English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
confidential خیلی محرمانه
Search result with all words
top secret مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
top-secret مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
Other Matches
she has a well poised head وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner <idiom> گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
i am very keen on going there من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
go great guns <idiom> موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
microfilms فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
rattling خیلی تند خیلی خوب
ponderous خیلی سنگین خیلی کودن
backside محرمانه
jackes محرمانه
in secret محرمانه
private code کد محرمانه
hush-hush محرمانه
hush hush محرمانه
restricted محرمانه
in private محرمانه
privily محرمانه
backsides محرمانه
arcane محرمانه
subrosa محرمانه
classified محرمانه
cheek by jowl محرمانه
confidental محرمانه
privately محرمانه
confidential محرمانه
tete a tete محرمانه
private محرمانه
secrets محرمانه
necessary house محرمانه
esoteric محرمانه
confidentially محرمانه
secret محرمانه
privates محرمانه
conclave انجمن محرمانه
conclaves انجمن محرمانه
surreptitiously محرمانه جانشین
in confidence بطور محرمانه
privity موضوع محرمانه
privileged communication مدارک محرمانه
private talk گفتگوی محرمانه
confide محرمانه گفتن
confided محرمانه گفتن
closed conference گردهمایی محرمانه
backstage محرمانه خصوصی
off-the-record محرمانه و خصوصی
off the record محرمانه و خصوصی
surreptitious پنهان محرمانه
closed محرمانه بسته
privates محرمانه سرجوخه
private محرمانه سرجوخه
privy خصوصی محرمانه
secrecy محرمانه بودن
confides محرمانه گفتن
closed meeting گردهمایی محرمانه
private code رمز محرمانه
confidential دارای ماموریت محرمانه
data privacy محرمانه بودن داده ها
underground تشکیلات محرمانه وزیرزمینی
hugger mugger تنهایی مطلب محرمانه
tip محرمانه رساندن نوک
secret services دستگاه محرمانه دولت
secret service دستگاه محرمانه دولت
tipping محرمانه رساندن نوک
behind the stage <adj.> <adv.> محرمانه [اصطلاح مجازی]
administrative crypto account نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
tipster فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
get wise to something/somebody <idiom> درمورد موضوع محرمانه فهمیدن
tipsters فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
snoopy بعمل اورنده تحقیقات محرمانه
underplot دسیسه محرمانه دوز و کلک
to give one the straight tip محرمانه چیزیرا بکسی خبردادن
putsch توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
putsches توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
to have a closed meeting نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
collogue توط ئه چیدن محرمانه گفتگو کردن
under the rose نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
declassified تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifies تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassify تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifying تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
Between you , me and the gatepost. Between ourselves . میان خودمان باشد( محرمانه باقی بماند )
emergency خیلی خیلی فوری
emergencies خیلی خیلی فوری
jim dandy ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
protection عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
I was tipped off . به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
very little خیلی کم
damn خیلی
dammit خیلی
highly خیلی
villainous خیلی بد
dumpiness خیلی
for long خیلی
routh خیلی
very خیلی
abysmal <adj.> خیلی بد
to a large extent خیلی
in large quantities خیلی خیلی
ten خیلی
copious خیلی
many خیلی
far and away خیلی
not a few خیلی ها
at most خیلی باشد
benedicite خیلی خوب
before you can say knife خیلی زود
subminiature خیلی کوچک
number one خیلی خوب
as stiff as a poker خیلی خشک
span new خیلی تازه
rotundily چاقی خیلی
bone dry خیلی خشک
by leaps and bounds خیلی تند
ultraconservative خیلی محتاط
to spread like wildfire خیلی زودمنتشرشدن
corking خیلی زیبا
toploftiness خیلی متکبر
level best خیلی خوب
dead slow خیلی اهسته
very light خیلی سبک
level best خیلی عالی
far and away خیلی دور
far off خیلی دور
Nothing more, thanks. خیلی متشکرم.
too tough خیلی سفت
thank you very much خیلی متشکرم
swith خیلی عظیم
superrabundant خیلی زیاد
as good as خیلی خوب
many persons خیلی اشخاص
it is very easily done خیلی به اسانی
flying high <idiom> خیلی شادوشنگول
get up the nerve <idiom> خیلی شلوغ
pixilated خیلی حساس
precisian خیلی دقیق
primely خیلی خوب
(go over with a) fine-toothed comb <idiom> خیلی بادقت
hit bottom <idiom> خیلی پست
in no time خیلی زود
pianissmo خیلی نرم
overstrung خیلی حساس
He is a loose card . خیلی ول است
I had an awful time . به من خیلی بد گذشت
much was said خیلی حرفهازده شد
much worse خیلی بدتر
many people خیلی اشخاص
many people خیلی از مردم
of vital importance خیلی ضروری
lower most خیلی پست تر
lily white خیلی سفید
oftentimes خیلی اوقات
raff خیلی زیاد
immensurable خیلی قدیم
hand in glove خیلی صمیمی
hand and glove خیلی نزدیک
hand and glove خیلی صمیمی
mad as a hornet <idiom> خیلی عصبانی
sappy خیلی احساساتی
senseful خیلی حساس
giantess زن خیلی قدبلند
not so hot <idiom> نه خیلی خوب
skinless خیلی حساس
hand in glove خیلی نزدیک
in seventh heaven <idiom> خیلی خوشحال
in cold blood <idiom> خیلی خونسرد
(as) old as the hills <idiom> خیلی قدیمی
iam in bad خیلی محتاجم
ritzy خیلی شیک
She is very pretentious. خیلی ادعادارد
skin and bones <idiom> خیلی لاغر
(a) snap <idiom> خیلی ساده
tickled pink <idiom> خیلی شادوخوشحال
too bad <idiom> خیلی بد ،غم انگیز
to pieces <idiom> خیلی زیاده
cool <adj.> خیلی خوب
really sick خیلی محشر
infinitely خیلی زیاد
exceeding خیلی زیاد
stentorian خیلی بلند
extra بسیار خیلی
extra- بسیار خیلی
Many thanks! خیلی ممنون!
really wicked خیلی محشر
awesome <adj.> خیلی خوب
high خیلی بزرگ
great <adj.> خیلی خوب
highest خیلی بزرگ
highs خیلی بزرگ
often خیلی اوقات
precipitating خیلی سریع
extras بسیار خیلی
fortissimo خیلی بلند
oft [archaic, literary] <adv.> خیلی از اوقات
whopping خیلی بزرگ
superabundant خیلی زیاد
immediate خیلی فوری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com