Dictiornary-Farsi | داخل نشدنی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
impenetrable	داخل نشدنی


Other Matches

inconsumable	سوخته نشدنی تمام نشدنی
insupressive	پامال نشدنی موقوف نشدنی
incorrodible	خورده نشدنی سائیده نشدنی
incondensable	خلاصه نشدنی تغلیظ نشدنی
unappeasable	اقناع نشدنی راضی نشدنی
ratline	عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
intercommand	داخل قسمت داخل یکان
nuclide	کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
island bases	پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
mortise dead lock	قفل داخل کار قفل داخل درب
inductile	خم نشدنی
insoluble	حل نشدنی
impractical	نشدنی
insolvable	حل نشدنی
indiminishable	کم نشدنی
irresolvable	حل نشدنی
inextricable	حل نشدنی
irresoluble	اب نشدنی
indissoluble	حل نشدنی
impracticable <adj.>	نشدنی
inexecutable <adj.>	نشدنی
unfeasible <adj.>	نشدنی
impalpability	حس نشدنی
indissoluble	اب نشدنی
infeasible	نشدنی
inexecutable	اجرا نشدنی
indefinably	توصیف نشدنی
indefinable	توصیف نشدنی
indefatigable	خسته نشدنی
nonrecurring	تجدید نشدنی
of proof	سوراخ نشدنی
immiscible	امیخته نشدنی
inextinguishable	خاموش نشدنی
impracticable	اجراء نشدنی
infrangible	خرد نشدنی
infusible	گداخته نشدنی
inexhaustibility	تهی نشدنی
quenchless	خاموش نشدنی
insolubility	حل نشدنی ناگذاری
insolubly	بطور حل نشدنی
insurmountable	بر طرف نشدنی
infintesimal	جزخرد نشدنی
incorruptible	فاسد نشدنی
ineradicable	قلع نشدنی
ineradicable	ریشه کن نشدنی
next to impossible	تقریبا نشدنی
irradicable	ریشه کن نشدنی
invictive	مغلوب نشدنی
incalculable	شمرده نشدنی
insatiate	سیر نشدنی
insatiably	سیر نشدنی
insatiable	سیر نشدنی
unforgettable	فراموش نشدنی
imperishable	فاسد نشدنی
intractile	کشیده نشدنی
unprintable	چاپ نشدنی
invincible	مغلوب نشدنی
tameless	رام نشدنی
inapplicable	اجرا نشدنی
irrefragable	تسلیم نشدنی
never to be forgotten	فراموش نشدنی
never say die	رام نشدنی
unrelenting	تسلیم نشدنی
unmanageable	رام نشدنی
irretractile	جمع نشدنی
irresuscitable	زنده نشدنی
inexorable	نرم نشدنی
irresoluble	رها نشدنی ول
intractable	رام نشدنی
irremovable	معزول نشدنی
irrelievable	رها نشدنی
insuppresible	موقوف نشدنی
incodensable	منقبض نشدنی
illegibility	خوانده نشدنی
inapproachable	نزدیک نشدنی
inburnt	پاک نشدنی
incognizable	شناخته نشدنی
incommutable	سبک نشدنی
incompressible	فشرده نشدنی
unerring	اشتباه نشدنی
imperceptible	دیده نشدنی
inexorable	تسلیم نشدنی
haunting	فراموش نشدنی
irrepressible	خوابانده نشدنی
irrepressible	مطیع نشدنی
inconvincible	متقاعد نشدنی
inconvincible	ملزم نشدنی
impregnability	تسخیر نشدنی
implacability	ارام نشدنی
immiscible	مخلوط نشدنی
unfailing	تمام نشدنی
impracticable <adj.>	انجام نشدنی
inexecutable <adj.>	انجام نشدنی
unfeasible <adj.>	انجام نشدنی
impalpable	لمس نشدنی
imperforable	سوراخ نشدنی
impierceable	سوراخ نشدنی
implacability	نرم نشدنی
inviolate	غصب نشدنی
indelible	پاک نشدنی
indeclinable	صرف نشدنی
insatiability	اقناع نشدنی
ineffaceable	پاک نشدنی
ineligible	شامل نشدنی
non-starter	کار نشدنی
insoluble	ماده حل نشدنی
non-starters	کار نشدنی
an inflexible rod of iron	میل خم نشدنی
an impossible act	کار نشدنی
indocile	رام نشدنی
indistributable	تقسیم نشدنی
indiscernible	دیده نشدنی
invisible	دیده نشدنی
unflappable	مایوس نشدنی
indefeasibility	الغاء نشدنی
indefectible	خراب نشدنی
impenetrable	سوراخ نشدنی
indecomposable	فاسد نشدنی
indomitable	رام نشدنی
indigestive	هضم نشدنی
inseparable	جدا نشدنی
indefeasible	الغاء نشدنی
irredeemable	باز خرید نشدنی
inextinguishably	بطور خاموش نشدنی
illimitable	نامحدود محدود نشدنی
indomitably	بطور رام نشدنی
immiscibility	حالت مخلوط نشدنی
insuppresible	نخواباندنی پامال نشدنی
impossible	امکان نا پذیر نشدنی
irreducible	ناکاستنی ساده نشدنی
indelibility	پاک نشدنی بودن
incalculably	بطور شمرده نشدنی
indissolubly	بطور منحل نشدنی
infintesimal	کوچک خرد نشدنی
impregnability	استواری ابستن نشدنی
an inseparable prefix	سر واژه جدا نشدنی
ineffaceably	بطور پاک نشدنی
indelibly	بطور پاک نشدنی
inseparably	بطور جدا نشدنی
unrelenting	بیرحم نرم نشدنی
nonerasable storage	حافظه پاک نشدنی
intractably	بطور رام نشدنی
nonerasable storage	انباره پاک نشدنی
indelible	محو نشدنی ماندگار
prohibited risk	خطر بیمه نشدنی
nonperishable items	اقلام فاسد نشدنی
noninterchanging states	حالتهای تعویض نشدنی
irrecoverably	بطور وصول نشدنی
irremovable	برداشته نشدنی ثابت
ireversible	دگرگون نشدنی بر نگشتنی
unmanagesble	رام نشدنی شرور
unequivocally	صریح اشتباه نشدنی
irreconcilable	جور نشدنی ناسازگار
indissoluble	منحل نشدنی ماندگار
inalienable	محروم نشدنی لایتجزا
ineffaceable	محو نشدنی ماندگار
unequivocal	صریح اشتباه نشدنی
nonexpendable	غیر استهلاکی مصرف نشدنی
interminable	تمام نشدنی بسیار دراز
incompressible	فشار نا پذیر خلاصه نشدنی
weatherproof	خراب نشدنی در اثر هوا
incorruptible	فساد نا پذیر منحرف نشدنی
immitigable	سبک نشدنی تسکین ندادنی
insuperable	شکست ناپذیر مغلوب نشدنی
piece part	قطعه سرهم و جدا نشدنی
unbeatable	شکست ناپذیر مغلوب نشدنی
inexhaustible	پایان نا پذیر تهی نشدنی
infeasible	غیر عملی اجراء نشدنی
inexcitable	دیر غضب تهیج نشدنی
unfrequented	دور افتاده تکرار نشدنی
irreparable	مرمت ناپذیر خوب نشدنی
impossibility	عدم امکان کار نشدنی
incorrigible	بهبودی ناپذیر درست نشدنی
indestructible	از میان نرفتنی نابود نشدنی
irreclaimable	بازیافت نکردنی درست نشدنی
drainless	پایان ناپذیر تمام نشدنی
unfaling	تمام نشدنی کم نیامدنی پایدار با وفا
inappeasable	غیر قابل تسکین قانع نشدنی
inconvincible	اقناع نکردنی شخص متقاعد نشدنی
incompressible	کوچک نشدنی غیر قابل تلخیص
irrepealable	غیر قابل الغاء باطل نشدنی
irresolvable	غیر قابل تجزیه جدا نشدنی
indefeasibly	بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
durable goods	کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
sunfast	محو نشدنی در اثر نور افتاب رنگ ثابت
dry contact	اتصال الکتریکی غلط که باعث خطای تمام نشدنی میشود
ineradicably	بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
red letter	مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
insides	داخل
anie	داخل
interiorly	از داخل
within	در داخل
interiors	داخل
interior	داخل
inside <adv.> <prep.>	در داخل
withindoors	در داخل
within <prep.>	در داخل
aboard	داخل
lineball	داخل
intra	داخل