English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (7 milliseconds)
English Persian
movable دارائی منقول
chattel دارائی منقول
moveable property دارائی منقول
Other Matches
moveable by destination منقول در حکم غیر منقول
personal منقول
condequent منقول
movable property مال منقول
movableness منقول نابرجا
immovable غیر منقول
movables مال منقول
narrated consensus اجماع منقول
personal منقول خصوصی
carry forward منقول ساختن
carry forward مبلغ منقول
chattel اموال منقول
to carry forward منقول ساختن
moveable property مال منقول
personal state دارایی منقول
to carry over منقول ساختن
personal chattels دارایی منقول
personal action دعوی منقول
goods and chattels اموال و دارائیهای منقول
hereditaments دارایی غیر منقول
brought forward منقول ازصفحه پیش
immovableness غیر منقول دادن
immovable property مال غیر منقول
good مال منقول محموله
fixed property اموال غیر منقول
real action دعوی غیر منقول
irreplaceable غیر منقول بی عوض
personal chattels دارایی شخصی منقول
immovable دارایی غیر منقول
personal property دارایی شخصی منقول
real property دارایی غیر منقول
assets دارائی
fortunes دارائی
havings دارائی
holding دارائی
estate دارائی
estates دارائی
means دارائی
property دارائی
belongings دارائی
fund دارائی
funded دارائی
asset دارائی
fortune دارائی
immovable by nature مال غیر منقول ذاتی
realty دارایی غیر منقول ملک
heritage ماترک ترکه غیر منقول
chattel مال منقول دارایی شخصی
value of assets ارزش دارائی ها
estate دارائی فردمتوفی
net wealth دارائی خالص
net asset دارائی خالص
estates دارائی فردمتوفی
portfolios سند دارائی ها
fund موجودی دارائی
funded موجودی دارائی
portfolio سند دارائی ها
equity دارائی خالص
tangible property دارائی محسوس
tangible property دارائی مادی
tangible assets دارائی مرئی
state property دارائی دولت
equities دارائی خالص
national asset دارائی ملی
quick asset دارائی نقدی
property insurance بیمه دارائی
legal asset دارائی قانونی
family asset دارائی خانوادگی
finance ministry وزارت دارائی
holding دارائی سهام
distraint توقیف دارائی
equity capital دارائی خالص
tangible property دارائی عینی
earning asset دارائی سوداور
bank asset دارائی بانک
capital asset دارائی سرمایهای
asset ownership مالکیت دارائی
fixed asset دارائی ثابت
real action دعوی راجع به اموال غیر منقول
jus mariti حق مرد نسبت به دارایی منقول زنش
earning asset دارائی ایجادکننده درامد
eft انتقال الکترونیکی دارائی
appreciation افزایش ارزش دارائی
net asset value ارزش دارائی خالص
capital net worth دارائی خالص سرمایهای
electronic fund transfer ارسال الکترونیکی دارائی
appreciations افزایش ارزش دارائی
incumbrance حق رهن یا حبس نسبیت به مال غیر منقول
intangible property دارائی غیر قابل لمس
to have a holding in a company در شرکتی دارائی سهام داشتن
average life عمر متوسط اقلام دارائی
net worth tax مالیات بر اضافه ارزش دارائی
cadastre مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
frozen assets دارائی که بعلت ادعای فرد یا افرادی قابل فروش نمیباشد
conveyancing در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
real representative قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
tenant in fee simple متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
tail واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tails واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tailed واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
leverage نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
reversion هبه کردن مال غیر منقول بخ کسی به شرط حدوث امری در خارج یا گذشتن مدت معین هبه مشروط
tenant by curtesy عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com