Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
taffetized
دارای بافت تافته
Other Matches
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
mixd weave
بافت ترکیبی
[هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
lymphomatous
دارای بافت لنفی
lymphomatoid
دارای بافت لنفی
textures
دارای بافت ویژهای نمودن
texture
دارای بافت ویژهای نمودن
suberous
دارای بافت چوب پنبهای
suberose
دارای بافت چوب پنبهای
suberic
دارای بافت چوب پنبهای
necrotic
دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
welknit
سخت بافت دارای بنیه محکم و قوی
taffeta
تافته
lustrine
تافته
wreathy
تافته
knitted
تافته
Family prayer rug
فرش محرابی صف گونه
[اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.]
taffeta
پارچه تافته خوش مزه
plain weave
بافت ساده زیر و رو
[معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak
بافت سوماک
[سوماخ]
[این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
non-directional design
طرح فراگیر
[این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
Ushak medallion
ترنج عشاق
[این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
greige carpet
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
of a loose textture
شل بافت
knit goods
کش بافت
of a loose texture
شل بافت
contexts
بافت
neurine
بافت پی
tissues
بافت
loose texture
بافت شل
tissue
بافت
knitted
بافت
gold tisane
زر بافت
texture
بافت
grain
بافت
contexture
بافت
textures
بافت
fiber
بافت
context
بافت
gross
درشت بافت
slip
خطا در بافت
slit weave
بافت چاکدار
phloem
بافت لیفی
vascular tissue
بافت اوندی
vascular tissue
بافت هادی
welknit
خوش بافت
typical
<adj.>
بافت معمولی
grossing
درشت بافت
grossest
درشت بافت
grosses
درشت بافت
grossed
درشت بافت
close-knit
ریز بافت
web
بافت یا نسج
grosser
درشت بافت
webs
بافت یا نسج
style
سبک بافت
textures
بافت تاروپود
stroma
بافت نمدی
soil texture
بافت خاک
cellular
بافت سلولی
selvedge
گرد بافت
direction
سمت بافت
selvage
گرد بافت
sclerenchyma
بافت زنبوری
chain stitch
بافت زنجیری
xylem
بافت چوبی
flat weave
تخت بافت
woofs
دست بافت
woof
دست بافت
plain weave
بافت حصیری
sennet
بافت حصیری
knotless
بافت شل و آزاد
knotless
بافت تقلبی
interlocking
بافت با قلاب
plain weave
بافت ساده
texture
بافت تاروپود
texture of soil
بافت خاک
stroma
بافت بنیادی
basket weave
بافت حصیری
cellular tissue
بافت زنبوری
collenchyma
بافت کلانشیم
weaving draft
نقشه بافت
biopsy
بافت برداری
hand knitted
دست بافت
hand knife
خوش بافت
sclerosis
تصلب بافت
histogen
بافت ساز
basket-weave
بافت حصیری
histoloysis
بافت خواری
histology
بافت شناسی
homespun
بافت خانگی
weave
ساختن بافت
in vivo
بافت زنده
histogenesis
بافت سازی
finespun
ریز بافت
fibres
بافت لیف
adipose tissue
بافت چربی
typical
<adj.>
بافت عادی
weaves
ساختن بافت
fibre
بافت لیف
necrosis
بافت مردگی
knit goods
کالای کش بافت
fiber
بافت لیف
fibrosis
تصلب بافت ها
texture
ترکیب بافت
nerve tissue
بافت عصبی
sequestrum
قسمت بافت مرده
mesophyll
بافت درونی برگ
hypoxia
کاهش اکسیژن بافت
soil separates
اجزاء بافت خاک
metal gauze
بافت توری فلزی
fabric
سبک بافت اساس
blemish
[mistake]
عدم تقارن در بافت
plain weave
پارچه ساده بافت
lymphopoiesis
تشکیل بافت لنفی
reticulum
بافت همبند و مشبک
balanced plain weave
بافت ساده یک رو یک زیر
anterior commissure
بافت رابط قدامی
sclerenchyma
بافت سخت سلولی
gauze
نوعی بافت توری
fabrics
سبک بافت اساس
reticulum
بافت نگاهدارنده اعصاب
building steel lathing
بافت ساختمان فولادی
steel fabric
بافت فولاد ساختمانی
hypoxemia
کاهش اکسیژن بافت
knotless
بافت بدون گره
collenchyma
بافت لانه زنبوری
commissure
بافت عصبی رابط
regular weave
[plain]
بافت معمولی و ساده
of a coarse fibre
درشت بافت زمخت
neuroglia
بافت حافظ عصب
fibrosis
افزایش بافت لیفی
warp
نخ تار
[در طول بافت]
epithelize
بافت پوششی شدن
epithelialize
بافت پوششی شدن
wire netting
بافت توری سیمی
woodiness
بافت چوبی وفوردرخت
histologic
وابسته به بافت شناسی
tightly weave
بافت پرتراکم و سفت
histology
علم بافت شناسی
phelloderm
بافت چوب پنبهای
suber
بافت چوب پنبهای
myoma
غده بافت ماهیچه
homespun
بافت میهنی وطنی
histological
وابسته به بافت شناسی
homemade
خانگی خانه بافت
contextual architecture
معماری بافت گرایی
histologist
متخصص بافت شناسی
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
faille
نوعی پارچه ساده بافت
biopsy
ازمایش میکروسکپی بافت زنده
tarlatan
پارچه نخی ساده بافت
anomalous weave
بی نظمی و عدم تقارن در بافت
commissurotomy
برداشتن بافت عصبی رابط
scar tissue
بافت همبند جای زخم
dyed-in-the-wool
پیش از بافت رنگرزی شده
intervenium
بافت میان رگهای برگ
cotton duke
بافت ساده پنبهای یا کتانی
flat weave
بافت ساده و بدون پرز
lymphoma
غده مرکب از بافت لنفاوی
neurogenic
ایجاد کننده بافت عصبی
aceratosis
نارسی و نابالغی بافت شاخی
adenoidal
منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
regatta
پارچه نخی سفت بافت
regattas
پارچه نخی سفت بافت
match
قرینه سازی در طرح یا بافت
parenchyma
مغز غده بافت اصلی
cork
بافت چوب پنبه درخت بلوط
albumen
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
gray matter
ماده خاکستری بافت عصبی مغز
fibrocyte
سلول دوکی شکل بافت همبندی
adenoma
ورم خوش خیم بافت غدهای
corks
بافت چوب پنبه درخت بلوط
suberization
ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
suberize
تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن
conceit
[بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
albumens
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
frostbite
یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما
Urban tissue sites
سایت های بافت فرسوده شهری
phlegmon
اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
homograft
پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود
bunting
پارچه سست بافت پرچمی خطابی دوستانه
to pace the web
پارچه بافته را به نسبت تندی بافت به نوردپیچیدن
adenoid
شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی
endodermis
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com