Dictiornary-Farsi | خیر عمومی یا صلاح همگانی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
common good	خیر عمومی یا صلاح همگانی


Other Matches

public	آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
own best interest	صلاح
to deesm a	صلاح دانستن
It is not advisable . It is inexpedient.	صلاح نیست
inadvisable	دور از صلاح مضر
in one's best interest	به صلاح خود شخصی
inadvisably	بدون اینکه صلاح باشد
general quarters	اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introducing	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
I know best where my interests lie.	صلاح کارم را خودم بهتر می دانم
common hardware	ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
it is impolitic reply so soon	صلاح نیست به این زودی پاسخ داده شود
general porpose	کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders	دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
generable	همگانی
wall-to-wall	همگانی
general	همگانی
generals	همگانی
universal	همگانی
communal	همگانی
plenums	همگانی
plenum	همگانی
nonquota	همگانی
public	همگانی
communally	همگانی
universal symbol	نماد همگانی
mass education	اموزش همگانی
universal complex	عقده همگانی
hecatomb	قربانی همگانی
long house	ماوای همگانی
general	جامع همگانی
universal trait	صفت همگانی
universalization	همگانی سازی
pissoir	شاشگاه همگانی
agora	همایشگاه همگانی
public	همگانی ملی
public instractions	تعلیمات همگانی
utility	صنایع همگانی
latrine	ابریز همگانی
mass media	رسانههای همگانی
semipublic	نیمه همگانی
holocaust	کشتار همگانی
public health	بهداشت همگانی
generals	جامع همگانی
cross examination	بازجویی همگانی
public building	بنای همگانی
family check	کیش همگانی
holocausts	کشتار همگانی
pissoir	ابریزگاه همگانی
holocaust	اتش سوزی همگانی
public domain software	نرم افزارعمومی یا همگانی
holocausts	اتش سوزی همگانی
public traffic	رفت و امد همگانی
land sturm	نام نویسی همگانی
socialized medicine	بیمه پزشکی همگانی
pogroms	ازار وکشتار همگانی
public domain software	نرم افزار همگانی
pogrom	ازار وکشتار همگانی
public works	کارهای ساختمانی همگانی
cafeteria messing	ناهار خوری همگانی
adjudicate	تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated	تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating	تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates	تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
sanitarian	کارشناس بهداشتی جانبدار بهداشت همگانی
social security	بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
indignation meeting	مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
i advised him to go there	به صلاح او دانستم که برود مصلحت دیدم که برود
gymnopaedic	درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
consolidated dining facility	تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
telpak	سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
community property	اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
common carrier	موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
common control	کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
overt	عمومی
popular	عمومی
generic	عمومی
common user	عمومی
outline	خط عمومی
wide	عمومی
wider	عمومی
widest	عمومی
oecumenical	عمومی
rife	عمومی
hackneyed	عمومی
general porpose	عمومی
ecumenic	عمومی
common	:عمومی
commoners	عمومی
commonest	:عمومی
generals	عمومی
general	عمومی
commonest	عمومی
the public voice	عمومی
outlining	خط عمومی
outlines	خط عمومی
universal	عمومی
common	عمومی
commoners	:عمومی
public	عمومی
outlined	خط عمومی
general allotment	اختصاصات عمومی
folkway	طرزفکر عمومی
GHQ	ستاد عمومی
general amnesty	عفو عمومی
general act	سند عمومی
general assembly	مجمع عمومی
general cargo	بار عمومی
general education	اموزش عمومی
general depot	امادگاه عمومی
general depot	انبار عمومی
general factor	عامل عمومی
general grant	کمک عمومی
general intelligence	هوش عمومی
general meeting	گردهمایی عمومی
general meeting	جلسه عمومی
general meeting	مجمع عمومی
general requirements	نیازهای عمومی
general message	پیام عمومی
general damage	خسارت عمومی
general concepts	تدبیر عمومی
general equilibrium	تعادل عمومی
general mobilization	بسیج عمومی
common grid	شبکه عمومی
common hardware	قطعات عمومی
common items	قطعات عمومی
common labour	کارگر عمومی
cameralistic science	مالیه عمومی
central war	جنگ عمومی
checkup	معاینه عمومی
collective call sign	معرف عمومی
baths	استخر عمومی
common language	زبان عمومی
common nuisance	اضرار عمومی
common parts	قطعات عمومی
encyclic	عمومی دوری
public baths	استخر عمومی
folkway	احساسات عمومی
fourth estate	مطبوعات عمومی
g/a	خسارت عمومی
bath-house	حمام عمومی
prosecture	وکیل عمومی
common purse	وجوه عمومی
common user	خدمات عمومی
common user items	اقلام عمومی
comulative action	اثر عمومی
consolidated annuities	دیون عمومی
public deposits	سپردههای عمومی
counsel for the crown	وکیل عمومی
general ability	توانایی عمومی
suffrage universal	حق رای عمومی
records depository	بایگانی عمومی
public library	کتابخانه عمومی
public law	حقوق عمومی
public interest	نفع عمومی
public interest	منافع عمومی
social good	کالاهای عمومی
public institutions	موسسات عمومی
public information	اطلاعات عمومی
public image	تصور عمومی
state property	اموال عمومی
public goods	کالاهای عمومی
public finance	مالیه عمومی
public facilities	تسهیلات عمومی
public expenditures	مخارج عمومی
public domain	خط مشی عمومی
public decency	عفت عمومی
public network	شبکه عمومی
public order	نظم عمومی
quasi public	نیمه عمومی
public warehouse	انبار عمومی
public utilities	تسهیلات عمومی
respublica	رفاه عمومی
public services	خدمات عمومی
public servant	مستخدم عمومی
rule of thumb	قانون عمومی
public property	مال عمومی
public policy	سیاست عمومی
public place	مکان عمومی
public place	محل عمومی
public ownership	مالکیت عمومی
public debt	قرضه عمومی
public cost	هزینه عمومی
general tariff	تعرفه عمومی
general support	پشتیبانی عمومی
general supplies	اماد عمومی
general supplies	تدارکات عمومی
general stock	سهام عمومی
general staff	ستاد عمومی
general reserve	احتیاط عمومی
general relativity	نسبیت عمومی
general register	ثبات عمومی
general quarters	اسایشگاههای عمومی
general psychology	روانشناسی عمومی
general plan	نقشه عمومی
general paresis	فلج عمومی
general paralysis	فلج عمومی