Dictiornary-Farsi | خیلی التفات کردید | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
it is very kind of you	خیلی التفات کردید


Other Matches

You have cut my hair very short .	سرم را ( موهایم را ) خیلی کوتاه کردید
you did right	خوب کردید
you are written	شما اشتباه کردید
you did right	کار صحیحی کردید
what made you so late	چه شد که این همه دیر کردید
why did you mention that onep	چه شد که ان یکی را بخصوص ذکر کردید
you did w to leave the place	خوب کاری کردید که از انجارفتید
gratia	التفات
favor	التفات
favour	التفات
favors	التفات
favouring	التفات
favours	التفات
favored	التفات
favoring	التفات
gratuity	التفات سپاسگزاری
by courtesy	ازراه التفات
gratuities	التفات سپاسگزاری
in with <idiom>	دررفاقت ،التفات یا نزدیکی با
do me this kindness	این التفات رادرباره بنده
to court favour	توجه و التفات کسی را طلب کردن
she has a well poised head	وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner <idiom>	گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
i am very keen on going there	من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
go great guns <idiom>	موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
microfilm	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce	صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency	فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
rattling	خیلی تند خیلی خوب
ponderous	خیلی سنگین خیلی کودن
emergencies	خیلی خیلی فوری
emergency	خیلی خیلی فوری
jim dandy	ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
dammit	خیلی
very little	خیلی کم
abysmal <adj.>	خیلی بد
in large quantities	خیلی خیلی
for long	خیلی
ten	خیلی
damn	خیلی
copious	خیلی
dumpiness	خیلی
highly	خیلی
far and away	خیلی
to a large extent	خیلی
routh	خیلی
villainous	خیلی بد
not a few	خیلی ها
many	خیلی
very	خیلی
far	زیاد خیلی
pitch black	خیلی سیاه
piping hot	خیلی داغ
giantess	زن خیلی قدبلند
corking	خیلی زیبا
skin and bones <idiom>	خیلی لاغر
pitch-black	خیلی سیاه
whackings	خیلی بزرگ
far and away	خیلی دور
far off	خیلی دور
before you can say knife	خیلی زود
dead slow	خیلی اهسته
as good as	خیلی خوب
benedicite	خیلی خوب
in seventh heaven <idiom>	خیلی خوشحال
in cold blood <idiom>	خیلی خونسرد
too tough	خیلی سفت
by leaps and bounds	خیلی تند
to pieces <idiom>	خیلی زیاده
Nothing more, thanks.	خیلی متشکرم.
mad as a hornet <idiom>	خیلی عصبانی
at most	خیلی باشد
not so hot <idiom>	نه خیلی خوب
jolly	بذله گو خیلی
as stiff as a poker	خیلی خشک
precise	خیلی دقیق
tickled pink <idiom>	خیلی شادوخوشحال
(a) snap <idiom>	خیلی ساده
too bad <idiom>	خیلی بد ،غم انگیز
to spread like wildfire	خیلی زودمنتشرشدن
primely	خیلی خوب
precisian	خیلی دقیق
pixilated	خیلی حساس
pianissmo	خیلی نرم
toploftiness	خیلی متکبر
overstrung	خیلی حساس
oftentimes	خیلی اوقات
of vital importance	خیلی ضروری
bone dry	خیلی خشک
number one	خیلی خوب
raff	خیلی زیاد
ritzy	خیلی شیک
rotundily	چاقی خیلی
ultraconservative	خیلی محتاط
thank you very much	خیلی متشکرم
swith	خیلی عظیم
superrabundant	خیلی زیاد
very light	خیلی سبک
subminiature	خیلی کوچک
span new	خیلی تازه
skinless	خیلی حساس
senseful	خیلی حساس
sappy	خیلی احساساتی
much was said	خیلی حرفهازده شد
immensurable	خیلی قدیم
(go over with a) fine-toothed comb <idiom>	خیلی بادقت
iam in bad	خیلی محتاجم
flying high <idiom>	خیلی شادوشنگول
get up the nerve <idiom>	خیلی شلوغ
hit bottom <idiom>	خیلی پست
(as) old as the hills <idiom>	خیلی قدیمی
hand in glove	خیلی نزدیک
hand in glove	خیلی صمیمی
hand and glove	خیلی نزدیک
in no time	خیلی زود
He is a loose card .	خیلی ول است
I had an awful time .	به من خیلی بد گذشت
She is very pretentious.	خیلی ادعادارد
many persons	خیلی اشخاص
many people	خیلی اشخاص
many people	خیلی از مردم
lower most	خیلی پست تر
lily white	خیلی سفید
level best	خیلی خوب
level best	خیلی عالی
it is very easily done	خیلی به اسانی
much worse	خیلی بدتر
hand and glove	خیلی صمیمی
really wicked	خیلی محشر
highs	خیلی بزرگ
really sick	خیلی محشر
often	خیلی اوقات
faraway	خیلی دور
costs and arm and a leg <idiom>	خیلی گرونه
highest	خیلی بزرگ
precipitating	خیلی سریع
precipitates	خیلی سریع
precipitated	خیلی سریع
precipitate	خیلی سریع
frequently	خیلی اوقات
high	خیلی بزرگ
stentorian	خیلی بلند
Many thanks!	خیلی ممنون!
often <adv.>	خیلی از اوقات
many times <adv.>	خیلی از اوقات
open and shut	خیلی سهل
decrepit	خیلی پیر
open-and-shut	خیلی سهل
parlous	خیلی مهیب
a lot of times <adv.>	خیلی از اوقات
I spoke my mind.	من خیلی رک گفتم.
immediate	خیلی فوری
whopping	خیلی بزرگ
infinitely	خیلی زیاد
frequently <adv.>	خیلی از اوقات
exceeding	خیلی زیاد
extra	بسیار خیلی
extra-	بسیار خیلی
extras	بسیار خیلی
regularly [often] <adv.>	خیلی از اوقات
on any number of occasions <adv.>	خیلی از اوقات
oft [archaic, literary] <adv.>	خیلی از اوقات
fortissimo	خیلی بلند
superabundant	خیلی زیاد
great <adj.>	خیلی خوب
pluperfect	خیلی عالی
lots	خیلی زیاد
goody-goodies	خیلی خوب
very good	خیلی خوب
glorious	خیلی خوب
goody-goody	خیلی خوب
niftiest	خیلی خوب
nifty	خیلی خوب
goody goody	خیلی خوب
oodles	خیلی زیاد
extreme	خیلی زیاد
Neanderthal	خیلی کهنه
seldom	خیلی کم ندرتا
raucous	خیلی نامرتب
confidential	خیلی محرمانه
niftier	خیلی خوب
whacking	خیلی بزرگ
once in the blue moon	خیلی بندرت
quaint	خیلی فریف
wicked <adj.>	خیلی خوب
wells	خیلی خوب
cool <adj.>	خیلی خوب
sick [British E] <adj.>	خیلی خوب
To take with a pinch of salt.	خیلی جدی نگرفتن
well	خیلی خوب
awesome <adj.>	خیلی خوب
We get along splendidly(fine)	خیلی با هم جور هستیم
It is quite likely that ….	خیلی احتمال می رود که …
She is extremly restive.	خیلی بی تابی می کند
very long	برد خیلی زیاد
mind one's P's and Q's <idiom>	خیلی دقیق به رفتاروگفتار
very short	شعاع عمل خیلی کم