English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
inkhorn دارای اصطلاحات قلنبه
Other Matches
terminology اصطلاحات
terminologies اصطلاحات
nub قلنبه
baggier قلنبه
stodgy قلنبه
lumps قلنبه
nobby قلنبه
lumped قلنبه
bombastic قلنبه
outstanding قلنبه
outstandingly قلنبه
flocculate قلنبه
nobs قلنبه
nob قلنبه
wispish قلنبه
pone قلنبه
hunch قلنبه
baggy قلنبه
hunching قلنبه
hunches قلنبه
stilted قلنبه
hunched قلنبه
lump قلنبه
baggiest قلنبه
nomanclature مجموعه اصطلاحات
grammatical term اصطلاحات دستوری
nomenclauture فهرست اصطلاحات
nomenelature فهرست اصطلاحات
nautical terms اصطلاحات دریایی
turkism اصطلاحات ترکی
architectural terms اصطلاحات معماری
sonorous قلنبه بلند
lumps قلنبه کردن
bloc توده قلنبه
blocs توده قلنبه
grandiloquent قلنبه نویس
nodulous قلنبه دار
flocculence قلنبه شدگی
nodulose قلنبه دار
nodular قلنبه شده
lumpier ناهنجار قلنبه
lumpiest ناهنجار قلنبه
lumpy ناهنجار قلنبه
flocculent قلنبه شده
lump قلنبه کردن
nodules قلنبه کوچک
nodule قلنبه کوچک
high flown پرطمطراق قلنبه
lumped قلنبه کردن
magniloquent قلنبه نویس
block توده قلنبه
blocked توده قلنبه
blocks توده قلنبه
grandiloquence قلنبه نویسی
italicism عبارات و اصطلاحات ایتالیایی
terminologies اصطلاحات علمی یافنی
briticism اصطلاحات خاص انگلیس
botanical terms اصطلاحات گیاه شناسی
terminology اصطلاحات علمی یافنی
minaei از اصطلاحات داوری کاراته
nomenclature مجموعه اصطلاحات نامگذاری
terminological وابسته به مجموعه اصطلاحات
medical terminology اصطلاحات پزشکی یا طبی
jargon اصطلاحات مخصوص یک صنف
technic اصطلاحات وقواعد فنی
technical اصطلاحات وقواعد فنی
highfalutin اغراق امیز قلنبه
nomenclature فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
nomenclature نام گذاری فهرست اصطلاحات
terminologies لفظ گذاری مجموعه اصطلاحات
souithernism لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
anglicist متخصص اصطلاحات و قواعدزبان انگلیسی
cant اصطلاحات مخصوص یک صنف یا دسته
terminology لفظ گذاری مجموعه اصطلاحات
germanism اصطلاحات ویژه زبان المانی
patavinity لهجه ولایتی اصطلاحات محلی
gallicism اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
technicalization استفاده از اصطلاحات یاروشهای فنی
terminological وابسته به اصطلاحات علمی وفنی
computerese استفاده کنندگان از کامپیوتر مجموعه اصطلاحات کامپیوتری
ink hard terms اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
law french اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
lingua زبان یا عضو زبانی شکل اصطلاحات خاص
pidgin انگلیسی دست وپا شکسته ومخلوط با اصطلاحات چینی
pidgins انگلیسی دست وپا شکسته ومخلوط با اصطلاحات چینی
This dictionary has many examples of how idioms are used . این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
king's english اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
wimp آدم دست و پا چلفته [شمال آلمان] [خفت آور ] [اصطلاحات نوجوانان]
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
jargonize بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
special drawing rights این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
technicality اصطلاحات فنی نکته فنی
technicalities اصطلاحات فنی نکته فنی
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
footy دارای پا
fraught with دارای
trilinear دارای سه خط
odoriferous دارای بو
iodic دارای ید
three legged دارای سه پا
three-legged دارای سه پا
glochidiate دارای مو
bilabiate دارای دو لب
squibs دارای صدای فش فش
haired دارای موی ...
sabulous دارای شن ریزه
glanduliferous دارای غد دکوچک
reversioner دارای حق رجوع
acetylize دارای ریشهء
geniculate دارای زانویی
self abnegating دارای کف نفس
quartziferous دارای در کوهی
handy <adj.> دارای مزیت
low-spirited دارای روحیه بد
adamantean دارای تلئلو
accentual دارای تاکید
straight line دارای خط مستقیم
squib دارای صدای فش فش
strontic دارای استرونیوم
acetylate دارای ریشهء
reboant دارای واکنش
glary دارای تشعشع
rattly دارای صدای تق تق
febile دارای حالت تب
far reaching دارای اثرزیاد
basined دارای ابگیر
sulfureous دارای گوگرد
feldspathic دارای فلدسپار
rarely beautiful دارای زیبائی
low spirited دارای روحیه بد
deficient دارای کمبود
foliolate دارای برگچه
silicifoeous دارای در کوهی
legitimate دارای حق مشروع
legitimated دارای حق مشروع
legitimates دارای حق مشروع
legitimating دارای حق مشروع
rectilinear دارای مسیرمستقیم
splashing دارای ترشح
antithetic دارای ضد ونقیض
flabby دارای عضلات شل
artiodactylous دارای سم شکافته
social minded دارای افکاراجتماعی
splashy دارای ترشح
artiodactyl دارای سم شکافته
spiriferous دارای عضومارپیچی
sonant دارای اهنگ
antithetical دارای ضد ونقیض
floaty دارای اب نشین کم
aulait دارای شیر
rifled دارای خان
azotic دارای ازت
fibrinous دارای مودلیفی
aluminous دارای زاج
amphibolic دارای دو معنی
stannous دارای قلع
sexagenary دارای سن 06 تا96
spirituous دارای الکل
shelterer دارای حفاظ
short-range دارای برد کم
short range دارای برد کم
shoaly دارای جاهای کم اب
backed دارای پشت
stannic دارای قلع
redundant دارای اطناب
equivocal دارای دومعنی
staminate دارای جرثومه نر
arbitrative دارای اختیارحکمیت
stilted دارای چوب پا
melodic دارای ملودی
muciferous دارای مخاط
prerogative دارای حق ویژه
prerogatives دارای حق ویژه
divans دارای دوفرفیت
salaried دارای حقوق
divan دارای دوفرفیت
monopetalous دارای یک گلبرگ
monometallic دارای یک فلز
formal دارای فکر
keyed دارای جاانگشتی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com