English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (2 milliseconds)
English Persian
tangible property دارائی مادی
Other Matches
objectivism ادبیات و هنر مادی مادی گرایی
holding دارائی
estate دارائی
property دارائی
asset دارائی
means دارائی
belongings دارائی
fund دارائی
funded دارائی
assets دارائی
estates دارائی
fortunes دارائی
fortune دارائی
havings دارائی
fixed asset دارائی ثابت
state property دارائی دولت
net wealth دارائی خالص
national asset دارائی ملی
tangible assets دارائی مرئی
moveable property دارائی منقول
legal asset دارائی قانونی
tangible property دارائی محسوس
finance ministry وزارت دارائی
family asset دارائی خانوادگی
equity capital دارائی خالص
distraint توقیف دارائی
capital asset دارائی سرمایهای
bank asset دارائی بانک
asset ownership مالکیت دارائی
holding دارائی سهام
chattel دارائی منقول
earning asset دارائی سوداور
property insurance بیمه دارائی
quick asset دارائی نقدی
net asset دارائی خالص
tangible property دارائی عینی
value of assets ارزش دارائی ها
estate دارائی فردمتوفی
portfolio سند دارائی ها
equities دارائی خالص
estates دارائی فردمتوفی
equity دارائی خالص
portfolios سند دارائی ها
fund موجودی دارائی
movable دارائی منقول
funded موجودی دارائی
electronic fund transfer ارسال الکترونیکی دارائی
earning asset دارائی ایجادکننده درامد
eft انتقال الکترونیکی دارائی
appreciations افزایش ارزش دارائی
capital net worth دارائی خالص سرمایهای
net asset value ارزش دارائی خالص
appreciation افزایش ارزش دارائی
intangible property دارائی غیر قابل لمس
net worth tax مالیات بر اضافه ارزش دارائی
average life عمر متوسط اقلام دارائی
to have a holding in a company در شرکتی دارائی سهام داشتن
canals مادی
so matic مادی
material مادی
canal مادی
hylic مادی
materialist مادی
catch feeder مادی
materialists مادی
physical مادی
irrigation channel مادی
materials مادی
rain worm مادی
corporeal مادی
worldling مادی
fleshly مادی
material incentives محرکهای مادی
materialization مادی سازی
material mass جرم مادی
natural philosopher حکیم مادی
physical device ابزار مادی
physical record مدرک مادی
physical dimension بعد مادی
physical coercion اجبار مادی
overseer of irrigation channel مادی سالار
physical connection اتصال مادی
physicism حکمت مادی
tangible assets دارائیهای مادی
physical science دانش مادی
material incentives انگیزههای مادی
material damage خسارت مادی
material مادی جسمانی
spiritually غیر مادی
worldly جسمانی مادی
materializing مادی کردن
materializes مادی کردن
materialize مادی کردن
materialized مادی کردن
materialising مادی کردن
materialises مادی کردن
materialised مادی کردن
materials مادی جسمانی
immaterial غیر مادی
earthen مادی جسمانی
physical مادی جسمانی
incorporal غیر مادی
matter wave موج مادی
hylozoism فلسفه مادی
incorporeal غیر مادی
idiographic مجازی مادی
substantiating شکل مادی بخشیدن به
spiritusoity عالم غیر مادی
strict liability offence جرم مادی صرف
superempirical خارج از جهان مادی
superphysical ماورای عالم مادی
physical element of crime عنصر مادی جرم
materiality جنبه مادی ضرورت
valour ارزش مادی اهمیت
valor ارزش مادی اهمیت
incorporeally بطور غیر مادی
immaterialize غیر مادی کردن
substantiate شکل مادی بخشیدن به
substantiated شکل مادی بخشیدن به
primary masses نقاط مادی اولیه
substantiates شکل مادی بخشیدن به
autism عدم توجه بعالم مادی
transcendentalism فلسفه خارج جهان مادی
objectivism عین گرایی فلسفه مادی
dialectical materialism اساسا اقتصادی یا مادی هستند .
spiritual غیر مادی بطور روحانی
frozen assets دارائی که بعلت ادعای فرد یا افرادی قابل فروش نمیباشد
materiel قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
syupersubstantial مافق وجود یا جوهر مادی روحی
corpus delicti عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
objectify بنظر اوردن بصورت مادی و خارجی مجسم کردن
advantaged کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
dialectic materialism دیالکتیک مادی مبتنی بر قبول جبرتاریخ به عنوان یک سائق عمده وقایع
atomism عقیده باینکه جهان مادی ازذرات ریز ساده تشکیل شده است
leverage نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
bourgeois <adj.> از ویژگی های این طبقه متوسط، به طور معمول با اشاره به ارزشهای مادی ادراک شده و یا نگرش مرسوم
spiritism اعتقاد به وجود روح وبازگشت ارواح بعالم مادی روح گرایی
antimateriel ammunition مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
pork barrel برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com