Dictiornary-Farsi | خیلی عظیم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
swith	خیلی عظیم


Other Matches

she has a well poised head	وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner <idiom>	گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
i am very keen on going there	من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
go great guns <idiom>	موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
microfilms	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce	صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency	فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
highs	عظیم
walloping	عظیم
wallopings	عظیم
breast bone	عظیم قص
highest	عظیم
tremendous	عظیم
astronomic	عظیم
astronomical	عظیم
enormous	عظیم
decuman	عظیم
massive	عظیم
high	عظیم
stour	عظیم
massively	عظیم
glorious	عظیم
greatest	عظیم
great-	عظیم
great	عظیم
whales	عظیم الجثه
grand slams	توفیق عظیم
vast	زیاد عظیم
full bodied	عظیم الجثه
gargantua	عظیم الجثه
grand larceny	سرقت عظیم
boom	توسعه عظیم
boomed	توسعه عظیم
elephantine	عظیم الجثه
booming	توسعه عظیم
booms	توسعه عظیم
colossus	عظیم الجثه
whale	عظیم الجثه
galactic	عظیم الجثه
slashing	عظیم چاک
colossuses	عظیم الجثه
hiding	عظیم الشان
best	عظیم ترین
berg	قطعه عظیم یخ
hidings	عظیم الشان
whacking	بسیار عظیم
terrific	مهیب عظیم
chasms	پرتگاه عظیم
whackings	بسیار عظیم
monster	عظیم الجثه
monsters	عظیم الجثه
grand slam	توفیق عظیم
chasm	پرتگاه عظیم
ponderous	خیلی سنگین خیلی کودن
rattling	خیلی تند خیلی خوب
hugely	بطور عظیم الجثه
whoppers	از اندازه بزرگتر عظیم
whopper	از اندازه بزرگتر عظیم
august	عظیم عالی نسب
cataclysmic	وابسته بتحولات عظیم
titanism	عظیم الجثگی شورش گرایی
rogues	حیوان عظیم الجثه سرکش
rogue	حیوان عظیم الجثه سرکش
gargantuan	غول پیکر عظیم الجثه
avalanche	نزول ناگهانی و عظیم هر چیزی
avalanches	نزول ناگهانی و عظیم هر چیزی
macroevoluyion	تحولات عظیم سیر تکامل
behemoth	کرگدن هرچیز عظیم الجثه و نیرومند
sauropod	سوسمارهای عظیم الجثه و گیاهخواردوران ژوراسیک و کرتاسه
nebula	تودههای عظیم گازو گرد مابین فواصل ستارگان جاده شیری
emergency	خیلی خیلی فوری
emergencies	خیلی خیلی فوری
jim dandy	ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
back end network	اتصال بین کامپیوتر main frame و یک رسانه ذخیره سازی عظیم با سرعت بالا یا سرور فایل
juggernauts	نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut	نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
spreadsheet	1-برنامه ایکه امکان اجرای محاسبات روی چندین ستون اعداد را برقرار کند. 2-چاپ محاسبات روی مقادیر عظیم کامپیوتر
spreadsheets	1-برنامه ایکه امکان اجرای محاسبات روی چندین ستون اعداد را برقرار کند. 2-چاپ محاسبات روی مقادیر عظیم کامپیوتر
dammit	خیلی
for long	خیلی
routh	خیلی
not a few	خیلی ها
dumpiness	خیلی
far and away	خیلی
very little	خیلی کم
very	خیلی
villainous	خیلی بد
highly	خیلی
copious	خیلی
abysmal <adj.>	خیلی بد
ten	خیلی
to a large extent	خیلی
many	خیلی
in large quantities	خیلی خیلی
damn	خیلی
rotundily	چاقی خیلی
ritzy	خیلی شیک
at most	خیلی باشد
as good as	خیلی خوب
ultraconservative	خیلی محتاط
before you can say knife	خیلی زود
as stiff as a poker	خیلی خشک
mad as a hornet <idiom>	خیلی عصبانی
in cold blood <idiom>	خیلی خونسرد
in seventh heaven <idiom>	خیلی خوشحال
far	زیاد خیلی
not so hot <idiom>	نه خیلی خوب
iam in bad	خیلی محتاجم
thank you very much	خیلی متشکرم
superrabundant	خیلی زیاد
precise	خیلی دقیق
subminiature	خیلی کوچک
many persons	خیلی اشخاص
to spread like wildfire	خیلی زودمنتشرشدن
span new	خیلی تازه
skinless	خیلی حساس
senseful	خیلی حساس
pitch black	خیلی سیاه
pitch-black	خیلی سیاه
piping hot	خیلی داغ
toploftiness	خیلی متکبر
Nothing more, thanks.	خیلی متشکرم.
many people	خیلی از مردم
immensurable	خیلی قدیم
He is a loose card .	خیلی ول است
much worse	خیلی بدتر
(go over with a) fine-toothed comb <idiom>	خیلی بادقت
skin and bones <idiom>	خیلی لاغر
of vital importance	خیلی ضروری
oftentimes	خیلی اوقات
overstrung	خیلی حساس
flying high <idiom>	خیلی شادوشنگول
much was said	خیلی حرفهازده شد
bone dry	خیلی خشک
number one	خیلی خوب
lower most	خیلی پست تر
lily white	خیلی سفید
level best	خیلی خوب
level best	خیلی عالی
She is very pretentious.	خیلی ادعادارد
it is very easily done	خیلی به اسانی
many people	خیلی اشخاص
I had an awful time .	به من خیلی بد گذشت
in no time	خیلی زود
get up the nerve <idiom>	خیلی شلوغ
hit bottom <idiom>	خیلی پست
dead slow	خیلی اهسته
precisian	خیلی دقیق
(a) snap <idiom>	خیلی ساده
corking	خیلی زیبا
tickled pink <idiom>	خیلی شادوخوشحال
too bad <idiom>	خیلی بد ،غم انگیز
by leaps and bounds	خیلی تند
primely	خیلی خوب
raff	خیلی زیاد
pixilated	خیلی حساس
far and away	خیلی دور
far off	خیلی دور
hand in glove	خیلی نزدیک
hand in glove	خیلی صمیمی
hand and glove	خیلی نزدیک
hand and glove	خیلی صمیمی
(as) old as the hills <idiom>	خیلی قدیمی
giantess	زن خیلی قدبلند
very light	خیلی سبک
pianissmo	خیلی نرم
sappy	خیلی احساساتی
benedicite	خیلی خوب
too tough	خیلی سفت
precipitated	خیلی سریع
Many thanks!	خیلی ممنون!
seldom	خیلی کم ندرتا
whopping	خیلی بزرگ
decrepit	خیلی پیر
I spoke my mind.	من خیلی رک گفتم.
immediate	خیلی فوری
superabundant	خیلی زیاد
a lot of times <adv.>	خیلی از اوقات
parlous	خیلی مهیب
precipitate	خیلی سریع
really wicked	خیلی محشر
really sick	خیلی محشر
faraway	خیلی دور
stentorian	خیلی بلند
open-and-shut	خیلی سهل
open and shut	خیلی سهل
frequently <adv.>	خیلی از اوقات
highest	خیلی بزرگ
high	خیلی بزرگ
frequently	خیلی اوقات
quaint	خیلی فریف
wells	خیلی خوب
well	خیلی خوب
glorious	خیلی خوب
very good	خیلی خوب
goody-goody	خیلی خوب
goody-goodies	خیلی خوب