Dictiornary-Farsi | خیر خواهی گشاده دستی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
generosity	خیر خواهی گشاده دستی


Other Matches

largess	گشاده دستی بخشیدگی
open handed	گشاده دست گشاده کف
Take it or leave it.	می خواهی بخواه نمی خواهی نخواه !
manual	دستور رزمی دستی سیستم دستی
patulously	گشاده
patulous	گشاده
open faces	گشاده رو
vogie	گشاده رو
patents	گشاده
patenting	گشاده
open faced	گشاده رو
patent	گشاده
patented	گشاده
open eyed	گشاده چشم
open letter	نامه سر گشاده
open letters	نامه سر گشاده
big-hearted	گشاده دست
bighearted	گشاده دل سخی
barefacedness	گشاده رویی
astraddle	با پاهای از هم گشاده
openhanded	گشاده دست
freehanded	گشاده دست
vnder canvas	در چادری با بادبانهای گشاده
craft revolving fund	حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
with open arms	بااغوش باز بابازوهای گشاده
craft reimbursable supply	اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
toxicomania	سم خواهی
uranism	همجنس خواهی
inversions	همجنس خواهی
Why dont you leave me alone?	از جان من چه می خواهی ؟
inversion	همجنس خواهی
will to power	قدرت خواهی
hebephilia	نوجوان خواهی
zealotry	هوا خواهی
benevolence	خیر خواهی
benevolence	نیک خواهی
amativeness	خاطر خواهی
zeal	خیر خواهی
amende honorable	پوزش خواهی
nosophilia	بیماری خواهی
oestrus	گشن خواهی
blackmail	باج خواهی
zoophily	حیوان خواهی
zoophilia	حیوان خواهی
sapphism	همجنس خواهی
homoerotism	همجنس خواهی
coprophilia	مدفوع خواهی
illy	ازروی بد خواهی
electron affinity	الکترون خواهی
ephebophilia	جوان خواهی
blackmails	باج خواهی
progressiveness	ترقی خواهی
progressivism	ترقی خواهی
homosexuality	همجنس خواهی
willy nilly	خواهی نخواهی
willy-nilly	خواهی نخواهی
thou shalt go	خواهی رفت
estrus	گشن خواهی
thou wilt go	خواهی رفت
thanatomania	مرگ خواهی
blackmailing	باج خواهی
blackmailed	باج خواهی
urning	در همجنس خواهی مردان
overt homosexuality	همجنس خواهی اشکار
poll	نظر خواهی کردن
public spiritedness	خیر خواهی مردم
sapphism	همجنس خواهی زنان
tribadism	همجنس خواهی فاعلی
supercilious	از روی خود خواهی
to offer an apology	عذر خواهی کردن
royalistic	مبنی برسلطنت خواهی
What the hell do you want?	چه زهر ماری می خواهی ؟
polled	نظر خواهی کردن
Pick, what you like [want] !	هر کدام را می خواهی بردار!
Why do you want to know ? dont be nosy.	می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
crystal growth affinity	رشد خواهی بلور
Do you want some more food ?	بازهم غذا می خواهی ؟
liberalism	اصول ازادی خواهی
abundancy motive	انگیزه فزون خواهی
latent homosexuality	همجنس خواهی نهفته
hypersexuality	فزون خواهی جنسی
polls	نظر خواهی کردن
apologise	عذر خواهی کردن
apologizing	عذر خواهی کردن
apologizes	عذر خواهی کردن
apologized	عذر خواهی کردن
apologize	عذر خواهی کردن
apologising	عذر خواهی کردن
apologises	عذر خواهی کردن
apologised	عذر خواهی کردن
appealable	قابل پژوهش خواهی
faute de mieux	همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
Having hardly arrived you want to. . .	هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
to play at	خواهی نخواهی اقدام کردن
She is hopping mad .	چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
Do you want to have your fortune told?	می خواهی برایت فال بگیرم ؟
When in Rome, do as the Romans do! <proverb>	خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
You seem to expect something for good measure !	مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
Where do you want to go this time of night ?	این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
public spirit	خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public spiritedly	ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
If you want to sell your car , I am your man .	اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
You wI'll benefit by this book .	از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
radicalism	روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
nothing serves to but apology	هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class.	اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
hand held	دستی
hand made	دستی
levorotation	چپ دستی
left handedness	چپ دستی
three handed	سه دستی
single-handed	یک دستی
manual	دستی
handiest	دستی
ready use	دم دستی
palmar	کف دستی
handmade	دستی
handy	دستی
handier	دستی
bellows	دم دستی
portable	دستی
handwork	دستی دستکاری
long bow	کمان دستی
light fingers	چابک دستی
line hand	دستی که نخ را می کشد
push cart	چرخ دستی
handwheel	چرخ دستی
handsaw	اره دستی
hand reamer	کوبه دستی
hand organ	ارگ دستی
hand operated chuck	سه نظام دستی
hand molding shop	قالبریزی دستی
hand molding	قالبریزی دستی
hand mill	اسیاب دستی
hand lade	پاتیل دستی
hand held computer	کامپیوتر دستی
hand lever	اهرم دستی
hand receipt	رسید دستی
hand roller	غلطک دستی
handlist	فهرست دستی
handhold	گیره دستی
handbell	زنگ دستی
hand wheel	چرخ دستی
hand vise	گیره دستی
hand torch	مشعل دستی
hand tool	ابزار دستی
hand saw	اره دستی
hand grenade	نارنجک دستی
made ground	خاک دستی
portable weir	سرریز دستی
handbag	کیف دستی
handbags	کیف دستی
hang-gliding	گلایدر دستی
stick shift	دندهی دستی
stick shifts	دندهی دستی
sub-machine gun	مسلسل دستی
nimble fingers	چابک دستی
nattiness	زبر دستی
tommy gun	مسلسل دستی
tin snips	قیچی دستی
right handedness	راست دستی
post hole auger	مته دستی
quern	اسیاب دستی
portable receiver	رادیوی دستی
portable instrument	سنجه دستی
paving beetle	تخماق دستی
side board	میز دم دستی
staff gauge	اشل دستی
submachinegun	مسلسل دستی
sub-machine gun	تیربار دستی
sub-machine guns	مسلسل دستی
sub-machine guns	تیربار دستی
manual operation	عمل دستی
manual labour	امضای دستی
manual input	ورودی دستی
manual exchange	مرکز دستی
manual cutout	افتامات دستی
manual controller	نافم دستی
manual control	کنترل دستی
hand knot	گره دستی
manual operation	عملیات دستی
manual pinion shift	استارت دستی
egg beater	همزن دستی
mill file	سوهان دستی
manual focusing knob	دکمهزوم دستی
manula shifting	اتصال دستی
manual skills	مهارتهای دستی
manual skill	مهارت دستی
manual ringing	زنگ دستی
manual adjustment	تنطیم دستی
portable drill	مته دستی
sideboards	میز دم دستی
handicraft	هنر دستی
cold link	پیوند دستی
close fistedness	خشک دستی
carpenter's clamp	پیچ دستی
bull horn	بلندگوی دستی
handcart	ارابه دستی
bitstock	مته دستی
handcart	چرخ دستی