Dictiornary-Farsi | دارای برق مثبت و منفی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (12 milliseconds)

English	Persian
amphoteric	دارای برق مثبت و منفی


Search result with all words

polar	دارای الکتریسیته مثبت و منفی
Other Matches

polarity	وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
polarities	وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
bipolar	استفاده از سط وح ولتاژ مثبت و منفی برای نمایش اعداد دودویی
polarity	بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است
polarities	بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است
complementation	سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی
leontief matrix	اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
electro negative	دارای برق منفی
positive	قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
bipolar	روش ارسال که از سطح ولتاژهای متفاوت مثبت و منفی برای نمایش دودویی استفاده میکند و صفر دودویی در سطح صفر نمایش داده میشود
positive	سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
non return to zero	سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
positive externalities	صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
affirmative	مثبت
declaratory	مثبت
justificatory	مثبت
positive	مثبت
assertive	مثبت
affirmatory	مثبت
poss	مثبت
positive glow	شعله مثبت
anode	قطب مثبت
positive film	فیلم مثبت
positive feedback	واخوراند مثبت
aye	رای مثبت
positive feedback	بازخورد مثبت
plus	افزودن به مثبت
positive logic	منطق مثبت
pro-	جنبه مثبت
positive modulation	پخش مثبت
pro	جنبه مثبت
positive relation	رابطه مثبت
hot wire	سیم مثبت
positive reinforcement	تقویت مثبت
positive potential	پتانسیل مثبت
positive pole	قطب مثبت
positive plate	صفحه مثبت
positive modulation	تحمیل مثبت
anode	الکترود مثبت
positive element	سازه مثبت
positive electrode	الکترد مثبت
positive charge	بار مثبت
positive column	ستون مثبت
positive conductor	سیم مثبت
positive lead	سیم مثبت
positive acceleration	شتاب مثبت
anodes	قطب مثبت
assertion	افهار مثبت
positive wire	سیم مثبت
positive correlation	همبستگی مثبت
positive economics	اقتصاد مثبت
positive electricity	الکتریسیته مثبت
anodes	الکترود مثبت
positive electricity	برق مثبت
positive brush	زغال مثبت
hot-wire	سیم مثبت
positive side	بخش مثبت
nonposetive	غیر مثبت
positivity	مثبت بودن
cation	یون مثبت
positive balance	مانده مثبت
posivite ray	پرتو مثبت
hot-wired	سیم مثبت
hot-wires	سیم مثبت
hot-wiring	سیم مثبت
active balance	موازنه مثبت
if so	در صورت مثبت
positivism	مثبت گرایی
yea	رای مثبت
false positive	مثبت کاذب
active balance	مانده مثبت
positive slope	شیب مثبت
affirmatively	بطور مثبت
zincoid	قطب مثبت
affirmative	اظهار مثبت
positive transfer	انتقال مثبت
positive transference	انتقال مثبت
positive skewness	چولگی مثبت
positive transmission	پخش مثبت
positive sign	علامت مثبت
positively skewed	چوله مثبت
affirmative	عبارت مثبت
an a answer	پاسخ مثبت
take down <idiom>	مثبت وضبط صحبتها
averment	افهار قطعی یا مثبت
look at the world through rose-colored glasses <idiom>	خیلی مثبت بودن
anode	قطب مثبت باطری
to answer in the a	پاسخ مثبت دادن
anodes	قطب مثبت باطری
factorial	حاصلضرب اعدادصحیح مثبت
cardinals	عدد صحیح مثبت
positive integer	عدد صحیح مثبت
positive feeder	سیم تغذیه مثبت
cardinal	عدد صحیح مثبت
positive terminal	قطب مدار مثبت
positive skewness	عدم تقارن مثبت
positively	محققا" بطور مثبت
positron	ذره کوچک مثبت
yea-sayer	گوینده [رای] مثبت
crater in positive carbon	گودی کربن مثبت
yea	بلکه رای مثبت
positive definite matrix	ماتریس همیشه مثبت
positive cotton effect	پدیده مثبت کاتن
positive post	قطب مدار مثبت
hydrogen ion	یون +H با بار الکتریکی مثبت
anode	ترمینال الکتریکی مثبت یک وسیله
positive integer	عدد صحیح مثبت [ریاضی]
to yet had it	طرف مثبت اکثریت را دارند
anodes	ترمینال الکتریکی مثبت یک وسیله
anodize	بصورت قطب مثبت در اوردن
isobars	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
anode glow	شعله مثبت فضای روشن اند
cementitious	دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled	دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
favorable balance of trade	موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
unipolar	سیگنالی که فقط از سط وح ولتاژ مثبت استفاده میکند
The pros and cons ( of something ) .	جنبه های موافق ومخالف ( مثبت ومنفی )
ringent	دارای دهن باز دارای لبان برگشته
double negative	دو منفی
minus signs	منفی
double negatives	دو منفی
null	منفی
minus sign	منفی
negation	منفی
negatory	منفی
positive/negative junction	منفی
negatives	منفی
negative	منفی
plus signs	که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
polarity	تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
plus	که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
plus sign	که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
polarities	تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
charge neutrality	تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
cathode	قطب منفی
cathodes	قطب منفی
nope	جواب منفی
did not	ماضی منفی do
negative relation	رابطه منفی
negative reinforcement	تقویت منفی
negative ion	یون منفی
negative logic	منطق منفی
negative modulation	پخش منفی
negative induction	القای منفی
negative plate	صفحه منفی
negative pole	قطب منفی
negative modulation	تحمیل منفی
negative potential	پتانسیل منفی
negative practice	تمرین منفی
negatives	منفی کردن
negative reward	پاداش منفی
deceleration	شتاب منفی
nonnegative	غیر منفی
non placet	رای منفی
negative transfer	انتقال منفی
negative transmission	پخش منفی
no	منفی مخالف
negative	منفی کردن
negatively skewed	چوله منفی
negate	منفی کردن
negated	منفی کردن
grey propaganda	تبلیغات منفی
negativeness	منفی بودن
negative saving	پس انداز منفی
negative side	بخش منفی
negative signe	علامت منفی
ground	سیم منفی
ground	قطب منفی
ground	اتصال منفی
negative skewness	چولگی منفی
negative stability	پایداری منفی
degeneration	واخوراند منفی
negative terminal	پایانه منفی
negates	منفی کردن
dissaving	پس انداز منفی
negative wire	سیم منفی
adverse balance	مانده منفی
retardation	شتاب منفی
adverse balance	موازنه منفی
negative lead	سیم منفی
negative correlation	همبستگی منفی
false negative	منفی کاذب
non-violence	مبارزهی منفی
negative electricity	الکتریسیته منفی
negative electricity	برق منفی
negative electrode	الکترد منفی
negatively	بطور منفی
negative conductor	سیم منفی
negative charge	بار منفی
minus clearance	تولرانس منفی
negative acceleration	شتاب منفی
negative slope	شیب منفی
passive	مبارزه منفی
passives	مبارزه منفی
negation	منفی کردن
not	حرف منفی
negative balance	مانده منفی
negating	منفی کردن