Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
continuous data	دادههای پیوسته
Other Matches
away	پیوسته بطور پیوسته
transaction data	دادههای تراکنشی
raw data	دادههای خام
qualitative data	دادههای کیفی
primary inputs	دادههای اولیه
objective data	دادههای واقعی
quantitative data	دادههای کمی
numeric data	دادههای عددی
raw data	دادههای اولیه
source data	دادههای منبع
t data	دادههای ازمون
objective data	دادههای عینی
test data	دادههای ازماینده
test data	دادههای ازمایشی
tidal data	دادههای کشندی
mechanized data	دادههای ماشینی
master data	دادههای اصلی
data	دادههای اماری
experimental data	دادههای ازمایشی
experimental data	دادههای تجربی
data aggregate	دادههای متراکم
input data	دادههای اولیه
continuous data	دادههای متوالی
census data	دادههای سرشماری
mass data	دادههای انبوه
biographical data	دادههای زندگینامهای
transmitted data	دادههای ارسال شده
generation data set	مجموعه دادههای تولیدی
administrative data processing	پردازش دادههای اداری
input data	معلومات یا دادههای ورودی
market information	اطلاعات و دادههای بازار
active database	پایگاه دادههای فعال
computerized data base	پایگاه دادههای کامپیوتری
cross sectional data	دادههای برش عرضی
contiguous data structure	ساختار دادههای همجوار
transmitted data	دادههای مخابره شده
input data translator	مترجم دادههای اولیه
internal data representation	نمایش دادههای داخلی
entry	در پایگاه دادههای یا کتابخانه
relational database management	مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
legato	پیوسته
cohesive	به هم پیوسته
continued	پیوسته
married	پیوسته
uninterrupted	پیوسته
continuous	پیوسته
ceaselessly	پیوسته
eternal	پیوسته
proximate	پیوسته
perpetually	پیوسته
attached	پیوسته
continous	پیوسته
conjoint	پیوسته
coalescent	پیوسته
bursts	پیوسته
burst	پیوسته
coadunate	پیوسته
syndetic	پیوسته
incessant	پیوسته
allied	پیوسته
never ceasing	پیوسته
everywhen	پیوسته
alway	پیوسته
concomitant	پیوسته
in connexion with	پیوسته به
incessantly	پیوسته
round-the-clock	پیوسته
cursive	پیوسته
unremittingly	پیوسته
for ever and aday	پیوسته
contiguous	پیوسته
for evermore	پیوسته
non-stop	پیوسته
annexed	پیوسته
continual	پیوسته
on and on	پیوسته
on end	پیوسته
affined	پیوسته
d. in	پیوسته
ceaseless	پیوسته
row	مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
gap	فضای بین دادههای ذخیره شده
rows	مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
flat fuiile database management program	برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
gaps	فضای بین دادههای ذخیره شده
rdbms	سیستم مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
hdic	کنترل پیوندی دادههای سطح بالا
table oriented database management progr	برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
high level data link control	کنترل پیوند دادههای سطح بالا
record oriented database management	برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
rowed	مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
burst mode	حالت پیوسته
nid nod	پیوسته جنباندن
linked list	لیست پیوسته
connected measures	اقدامت پیوسته
accrete	بهم پیوسته
collateral measures	اقدامت پیوسته
contiguous	همجوار پیوسته
nid nod	پیوسته جنبیدن
burster	فرم پیوسته
connecting arrangement	ترتیب پیوسته
continuous tone	اهنگ پیوسته
continuous tone	ته رنگ پیوسته
continuous traffic line	خط پیوسته امد و شد
continuous variable	متغیر پیوسته
inseparate	بهم پیوسته
gamosepalous	پیوسته کاسبرگ
ex post	بوقوع پیوسته
to be in a state of f.	پیوسته درتغییربودن
against	پیوسته مجاور
indiscrete	بهم پیوسته
incessant drinking	پیوسته گساری
end to end	سرهم پیوسته
flow chip	براده پیوسته
full time	پیوسته کار
gamopetalous	پیوسته گلبرگ
continuous spectrum	طیف پیوسته
continuate	پیوسته بهم
aggregates	بهم پیوسته
aggregate	بهم پیوسته
continuous distributions	توزیع پیوسته
continuous duty	کار پیوسته
continuous error	خطای پیوسته
insobriety	شرب پیوسته
continuous form	ورقه پیوسته
continuous process	فرایند پیوسته
continuous forms	ورقههای پیوسته
continuous function	تابع پیوسته
continuous paper	کاغذ پیوسته
continuous phase	فاز پیوسته
continuous processing	پردازش پیوسته
continuous scrolling	حرکت پیوسته
gamophyllous	پیوسته برگ
sympetalous	پیوسته گلبرگ
pealing	صدای پیوسته
peals	صدای پیوسته
to whittle at	پیوسته بریدن
adjoined	پیوسته بودن
diligence	کوشش پیوسته
adjoins	پیوسته بودن
accretion	رشد پیوسته
adjoin	پیوسته بودن
pealed	صدای پیوسته
peal	صدای پیوسته
sustained yield	بازده پیوسته
forever	جاویدان پیوسته
symphsis	عضو پیوسته
compacts	بهم پیوسته
compacting	بهم پیوسته
collective	بهم پیوسته
compacted	بهم پیوسته
compact	بهم پیوسته
whittle	پیوسته کم کردن
thereunto	بضمیمیه ان پیوسته به ان
permanent water level	تراز پیوسته اب
haunts	پیوسته امدن به
haunt	پیوسته امدن به
diligency	کوشش پیوسته
without rest	پیوسته لاینقطع
without intermission	پیوسته لاینقطع
vicinal	در همسایگی پیوسته
conjunct	بهم پیوسته
softer	خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
soft	خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
softest	خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
interrogation	ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
interrogations	ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
sub-	تعداد دادههای مربوط به یک داده در کلاس اصلی
to run on	بهم پیوسته بودن
to breed in and in	پیوسته باخویشاوندان پیوندکردن
to hang together	باهم پیوسته یامتحدبودن
to chop and change	پیوسته تغییررای دادن
to keep on	پیوسته نگاه داشتن
to peg a way at some work	پیوسته درسرچیزی کارکردن
tractor feed	تغذیه کاغذ پیوسته
steadying	پیوسته ویکنواخت کردن
gamophyllous	دارای برگ پیوسته
gamopetalous	دارای گلبرگ پیوسته
steadily	بطور پیوسته و یکنواخت
gamosepalous	دارای کاسبرگ پیوسته
steadies	پیوسته ویکنواخت کردن
steadiest	پیوسته ویکنواخت کردن
steady	پیوسته ویکنواخت کردن
steadied	پیوسته ویکنواخت کردن
he kept on speaking	پیوسته سخن میگفت
uniterrupted	پیوسته غیرمقطوع دایم
direct connected	ماشینهای بهم پیوسته
indiscretely	بطور بهم پیوسته
continuous background radiation	تابش زمینهای پیوسته
continuous rating	کار پیوسته اسمی
statement with debate	بیانیه با بحث پیوسته
continuous flow analyser	تجزیه گر جریان پیوسته
continuous extraction apparatus	دستگاه استخراج پیوسته
so let us always be kind	پیوسته مهربان باشیم
zigzag	خطوط جناغی پیوسته
zigzagged	خطوط جناغی پیوسته
zigzagging	خطوط جناغی پیوسته
continuing appropriation	تامین اعتبار پیوسته
zigzags	خطوط جناغی پیوسته
always	پیوسته همه وقت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com