Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English
Persian
electro negative
دارای برق منفی
Search result with all words
polar
دارای الکتریسیته مثبت و منفی
amphoteric
دارای برق مثبت و منفی
Other Matches
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
null
منفی
negatory
منفی
double negative
دو منفی
minus signs
منفی
minus sign
منفی
negatives
منفی
positive/negative junction
منفی
negative
منفی
double negatives
دو منفی
negation
منفی
negative wire
سیم منفی
negative plate
صفحه منفی
negative feedback
واخوراند منفی
negative lead
سیم منفی
negative element
سازه منفی
negative electrode
الکترد منفی
negative electricity
برق منفی
negative electricity
الکتریسیته منفی
negative correlation
همبستگی منفی
negative ion
یون منفی
negative modulation
تحمیل منفی
negative modulation
پخش منفی
grey propaganda
تبلیغات منفی
negative logic
منطق منفی
negativist
منفی گوی
negative induction
القای منفی
negative glow
روشنی منفی
negative g
گرانش منفی
negative film
فیلم منفی
negative feedback
فیدبک منفی
negative conductor
سیم منفی
negative charge
بار منفی
negative brush
زغال منفی
passives
مبارزه منفی
negative acceleration
شتاب منفی
adverse balance
موازنه منفی
adverse balance
مانده منفی
retardation
شتاب منفی
negate
منفی کردن
bonding
اتصال منفی
passive
مبارزه منفی
nay
رای منفی
minus clearance
تولرانس منفی
negative balance
مانده منفی
degeneration
واخوراند منفی
deceleration
شتاب منفی
nope
جواب منفی
minus
کم شد با علامت منفی
non-violence
مبارزهی منفی
false negative
منفی کاذب
negative transfer
انتقال منفی
negative terminal
پایانه منفی
negation
منفی کردن
negative
منفی کردن
negative slope
شیب منفی
no
منفی مخالف
not
حرف منفی
negative stability
پایداری منفی
did not
ماضی منفی do
negative transmission
پخش منفی
negatives
منفی کردن
non placet
رای منفی
nonnegative
غیر منفی
negativist
منفی باف
negativism
منفی کاری
negativism
منفی بافی
negativism
منفی گرایی
negativeness
منفی بودن
negatively skewed
چوله منفی
negatively
بطور منفی
negative skewness
چولگی منفی
cathode
قطب منفی
negative practice
تمرین منفی
negative reward
پاداش منفی
negating
منفی کردن
negative relation
رابطه منفی
negated
منفی کردن
negative reinforcement
تقویت منفی
cathodes
قطب منفی
negative potential
پتانسیل منفی
negative saving
پس انداز منفی
negative side
بخش منفی
negates
منفی کردن
dissaving
پس انداز منفی
ground
سیم منفی
ground
قطب منفی
ground
اتصال منفی
negative signe
علامت منفی
negative pole
قطب منفی
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
minus color signal
پیام رنگی منفی
electro negative
وابسته به برق منفی
return a negative
پاسخ منفی دادن
negative income tax
مالیات بر درامد منفی
spillover costs
عوارض منفی خارجی
naysayer
گوینده
[رای]
منفی
nosayer
گوینده
[رای]
منفی
infintate
منفی و نا محدود ساختن
negative static stability
ناپایداری ایستای منفی
negative pole
قطب منفی مغناطیس
negative tax plan
طرح مالیات منفی
negative bending moment
لنگر خمشی منفی
passive trade balance
توازن تجارتی منفی
can not
منفی فعل >توانستن <
negative cotton effect
پدیده منفی کاتن
negative bias
ولت شبکه منفی
negative tax plan
برنامه مالیات منفی
negative skewness
عدم قرینگی منفی
negative acknowledge character
کاراکتر تصدیق منفی
negative terminal
قطب مدار منفی
negative peaking
اوج دهندگی منفی
negative post
قطب مدار منفی
the answer is in the negative
پاسخ ان منفی است
negativity
حالت منفی بودن
he returned a negative
پاسخ منفی داد
negatively
منفی وار وارونه
negatively ionized atom
اتم بایونش منفی
negatively ionized atom
اتم منفی- یونیده
negative feeder
سیم تغذیه منفی
varite
مقاومتی با ضریب دمایی منفی
minus sign
برای تفریق یا مقدار منفی
unsigned
که اعداد منفی را نشان نمیدهد
minus
برای تفریق یا مقدار منفی
minus signs
برای تفریق یا مقدار منفی
civil disobedience
مقاومت منفی و مسالمت آمیز
pico
پیشوندی به معنای 01 به توان منفی 21
let down easy
<idiom>
پاسخ منفی به طرز خوشآیندی
spring chicken
<idiom>
شخص جوان (بصورت منفی)
cathodic
وابسته به قطب منفی یاکاتد
a word with a pejorative connotation
واژه ای با معنای ضمنی منفی
to make a grab at women
دستمالی کردن زنها
[منفی]
to feel women up
دستمالی کردن زنها
[منفی]
contraposition
قلب مطلب بطریق منفی
dehind
شمارش امتیاز منفی بازیگر
decelerete
بصورت منفی شتاب دادن
to grope women
دستمالی کردن زنها
[منفی]
to implicate somebody in something
کسی را با چیزی
[منفی]
گرفتار کردن
to involve somebody in something
[negative]
کسی را با چیزی
[منفی]
گرفتار کردن
to involve somebody in something
[negative]
کسی را با چیزی
[منفی]
درگیر کردن
to implicate somebody in something
کسی را با چیزی
[منفی]
درگیر کردن
anti-hero
نقش اول منفی مخالف قهرمان
negative
با بیان علامت منفی کنار عدد
anti-heroes
نقش اول منفی مخالف قهرمان
to implicate somebody in something
کسی را با چیزی
[منفی]
مشمول کردن
negatives
با بیان علامت منفی کنار عدد
cathodes
ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
cathode
ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
to involve somebody in something
[negative]
کسی را با چیزی
[منفی]
مشمول کردن
to impinge on something
تاثیر منفی روی چیزی گذاشتن
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
polarity
وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
inversions
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
inversion
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
Religion was portrayed in a negative way.
دین به شیوه ای منفی توصیف شده بود.
other than
[usually used in negative sentences]
<adv.>
به غیر از
[در جمله های منفی کاربرد دارد]
non
پیشوندی است بمعنی >منفی <یا >خیر< و غیر
polarities
وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
X distance
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
negatives
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
novices
جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
negative
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
novice
جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
x punch
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
bipolar
استفاده از سط وح ولتاژ مثبت و منفی برای نمایش اعداد دودویی
n channel mos
مداری که از جریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکند
nmos
مداری که ازجریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکندOS
red out
از بین رفتن قدرت بینایی هنگام سقوط با شتاب منفی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
wave trough
نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
pH
علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
nak
کد کنترل انتقال بین المللی که توسط یک ترمینال گیرنده برگردانده شده است AknowledgeCharacter Negativeکاراکتر تصدیق منفی
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
polarity
بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است
polarities
بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است
two's complement
افزودن یک به متمم یک یک عدد دودویی , برای نمایش اعداد دودویی منفی
complementation
سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی
leontief matrix
اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
beta range
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
overdrawn account
حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
disinvestment
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
to pair somebody off
[up]
with somebody
کسی را با کسی دیگر زوج کردن
[برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر]
[همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
bipolar
روش ارسال که از سطح ولتاژهای متفاوت مثبت و منفی برای نمایش دودویی استفاده میکند و صفر دودویی در سطح صفر نمایش داده میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com