Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
hit the dirt
<idiom>
خیزرفتن به زمین ،درجایی مخفی شدن
Other Matches
bounding
با خیزرفتن
underground
مخفی شبکه مخفی جنگ غیر منظم
where
درجایی که
stay put
<idiom>
درجایی ماندن
To put up at a place .
درجایی منزل کردن
leave behind
<idiom>
جاگذاشتن چیزی درجایی
sit on
<idiom>
عضو بدن درجایی
bide
درجایی باقی ماندن
to keep an appointment
سروقت معین درجایی حاضرشدن
His name is never mentioned anywhere .
اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
to wear out one;
از زیاد ماندن درجایی مزاحم صاحب خانه شدن
fly speck
گه یاکثافت مگس که بشکل خال یانقطهای درجایی گذاشته شود
out of place
<idiom>
درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
furtive
مخفی
slinkier
مخفی
hidden
مخفی
hid
مخفی
undercover
مخفی
slinkiest
مخفی
hush hush
مخفی
clandestine
مخفی
hush-hush
مخفی
secrets
مخفی
secret
مخفی
slinky
مخفی
perdu or due
مخفی
closeted
مخفی
closeting
مخفی
concealed
مخفی
closet
مخفی
closets
مخفی
covert
مخفی
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
by ballot
با رای مخفی
hidden
مخفی شده
occult
مخفی کردن
under-
مخفی درزیر
conceal
مخفی کردن
hickok belt
مخفی کردن زه
obscurer
مخفی کردن
conceals
مخفی کردن
mole
مامور مخفی
codes
کدهای مخفی
obscure
مخفی کردن
obscured
مخفی کردن
covert operations
عملیات مخفی
stows
مخفی کردن
secret agent
مامور مخفی
hidey-hole
مخفی گاه
defector in place
مامور مخفی
secret agents
مامور مخفی
stow
مخفی کردن
secret ballot
رای مخفی
submergence
مخفی سازی
stowing
مخفی کردن
hid
مخفی شده
stowed
مخفی کردن
stowaways
مسافر مخفی
hidy-hole
مخفی گاه
submers
مخفی کردن
stowaway
مسافر مخفی
under
مخفی درزیر
obscures
مخفی کردن
submerging
مخفی کردن
emissaries
مامور مخفی
coverings
مخفی در بر گرفتن
emissary
مامور مخفی
cover
مخفی در بر گرفتن
clandestinely
بطور مخفی
blinds
مخفی گاه
hugger mugger
مخفی کردن
bugs
میکروفن مخفی
bugging
میکروفن مخفی
submerges
مخفی کردن
submerged
مخفی کردن
submerge
مخفی کردن
blind
مخفی گاه
blinded
مخفی گاه
covers
مخفی در بر گرفتن
bug
میکروفن مخفی
hideaway
مخفی گاه
hidden codes
رمزهای مخفی
plainclothesman
پلیس مخفی
hidden file
فایل مخفی
hideaways
مخفی گاه
obscuring
مخفی کردن
obscurest
مخفی کردن
skeleton in one's closet
<idiom>
رازهای مخفی
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
hides
مخفی نگاه داشتن
ballot
رای مخفی دادن
hide
مخفی نگاه داشتن
fig leaves
لاپوش مخفی کننده
fig leaf
لاپوش مخفی کننده
camouflages
مخفی کردن پوشاندن
balloted
رای مخفی دادن
bugged
مجهز به میکروفن مخفی
ballots
رای مخفی دادن
camouflaging
مخفی کردن پوشاندن
falsi crimen
مخفی کردن حقیقت
camouflaged
مخفی کردن پوشاندن
camouflage
مخفی کردن پوشاندن
covered approach
پیشروی پوشیده معابر مخفی
conclearer of stolen goods
مخفی کننده اموال مسروقه
hush
ارامش دادن مخفی نگاهداشتن
huddle
مخفی کردن درهم ریختگی
huddled
مخفی کردن درهم ریختگی
huddles
مخفی کردن درهم ریختگی
blind
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
huddling
مخفی کردن درهم ریختگی
cover
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
perdu
مخفی سرباز جان فشان
gestapo
گشتاپو سازمان پلیس مخفی
spial
عمل مخفی انجام دادن
perdue
مخفی سرباز جان فشان
blind
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
cover
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
hickok belt
مخفی شدن پنهان کردن
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
disclose
یات چیزی که باید مخفی می ماند
espial
جاسوسی عمل مخفی انجام دادن
disclosing
یات چیزی که باید مخفی می ماند
ambushing
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushes
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushed
مخفی گاه سربازان برای حمله
covered position
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
ballot
رای مخفی مجموع اراء نوشته
balloted
رای مخفی مجموع اراء نوشته
ambush
مخفی گاه سربازان برای حمله
discloses
یات چیزی که باید مخفی می ماند
ballots
رای مخفی مجموع اراء نوشته
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
rear takedown with outside leg tackle
گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
apparatus
شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
He has been exposed as a traitor.
هویت مخفی او
[مرد]
بعنوان خائن افشا شد.
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
screened
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screen
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screens
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
acid house party
نوعی مهمانی که به صورت مخفی برگزار میشود و در آن موسیقی
secret ballot
ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
screening, screenings
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
culls
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culling
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culled
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
cull
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation.
پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
burned
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
backstreet
فعالیتهای غیر رسمی و مخفی و اغلب غیر قانونی
conventicle
انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
secret police
سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com