English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (7 milliseconds)
English Persian
teepee خیمه سرخ پوستان
Search result with all words
tepee خیمه مخروطی سرخ پوستان
tepees خیمه مخروطی سرخ پوستان
Other Matches
apartheid نفاق و جدایی بین سیاه پوستان و سفید پوستان افریقای جنوبی
teepee چادرسرخ پوستان
pachyder mata ستبر پوستان
crustacean رده سخت پوستان
crustaceans رده سخت پوستان
wigwams کلبه سرخ پوستان
crustaceous رده سخت پوستان
pueblo دهکده سرخ پوستان
wigwam کلبه سرخ پوستان
tom tom طبل سرخ پوستان
melanic از سیاه پوستان ملانزی
calumet نوعی چپق سرخ پوستان
tunica نام قبیلهای ازسرخ پوستان امریکا
white supremacy تفوق سفید پوستان برنژادهای دیگر
haustellum الت مکنده حشرات یاسخت پوستان
wickiup کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
kinnikinic برگ وپوست گیاهانی که سرخ پوستان امریکایی باتنباکوبکارمیبرند
travois ارابه یا وسیله نقلیه قدیمی سرخ پوستان امریکا
truckmaster شخصی که مامور خریدوفروش میان سرخ پوستان است
kinnikinnick برگ وپوست گیاهانی که سرخ پوستان امریکایی باتنباکوبکارمیبرند
shout song سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
tabernacle خیمه
tent خیمه
tents خیمه
bind خیمه
canopy خیمه
binds خیمه
canopies خیمه
macrurous مربوط به دسته دم درازان از سخت پوستان وابسته به خرچنگهای دریایی
tentage خیمه زنی
lodges خیمه زدن
puppetry خیمه شب بازی
puppet show خیمه شب بازی
lodged خیمه زدن
lodge خیمه زدن
puppeteer خیمه شب باز
puppeteers خیمه شب باز
pitches خیمه زدن
front headlock and leg lever in knee خیمه زدن
pitch خیمه زدن
decamped خیمه بر بستن
hovel پناهگاه خیمه
hovels پناهگاه خیمه
camp خیمه سرا
wigwam خیمه مسکن
decamps خیمه بر بستن
decamping خیمه بر بستن
maroczy bind خیمه ماروکسی
wigwams خیمه مسکن
encage خیمه برپاکردن
decamp خیمه بر بستن
tentmaker خیمه دوز
tenter خیمه دوز
marquee خیمه بزرگ سایبان
tenter مستحفظ خیمه دار
underhook خیمه و رکبی زدن
marquees خیمه بزرگ سایبان
encamping خیمه برپا کردن
encamped خیمه برپا کردن
encamp خیمه برپا کردن
booths سایبان خیمه پاسگاه
booth سایبان خیمه پاسگاه
tents خیمه زدن توجه
tent خیمه زدن توجه
Punch and Judy shows نمایش خیمه شب بازی
encamps خیمه برپا کردن
Punch and Judy show نمایش خیمه شب بازی
pitch خیمه زدن برپاکردن
fantoccini عروسک خیمه شب بازی
puppets عروسک خیمه شب بازی
puppet عروسک خیمه شب بازی
pitches خیمه زدن برپاکردن
pavilion درکلاه خیمه زدن
pavilions درکلاه خیمه زدن
jumping jack عروسک خیمه شب بازی
wampumpeag صدف براق وزیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
wampum صدف براق و زیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
voodooism ایین مذهبی سیاه پوستان افریقایی که شامل طلسم و جادو میباشد جادوگری
pale face سفید پوست لقبی است که گمان می کنندسرخ پوستان امریکایی بمردم سفیدپوست
zombie روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombies روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombi روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
yurt خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
yurta خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
marionettes عروسک خیمه شب بازی نوعی مرغابی
front underlock خیمه کامل و پریدن به پشت حریف
scaramouch عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی
scaramouche عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی
marionette عروسک خیمه شب بازی نوعی مرغابی
totem pole تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
totem poles تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
to pull the wires سیمهای عروسک خیمه شب بازی رادردست داشتن
totem روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totems روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com