English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
like crazy <idiom> خیلی سریع با انرژی زیاد
Other Matches
rollover استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
go great guns <idiom> موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
precipitate خیلی سریع
precipitates خیلی سریع
precipitated خیلی سریع
precipitating خیلی سریع
hyperpnea تنفس خیلی سریع یاعمیق
capacitor discharge ignition سیستم احتراق با انرژی زیاد
fast که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fasted که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fasts که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fastest که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
out like a light <idiom> (زود خوابیدن)خیلی سریع به خواب رفتن
infinitely خیلی زیاد
raff خیلی زیاد
oodles خیلی زیاد
lots خیلی زیاد
superabundant خیلی زیاد
far زیاد خیلی
extreme خیلی زیاد
exceeding خیلی زیاد
superrabundant خیلی زیاد
barrelful مقدار خیلی زیاد
very high frequency فرکانس خیلی زیاد
abject poverty فقر خیلی زیاد
oodlins خیلی زیاد توده
very many book کتابهای خیلی زیاد
very long برد خیلی زیاد
an arm and a leg <idiom> پول خیلی زیاد
atomic ساعت خیلی دقیقی که از تغییر انرژی اتم ها به عنوان مرجع استفاده میکند
have one's heart set on something <idiom> چیزی را خیلی زیاد خواستن
to the full <idiom> خیلی زیاد ،به طور کامل
to have one's work cut out [for one] <idiom> کار خیلی زیاد و سخت داشتن
spate تعداد خیلی زیاد هجوم بی مقدمه
slashes تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
no end to (of) <idiom> خیلی زیاد،بهنظر تمام شده
slashed تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slash تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
input limited ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
What brazen cheek ! Ilike your impudence . بنازم که خیلی رویت زیاد است ( پررویی) !
processor کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
to be on the razzle حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to have a spree حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to have a binge حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
blockbuster بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blockbusters بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
aerodynamic heating افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
virtual level تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
money to burn <idiom> بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
pair production تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
intrinsic energy انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
marine express کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
dma اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
she has a well poised head وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner <idiom> گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
i am very keen on going there من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
microfilmed فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
dma CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
energy transition عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
sottovoce صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
snap pass پاس سریع با پیچش سریع مچ
very low frequency فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
european unclear a energy agency اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
fission to yield ratio توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
ponderous خیلی سنگین خیلی کودن
rattling خیلی تند خیلی خوب
I didnt get much sleep. زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
speedy سریع السیر سریع
speediness سریع السیر سریع
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
emergency خیلی خیلی فوری
emergencies خیلی خیلی فوری
to hold somebody in great respect کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
jim dandy ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
surcharge زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
isenergic هم انرژی
energy line خط انرژی
energy barrier سد انرژی
low energy انرژی کم
power انرژی
vigor انرژی
high energy پر انرژی
powering انرژی
powers انرژی
endrgized با انرژی
zip انرژی
zipped انرژی
zipping انرژی
zips انرژی
powered انرژی
deenergized بی انرژی
energy انرژی
exergonic انرژی ده
energies انرژی
vigour انرژی
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
energy transmission انتقال انرژی
energy stage لایه انرژی
energy storage انباره ی انرژی
energy supply منبع انرژی
kinetic energy انرژی حرکتی
energy theorem تئوری انرژی
energy transfer انتقال انرژی
power transfer انتقال انرژی
energy spectrum بیناب انرژی
energy pattern نقشه انرژی
energy of vibration انرژی ارتعاش
energy of vibration انرژی ارتعاشی
energy of activation انرژی فعالسازی
energy loss گمگشت انرژی
energy loss تلف انرژی
energetic دارای انرژی
energy level تراز انرژی
energy level سطح انرژی
energy pattern الگوی انرژی
energy preservation نگهداری انرژی
energy spectrum طیف انرژی
energy quantum کوانتوم انرژی
energy shell پوسته انرژی
energy shell لایه انرژی
energy regeneration بازیابی انرژی
energy radiation تابش انرژی
energy production تولید انرژی
energy principle اصل انرژی
energy preservation ذخیره انرژی
energy intake مدخل انرژی
(be in) high spirits <idiom> پر انرژی بودن
energising انرژی دادن
heat energy انرژی گرمایی
heat energy انرژی حرارتی
energize انرژی دادن
energizes انرژی دادن
energizing انرژی دادن
kinetic energy انرژی سینتیک
high energy electron الکترون پر انرژی
kinetic energy انرژی جنبشی
zing انرژی روح
energises انرژی دادن
gravitational energy انرژی گرانشی
energised انرژی دادن
exchange energy انرژی تبادل
excitation energy انرژی تحریک
kinetic energy انرژی جنبنده
energy content محتوای انرژی
fermi energy انرژی فرمی
field energy انرژی میدان
free energy انرژی ازاد
fusion energy انرژی فوزیون
fusion energy انرژی ذوب
fusion energy انرژی گداخت
energy intake ورود انرژی
bioenergetics انرژی جانداران
conservation of energy بقای انرژی
outputs انرژی خروجی
continuum of energy پیوستار انرژی
output انرژی خروجی
activation energy انرژی فعالسازی
correlation energy انرژی همبستگی
crystal energy انرژی بلور
deenergize قطع انرژی
deenergized بی انرژی شده
deformation energy انرژی تغییرشکل
dissipation of energy اتلاف انرژی
dissociation energy انرژی تفکیک
eigenstate حالت انرژی
energy state حالت انرژی
electric energy انرژی الکتریکی
inducts انرژی گرفتن
collision energy انرژی برخورد
bloch band نوار انرژی
binding energy انرژی بستگی
binding energy انرژی پیوندی
bond energy انرژی پیوند
bending energy انرژی خمشی
cathexis انرژی روانی
atomic energy انرژی اتمی
activation energy انرژی کنانش
absolute energy انرژی مطلق
chemical energy انرژی شیمیایی
induct انرژی گرفتن
inducted انرژی گرفتن
inducting انرژی گرفتن
cohesive energy انرژی همدوسی
cohesive energy انرژی همچسبی
electrical energy انرژی برقی
energy density دانسیته انرژی
energy dissipation اسراف انرژی
energy dissipation انرژی اتلاف
energy distribution پخش انرژی
energy distribution توزیع انرژی
energy drop افت انرژی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com