینده اعتبار
bankbook
دفترحساب بانک دفترچه بانکی
blood banks
بانک جمع اوری خون
blood bank
بانک جمع اوری خون
Which bank do you bank with?
در کدام بانک حساب دارید؟
bank for international settlements
بانک پرداختهای بین المللی
bank
رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
bank capital requirement
سرمایه مورد نیاز بانک
accepting bank
بانک پذیرنده حواله یابرات
banks
رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
Which bank do you bank with?
با کدام بانک کار می کنید؟
time deposits
مطالبه نقدی موجل از بانک
I have entangled myself with the banks .
خودم را گرفتار بانک ها کردم
depositor
کسیکه پول در بانک میگذارد
opening bank
بانک باز کننده اعتبار
stop payment
دستور عدم پرداخت چک به بانک
faro
نوعی بازی قمار شبیه بانک
banks
انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
bank
انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
Bank for International Settlements
[BIS]
بانک تسویه پرداخت بین المللی
cashier's check
چکی که بانک عهده خود بکشد
This check is on bank Melli .
این چه بعهده بانک ملی است
counter check
چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
cancelled cheque
چکی که وجه ان را بانک به اورنده چک پرداخته است
Does the bank acknowledge your signature ?
آیا بانک امضای شما را قبول دارد ؟
socialist international
بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
bank giro
همکاری بانک و اداره پست جهت انتقال پول
opening hours
ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
electronic
استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
fractional reserve banking
بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
big five
پنج بانک معتبر انگلستان یعنی بانکهای میدلند
inclearing
همه چکهایی که در بانک درمعاملات پایاپای بایدپول انهارابپردازد
bank rate
مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود
break the bank
<idiom>
بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
scotland yard
اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
eft
سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave.
اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
reserve
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserves
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
atm
ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند
reserving
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
sideways ROM
نرم افزاری که امکان انتخاب یک بانک حافظه مشخص یا قطعه ROM را فراهم میکند
legal reserves
مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
international finance corporation
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
international development association
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com