Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
vagile
دارای تحرک
vagility
دارای تحرک
Other Matches
mobility
تحرک
mobile
با تحرک
mobiles
با تحرک
volubility
تحرک
stirring
پر تحرک
stimulation
تحرک
stimulus
تحرک
stimuli
تحرک
movability
تحرک
dynamism
تحرک
locomotion
تحرک
limiting ionic mobility
تحرک یونی حد
mobility
تحرک یکان
ionic mobility
تحرک یونی
locomotor
نقص تحرک
reflates
تحرک بخشیدن
locomotory
نقص تحرک
reflating
تحرک بخشیدن
static
بدون تحرک
reflate
تحرک بخشیدن
immobilization
عدم تحرک
occupational mobility
تحرک شغلی
motion study
تحرک سنجی
vertical mobility
تحرک عمودی
locomotive
وابسته به تحرک
horizontal mobility
تحرک افقی
reflated
تحرک بخشیدن
geographical mobility
تحرک جغرافیائی
mobility
قوه تحرک
social mobility
تحرک اجتماعی
cell animation
تحرک سلولی
upward mobility
تحرک صعودی
mobiles
قابل تحرک
immobility
تحرک ناپذیری
class mobility
تحرک طبقهای
dynamism
قدرت تحرک
class mobility
تحرک طبقاتی
downward mobility
تحرک نزولی
immobility
عدم تحرک
mobile
قابل تحرک
mobility ratio
نسبت تحرک
mobility of capital
تحرک سرمایه
locomotives
وابسته به تحرک
mobility of a charged particle
تحرک ذره باردار
labor mobility
تحرک نیروی کار
mobility of labor
تحرک نیروی کار
sticking point
نقطهی عدم تحرک
to reflate the economy
به اقتصاد تحرک بخشیدن
horizontal social mobility
تحرک افقی اجتماعی
sticking points
نقطهی عدم تحرک
horizontal labor mobility
تحرک افقی کارگر
locomotion
تحرک نقل وانتقال
mobility of factors of production
تحرک عوامل تولید
factor mobility
تحرک عوامل تولید
thermotaxis
تحرک در اثر گرما
squash
پرتاب بدون تحرک زیاد
squashing
پرتاب بدون تحرک زیاد
squashed
پرتاب بدون تحرک زیاد
mobilization
بسیج کردن تحرک دادن
squashes
پرتاب بدون تحرک زیاد
low feild mobility
قابلیت تحرک میدان ضعیف
movement
گردش جابجا کردن تحرک
catch up
تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
mobilization
به حرکت دراوردن تحرک بخشیدن بسیج احتیاط ها
frictional unemployment
بیکاری کوتاه مدت که در نتیجه تحرک ناقص نیروی کار
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
airmobility
قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
full mobilization
تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
trilinear
دارای سه خط
three legged
دارای سه پا
iodic
دارای ید
footy
دارای پا
bilabiate
دارای دو لب
glochidiate
دارای مو
odoriferous
دارای بو
three-legged
دارای سه پا
fraught with
دارای
prerogatives
دارای حق ویژه
energetic
دارای انرژی
salaried
دارای حقوق
monopetalous
دارای یک گلبرگ
monometallic
دارای یک فلز
formal
دارای فکر
monatomic
دارای یک جوهرفرد
kibed
دارای شکاف
splash
دارای ترشح
prerogative
دارای حق ویژه
nucleate
دارای هسته
synonymous
دارای ترادف
synonymous
دارای تشابه
myrrhy
دارای بوی مر
myrrhic
دارای بوی مر
multilineal
دارای چندین خط
multiflorous
دارای بیش از سه گل
multifid
دارای چندشکاف
muciferous
دارای مخاط
melodious
دارای ملودی
monoclinal
دارای یک شیب
melodic
دارای ملودی
stilted
دارای چوب پا
nitrous
دارای شوره
of that ilk
دارای همان جا
spiriferous
دارای عضومارپیچی
sonant
دارای اهنگ
social minded
دارای افکاراجتماعی
equivocal
دارای دومعنی
backed
دارای پشت
silicifoeous
دارای در کوهی
short range
دارای برد کم
short-range
دارای برد کم
shoaly
دارای جاهای کم اب
shelterer
دارای حفاظ
sexagenary
دارای سن 06 تا96
rifled
دارای خان
handy
<adj.>
دارای مزیت
spirituous
دارای الکل
splashy
دارای ترشح
low spirited
دارای روحیه بد
low-spirited
دارای روحیه بد
straight line
دارای خط مستقیم
deficient
دارای کمبود
redundant
دارای اطناب
stannous
دارای قلع
stannic
دارای قلع
legitimate
دارای حق مشروع
legitimated
دارای حق مشروع
legitimates
دارای حق مشروع
legitimating
دارای حق مشروع
flabby
دارای عضلات شل
staminate
دارای جرثومه نر
self abnegating
دارای کف نفس
sabulous
دارای شن ریزه
rugose
دارای رکه
plumose
دارای دسته پر
pinnular
دارای بالچه
pinnular
دارای برگچه
pileate
دارای کلاهک
petiolated
دارای دمگل
petiolate
دارای دمگل
weighted
دارای وزن
pelliculate
دارای پوسته
papillose
دارای برامدگی
palmy
دارای نخل
deadbeat
دارای سکون
deadbeats
دارای سکون
portentous
دارای فال بد
polygamous
دارای چند زن
rectilinear
دارای مسیرمستقیم
reversioner
دارای حق رجوع
reboant
دارای واکنش
rattly
دارای صدای تق تق
rarely beautiful
دارای زیبائی
quartziferous
دارای در کوهی
pulsatile
دارای تپش
pulsant
دارای تپش
pseudonymous
دارای تخلص
primiparous
دارای یک اولاد
primipara
دارای یک اولاد
prerogatived
دارای حق ویژه
preemptor
دارای حق شفعه
pre emptive
دارای حق شفعه
overbusy
دارای کارزیاد
glanduliferous
دارای غد دکوچک
copperbottomed
دارای ته مسی
febile
دارای حالت تب
bicentric
دارای دومرکز
bichrome
دارای دو رنگ
far reaching
دارای اثرزیاد
bimolecular
دارای دوملکول
bimorphemic
دارای دوشکل
bimotored
دارای دوموتور
binaural
دارای دو گوش
binocular
دارای دو چشم
binuclear
دارای دو هسته
binucleate
دارای دو هسته
binucleated
دارای دو هسته
feldspathic
دارای فلدسپار
basined
دارای ابگیر
fibrinous
دارای مودلیفی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com