English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
precocial دارای استقلال ازهنگام تولد
Other Matches
autarkical دارای استقلال اقتصادی
autarchical دارای استقلال اقتصادی
from a child ازهنگام بچگی
aborning در بدو تولد در حال تولد
south american revolution انقلاب امریکای جنوبی نهضت سیاسی امریکای جنوبی در اوائل قرن 91 که به جنگ بین استقلال طلبان ان خطه با استعمارگران اسپانیایی و بالاخره استقلال این مستعمرات منجر شد
freedom استقلال
freedoms استقلال
independency استقلال
indpendence استقلال
independence استقلال
algorithmic independence استقلال الگوریتمی
device independence استقلال دستگاه
economic independence استقلال اقتصادی
self support استقلال مالی
autonomy استقلال داخلی
data independence استقلال داده ها
dependance عدم استقلال
proclamation of independence اعلان استقلال
privacy استقلال پیام
Independence Day روز استقلال
autarky استقلال اقتصادی
dependence عدم استقلال
discourse قدرت استقلال
platform independence استقلال پایهای
discourses قدرت استقلال
postnatal پس از تولد
geniture تولد
births تولد
birth تولد
individualistic مبنی بر استقلال تکی
autonomist طرفدار استقلال داخلی
autonomy استقلال محلی محدود
individualism اصول استقلال فردی
Soc اصل استقلال قاضی
linear independence استقلال خطی [ریاضی]
date of birth تاریخ تولد
place of birth محل تولد
the birth of a nation تولد یک ملت
rebirth تولد دوباره
rebirth تولد تازه
regeneration تولد تازه
nascent درحال تولد
antenatals پیش از تولد
antenatal پیش از تولد
prenatal پیش از تولد
birth trauma ضربه تولد
birth injury اسیب تولد
birth cry اوای تولد
birthdays جشن تولد
birthday جشن تولد
regeneracy تولد تازه
birth certificate گواهی تولد
birthday cake کیک تولد
Nativity تولد عیسی
get زایش تولد
getting زایش تولد
gets زایش تولد
nee تولد یافته
independency اصول استقلال کلیساهای محلی
antenatal مربوط به قبل از تولد
antenatals مربوط به قبل از تولد
post-natal واقع شونده پس از تولد
postnatal وابسته به بعد از تولد
nascency نوفهوری و اغازی تولد
newborn تازه تولد شده
post natal واقع شونده پس از تولد
reborn تولد تازه یافته
redivivus تولد تازه یافته
additional production personnel عوامل دیگر تولد
nascence نوفهوری و اغازی تولد
viability قدرت ادامه زندگی پس از تولد
Yuletide ایام عید تولد عیسی
communalistic مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
new born زاییده شده تازه تولد یافته
particularism اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
palingenesis تجوید از راه تولد ایین تعمید مسیحیان
birthright حقوقی که در اثر تولد بخص تعلق می گیرد
congregationalism استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
lord of misrule متصدی وسرپرست تفریحات ونمایشات مخصوص عید تولد مسیح
christian era مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
nationalists طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
nationalist طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
self determination استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
Their birthdays are four days apart. روز تولد شان چهار روز با هم فاصله دارد
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
greige carpet فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
trilinear دارای سه خط
iodic دارای ید
odoriferous دارای بو
footy دارای پا
glochidiate دارای مو
bilabiate دارای دو لب
fraught with دارای
three-legged دارای سه پا
three legged دارای سه پا
ternal دارای سه تغییر
aluminous دارای زاج
stannic دارای قلع
adamantean دارای تلئلو
hook nosed دارای بینی کج
divan دارای دوفرفیت
hook-nosed دارای بینی کج
stannous دارای قلع
multifid دارای چندشکاف
electives دارای حق انتخاب
amphibolic دارای دو معنی
titlist دارای عنوان
artiodactyl دارای سم شکافته
twofold دارای دو چیز
tintinnabulary دارای طنین
arbitrative دارای اختیارحکمیت
tinctorial دارای ته رنگ
tinct دارای ته رنگ
antithetical دارای ضد ونقیض
antithetic دارای ضد ونقیض
testate دارای وصیت
staminate دارای جرثومه نر
elective دارای حق انتخاب
miasmal دارای دمه بد بو
muciferous دارای مخاط
acetylize دارای ریشهء
privileged دارای امتیاز
syntonic دارای بسامدمشابه
hectic دارای تب لازم
swell butted دارای ته گنده
strontic دارای استرونیوم
tristigmatic دارای سه مادگی
behinds دارای پس افت
isometric دارای یک میزان
isometrics دارای یک میزان
sulfureous دارای گوگرد
multiflorous دارای بیش از سه گل
behind دارای پس افت
bifocals دارای دو کانون
acetylate دارای ریشهء
overlapping دارای اشتراک
accentual دارای تاکید
terahenous دارای 4 مادگی
bodily دارای بدن
straight line دارای خط مستقیم
divans دارای دوفرفیت
magneto دارای مغناطیس
multilineal دارای چندین خط
mammilate دارای پستان
prurient دارای فکرشهوانی
ambivalence دارای دو جنبه
equivocal دارای دومعنی
vagile دارای تحرک
univalent دارای یک فرفیت
unipod دارای یک پایه
unifoliate دارای یک برگ
unifilar دارای یک سیم یا نخ
unidirectional دارای یک جهت
unidirection دارای یک جهت
underweight دارای کسروزن
undersigned دارای امضاء
umbrageous دارای سوفن
two way دارای دو راه
two handed دارای دو دست
turpentinous دارای تربانتین
tungstic دارای تنگستن
weighted دارای وزن
vagility دارای تحرک
monandrous دارای یک شوهر
monatomic دارای یک جوهرفرد
backed دارای پشت
short range دارای برد کم
short-range دارای برد کم
windiness دارای باد
whizzer دارای صدای غژ
rifled دارای خان
weak sighted دارای چشم کم سو
weak eyed دارای چشم کم سو
warty دارای زگیل
wapper jawed دارای ارواره کج
vivific دارای حیات
viniferous دارای شراب
varietal دارای تنوع
monoclinal دارای یک شیب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com