English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
iffy دارای احتمالات زیاد
Other Matches
long dated دارای مهلت زیاد
elmy دارای نارون زیاد
overcharged with electricity دارای برق زیاد
precieuse دارای فرافت زیاد
long-distance دارای مسافت زیاد
long distance دارای مسافت زیاد
gleby دارای کلوخه زیاد
precieux دارای فرافت زیاد
surfy دارای خیزاب زیاد
newsy دارای اخبار زیاد
of great importance دارای نفوذ زیاد
iffy دارای لیت و لعل زیاد
loaded پولدار دارای پول زیاد
siliciferous دارای سیلیس یا سیلیکون زیاد
imaginative دارای قوه تصور زیاد
superincumbent دارای فشار زیاد فشاری
high pressure دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
garish دارای زرق و برق زیاد شعله ور
overmasted دارای دیرکهای زیاد بلند یاسنگین
oversexed دارای تمایلات جنسی زیاد شهوتران
high octane دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
overparted دارای سهم زیاد یا دشوار سنگین بار
to piss off the wrong people <idiom> آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
polysomic دارای کروموسومهای بیش از بقیه زیاد کروموسوم پرکروموسوم
high test امتحان سختی را گذرانده دارای قوه فراره زیاد
eurytopic دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
blockbuster بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blockbusters بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
multimult پیشوند بمعنی " بسیار وزیاد "و " دارای تعداد زیاد " و "متعدد " و " بیشتر " و" چند "
jet stream جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
club propeller ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
probabilities احتمالات
probability احتمالات
dumptor کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند
probability table جدول احتمالات
probability analysis تحلیل احتمالات
probability theory نظریه احتمالات
area of probability محوطه احتمالات
odds تمایل بیک سو احتمالات
Dont rely on probabilities. روی احتمالات متگی نباشید
the odds are in our favour احتمالات بسوی ما متمایل است یا می چربد
high frequency دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
probit واحد قیاس احتمالات اماری بر اساس حداقل انحراف ازمیزان متوسط
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
Nomatic rugs قالی های عشایری و قشقایی [این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
I didnt get much sleep. زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
probability factor ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
surcharge زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
widely زیاد
effusively زیاد
thickest زیاد
muckle زیاد
thick زیاد
thicker زیاد
not a lettle زیاد
no end of زیاد
overmuch زیاد
over and above زیاد
mortally زیاد
generous زیاد
hugely زیاد
tremendously زیاد
immoderate زیاد
intensively زیاد
mickle or muckle زیاد
vastly زیاد
squeamishly زیاد
profusely زیاد
greatly زیاد
populous زیاد
wide زیاد
wider زیاد
widest زیاد
heavily زیاد
much زیاد
overly زیاد
numerous زیاد
too much زیاد
outrageously زیاد
to a large extent زیاد
excessive زیاد
supererogatory زیاد
extensive زیاد
very زیاد
profoundly زیاد
squeamishness زیاد
heartbreak غم زیاد
superabundant زیاد
great- زیاد
extortionary زیاد
extortionate زیاد
too زیاد
fulsome زیاد
plethoric زیاد
plaguily زیاد
many زیاد
late زیاد
intense زیاد
copious زیاد
highly زیاد
rife زیاد
great زیاد
greatest زیاد
ranksack زیاد
quite a few <idiom> زیاد
mickle زیاد
in quantities زیاد
highs زیاد
egregiously زیاد
heart break غم زیاد
immane زیاد
in excess زیاد
swingeing زیاد
intensely زیاد
large adv زیاد
high زیاد
highest زیاد
for all the world بی کم و زیاد
glaring زیاد
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
rigor دقت زیاد
increase زیاد کردن
h.f. بسامد زیاد
hyperemployment اشتغال زیاد
increaser زیاد کننده
rapturously با شعف زیاد
sale on a large scale فروش زیاد
in large بمقدار زیاد
in large بمقیاس زیاد
ravenous hunger گرسنگی زیاد
ravenousness گرسنگی زیاد
gained زیاد شدن
increased زیاد کردن
heavy poll رایهای زیاد
superabundant خیلی زیاد
superannuated زیاد کهنه
approximation شباهت زیاد
desperation نومیدی زیاد
high altitude از ارتفاع زیاد
extravagantly با افراط زیاد
terrors ترس زیاد
terror ترس زیاد
manifold بسیار زیاد
approximations شباهت زیاد
extreme خیلی زیاد
downpours بارندگی زیاد
hyperidrosis تعرق زیاد
downpour بارندگی زیاد
scrupulosity دقت زیاد
gains زیاد شدن
scrupulousness دقت زیاد
scrupulousy بادقت زیاد
hypercathexis نیروگذاری زیاد
high altitude ارتفاع زیاد
on the warpath <idiom> عصبانیت زیاد
increscent زیاد شونده
profound interest دلبستگی زیاد
expanses فضای زیاد
expanse فضای زیاد
interminableness درازی زیاد
hell bent زیاد خمیده
hell-bent زیاد خمیده
jillion مقدار زیاد
furor خشم زیاد
full tilt باسرعت زیاد
far زیاد خیلی
longings ارزوی زیاد
longing ارزوی زیاد
pretentiousness ادعایی زیاد
profuse of gilfts زیاد بخشنده
prosternation سستی زیاد
glare درخشندگی زیاد
increases زیاد کردن
scare out of one's wits <idiom> ترس زیاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com