English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
holohedral دارای بلورهای متقارن
Other Matches
zoisite دارای بلورهای هرمی شکل مرکب از سلیکات قلیایی وا لومینیومی
anisometric دارای قسمتهای غیر متقارن
isocline دارای شیب متقارن ومساوی
homocercal دارای دم قرینه متقارن الذنب
radiosymmetrical دارای اضلاع یا شعاعهای متقارن
polar دارای قطب مغناطیسی یا الکتریکی متقارن
ice crystals بلورهای یخ
transcrystalline درون بلورهای
racemize بصورت بلورهای خوشهای در اوردن
dichroscope اسبابی برای ازمایش بلورهای دورنگ نما
carburetor icing کاهش ناگهانی دما و احتمالاایجاد بلورهای یخ در اثرکاهش فشار در لوله ونتوری
harmotome سیلیکات ابدار الومینیوم وباریم که بلورهای ان بصورت جفت وصلیبی برنگهای مختلف یافت میشود
symmetric متقارن
isochronal متقارن
isochronous متقارن
palindrome متقارن
symmetrical متقارن
palindromes متقارن
simultaneous متقارن
homolographic متقارن
symmetrization متقارن
concurrent متقارن
timed متقارن ساختن
turkish knot گره متقارن
axisymmetric متقارن محوری
polarize متقارن کردن
polarizes متقارن کردن
summetrical defence دفاع متقارن
polarised متقارن کردن
polarises متقارن کردن
syzygy جفت متقارن
polarizing متقارن کردن
time متقارن ساختن
equilateral ازدوطرف متقارن
zygomorphic متقارن الطرفین
polarising متقارن کردن
times متقارن ساختن
symmetrical system جریان متقارن
symmetrize متقارن ساختن
asymmetrical غیر متقارن
symmetrical distribution توزیع متقارن
symmetric matrix ماتریس متقارن
symmetric list لیست متقارن
bilateral متقارن الطرفین
symmetry stretching کشش متقارن
symmetry substance ماده متقارن
symmetry top فرفرهای متقارن
symmetric هم اندازه متقارن
symmetry vibration ارتعاش متقارن
axially symmetric متقارن محوری
centrosymmetric متقارن مرکزی
balanced transmission line سیم انتقال متقارن
symmetrical pawn structure ساختمان پیادهای متقارن
allochiria جابجایی بساوشی متقارن
allocheiria جابجایی بساوشی متقارن
symmetry double bond پیوند دوگانه متقارن
symmetrical alternating quantity کمیت متناوب متقارن نامتوازن
rhombus wing بالی با سطح مقطع متقارن
subcordate بشکل قلب غیر متقارن
counter vailing power تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
Gulli motife [نوعی گل و بته متقارن در فرش های ترکمن]
cypher [حروف بزرگ الفبا در طرح های متقارن]
warping پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
endless knots طرح گره بدون انتها [که حالتی از پیچش نخ را بصورت متقارن و ستاره ای شکل به نگاره می بخشد.]
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
rosette border حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
proportions متناسب کردن متقارن کردن
proportion متناسب کردن متقارن کردن
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
synesthesia احساس سوزش یادرد در یک عضو بدن در اثروجود درد در عضو دیگر بدن احساس متقارن
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
Herati pattern طرح هراتی [در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
trilinear دارای سه خط
iodic دارای ید
odoriferous دارای بو
three-legged دارای سه پا
fraught with دارای
bilabiate دارای دو لب
glochidiate دارای مو
footy دارای پا
three legged دارای سه پا
overbusy دارای کارزیاد
strontic دارای استرونیوم
of that ilk دارای همان جا
energetic دارای انرژی
redundant دارای اطناب
deficient دارای کمبود
deadbeats دارای سکون
flabby دارای عضلات شل
palmy دارای نخل
portentous دارای فال بد
rectilinear دارای مسیرمستقیم
legitimating دارای حق مشروع
legitimates دارای حق مشروع
legitimated دارای حق مشروع
legitimate دارای حق مشروع
straight line دارای خط مستقیم
pelliculate دارای پوسته
papillose دارای برامدگی
sulfureous دارای گوگرد
low-spirited دارای روحیه بد
melodic دارای ملودی
multilineal دارای چندین خط
prerogative دارای حق ویژه
prerogatives دارای حق ویژه
multiflorous دارای بیش از سه گل
multifid دارای چندشکاف
salaried دارای حقوق
muciferous دارای مخاط
melodious دارای ملودی
myrrhic دارای بوی مر
stilted دارای چوب پا
synonymous دارای ترادف
synonymous دارای تشابه
nucleate دارای هسته
nitrous دارای شوره
low spirited دارای روحیه بد
polygamous دارای چند زن
myrrhy دارای بوی مر
formal دارای فکر
stannous دارای قلع
quartziferous دارای در کوهی
pre emptive دارای حق شفعه
reversioner دارای حق رجوع
copperbottomed دارای ته مسی
sabulous دارای شن ریزه
rugose دارای رکه
self abnegating دارای کف نفس
plumose دارای دسته پر
sexagenary دارای سن 06 تا96
preemptor دارای حق شفعه
reboant دارای واکنش
pulsatile دارای تپش
pulsant دارای تپش
pseudonymous دارای تخلص
primiparous دارای یک اولاد
primipara دارای یک اولاد
prerogatived دارای حق ویژه
rarely beautiful دارای زیبائی
rattly دارای صدای تق تق
shelterer دارای حفاظ
rifled دارای خان
shoaly دارای جاهای کم اب
petiolate دارای دمگل
deadbeat دارای سکون
equivocal دارای دومعنی
sonant دارای اهنگ
spiriferous دارای عضومارپیچی
spirituous دارای الکل
splashy دارای ترشح
staminate دارای جرثومه نر
petiolated دارای دمگل
backed دارای پشت
silicifoeous دارای در کوهی
social minded دارای افکاراجتماعی
short-range دارای برد کم
short range دارای برد کم
weighted دارای وزن
pinnular دارای بالچه
pinnular دارای برگچه
pileate دارای کلاهک
stannic دارای قلع
splash دارای ترشح
acetylize دارای ریشهء
feldspathic دارای فلدسپار
febile دارای حالت تب
basined دارای ابگیر
far reaching دارای اثرزیاد
bicentric دارای دومرکز
bichrome دارای دو رنگ
entitative دارای وجودخارجی
bimolecular دارای دوملکول
bimorphemic دارای دوشکل
bimotored دارای دوموتور
binaural دارای دو گوش
binocular دارای دو چشم
binuclear دارای دو هسته
binucleate دارای دو هسته
azotic دارای ازت
fibrinous دارای مودلیفی
glary دارای تشعشع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com