Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
texture
دارای بافت ویژهای نمودن
textures
دارای بافت ویژهای نمودن
Other Matches
an idiomatic experssion
عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
mixd weave
بافت ترکیبی
[هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
lymphomatoid
دارای بافت لنفی
lymphomatous
دارای بافت لنفی
taffetized
دارای بافت تافته
suberous
دارای بافت چوب پنبهای
suberic
دارای بافت چوب پنبهای
suberose
دارای بافت چوب پنبهای
necrotic
دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
sills
گسله بستری دارای استانه یاپایه نمودن
sill
گسله بستری دارای استانه یاپایه نمودن
welknit
سخت بافت دارای بنیه محکم و قوی
Family prayer rug
فرش محرابی صف گونه
[اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.]
Hanbel
[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
plain weave
بافت ساده زیر و رو
[معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak
بافت سوماک
[سوماخ]
[این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
tint
دارای ته رنگ یاسایه رنگ نمودن
tints
دارای ته رنگ یاسایه رنگ نمودن
tinting
دارای ته رنگ یاسایه رنگ نمودن
board weave
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
non-directional design
طرح فراگیر
[این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
Ushak medallion
ترنج عشاق
[این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
greige carpet
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
to strike an a
بصورت ویژهای درامدن
tea has an adour p to itself
چای بوی ویژهای دارد
that point was of p interest
ان نکته جالبیست ویژهای داشت
to smile a person into a mood
کسیرا با لبخند بحالت ویژهای در ژوردن
gentleman at large
کسیکه وابسته بدرباراست و کار ویژهای ندارد
he went out in the poll
امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
breeding ground
جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
breeding grounds
جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
detail
بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detailing
بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
rose gall
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
design points
ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
introductory word
کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
radius dimpling
ایجاد گودی در سطح ورقههای فلز توسط ابزارمخروطی شکل ویژهای
playback rate scale factor
و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2-
embassies
سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
embassy
سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
approved data
سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
action oriented management report
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
demarche
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
dost
نمودن
shows
نمودن
showed
نمودن
show
نمودن
animalize
نمودن
to gain any ones ear
نمودن
abstracts
نمودن
showŠetc
نمودن
abstracting
نمودن
animadvert
نمودن
seem
نمودن
abstract
نمودن
seems
نمودن
dont
نمودن
seemed
نمودن
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
knitted
بافت
tissues
بافت
of a loose texture
شل بافت
neurine
بافت پی
knit goods
کش بافت
grain
بافت
texture
بافت
contexture
بافت
fiber
بافت
of a loose textture
شل بافت
loose texture
بافت شل
tissue
بافت
textures
بافت
context
بافت
gold tisane
زر بافت
contexts
بافت
impeached
احضار نمودن
curtails
مختصر نمودن
impeaches
احضار نمودن
account
محاسبه نمودن
anneal
بادوام نمودن
sum
خلاصه نمودن
curtailing
مختصر نمودن
curtailed
مختصر نمودن
plot
رسم نمودن
curtail
مختصر نمودن
plots
رسم نمودن
plotted
رسم نمودن
adjust
تصفیه نمودن
adjust
تسویه نمودن
authorise
مجاز نمودن
microjustification
ریزتراز نمودن
assimilatc
مقایسه نمودن
arraign
احضار نمودن
numeralization
عددی نمودن
impeaching
احضار نمودن
impeach
احضار نمودن
imprison
حبس نمودن
mirroring
معکوس نمودن
standardizing
استاندارد نمودن
standardizes
استاندارد نمودن
standardize
استاندارد نمودن
standardising
استاندارد نمودن
waive
اغماض نمودن
waives
اغماض نمودن
standardises
استاندارد نمودن
sums
خلاصه نمودن
standardised
استاندارد نمودن
sorting
مرتب نمودن
imprisoning
حبس نمودن
imprisons
حبس نمودن
waived
اغماض نمودن
to humble oneself
افتادگی نمودن
friends
یاری نمودن
friend
یاری نمودن
instal
منصوب نمودن
caters
فراهم نمودن
catering
فراهم نمودن
catered
فراهم نمودن
cater
فراهم نمودن
dissociating
تفکیک نمودن
dissociates
تفکیک نمودن
dissociate
تفکیک نمودن
indorsation
تصویب نمودن
accommodate
تطبیق نمودن
abate
رفع نمودن
installing
منصوب نمودن
accommodates
تطبیق نمودن
doubled up
مضاعف نمودن
sends
ارسال نمودن
dusk
تاریک نمودن
depilate
ازاله مو نمودن از
sending
ارسال نمودن
sketch
رسم نمودن
install
منصوب نمودن
digitizing
دیجیتالی نمودن
accommodated
تطبیق نمودن
sketched
رسم نمودن
sketches
رسم نمودن
misrepresentation
بد ارائه نمودن
abated
رفع نمودن
affixing
اضافه نمودن
affixes
اضافه نمودن
affixed
اضافه نمودن
affix
اضافه نمودن
fill up
خاکریزی نمودن
doubled
مضاعف نمودن
double
مضاعف نمودن
stock piling
ذخیره نمودن
abating
رفع نمودن
acquitting
نمودن برائت
send
ارسال نمودن
acquits
نمودن برائت
acquit
نمودن برائت
installs
منصوب نمودن
abates
رفع نمودن
histology
بافت شناسی
histogen
بافت ساز
finespun
ریز بافت
basket-weave
بافت حصیری
flat weave
تخت بافت
histogenesis
بافت سازی
close-knit
ریز بافت
vascular tissue
بافت هادی
sclerosis
تصلب بافت
weave
ساختن بافت
direction
سمت بافت
stroma
بافت نمدی
basket weave
بافت حصیری
chain stitch
بافت زنجیری
stroma
بافت بنیادی
necrosis
بافت مردگی
texture
بافت تاروپود
hand knitted
دست بافت
hand knife
خوش بافت
textures
بافت تاروپود
cellular
بافت سلولی
adipose tissue
بافت چربی
collenchyma
بافت کلانشیم
gross
درشت بافت
homespun
بافت خانگی
fiber
بافت لیف
soil texture
بافت خاک
in vivo
بافت زنده
webs
بافت یا نسج
web
بافت یا نسج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com