Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
stochastic
دارای تغییردر مواقع مختلف
Other Matches
dichogamic
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
disjunctive
دارای دو شق مختلف فصلی
varisized
دارای اندازههای مختلف
heterochromatic
دارای رنگهای مختلف
diversiform
دارای اشکال مختلف
multifarious
دارای انواع مختلف
homonymous
دارای دویاچند معنی مختلف
inequilateral
دارای پهلوهای نابربر مختلف الاضلاع
interfaith
شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
pleomorphic
چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
varriform
دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
eurytherm
موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
opalite
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
federal reserve system
ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
sometimes
بعضی مواقع
On such ( these ) occasions .
دراینگونه مواقع
We would like to take this opportunity to …
مواقع را مغتنم شمرده ...
non-directional design
طرح فراگیر
[این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
charts
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charted
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
selectable
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
blocage
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
symbiosis
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
heterogeneous network
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
fdm
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
tailcoat
کت دامن گرد مخصوص مواقع رسمی
fire escapes
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
fire escape
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
sou'wester
کلاه مخصوص مواقع توفانی دریا
fire escapes
پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
ahoy
ندا و خبر برای مواقع سلام لفظ
silk hat
کلاه بلند ابریشمی مخصوص مواقع رسمی
index number
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
fire escape
پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
paint program
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocating
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
function
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
Emergeny exit .
پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
occasional
وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
ejection seat
صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
bus
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous
مختلف الجنس و مختلف النوع
profile
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
bill
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
highways
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
decollate
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
discrepant
مختلف
varying
مختلف
miscellaneous
مختلف
divergent
مختلف
off
مختلف
dissimilar
مختلف
diverse
مختلف
sundry
مختلف
variegated
مختلف
disparate
مختلف
various
مختلف
half caste
ازنژاد مختلف
variant
گوناگون مختلف
miscellaneous works
کارهای مختلف
half breed
از نژاد مختلف
diversely
به اشکال مختلف
diverse
مختلف مخالف
heterochromatic
مختلف اللون
variously
بطور مختلف
two discrepant stories
دو حکایت مختلف
polyphyletic
مختلف الاجداد
variate
مختلف کردن
several
جدا مختلف
polyphyletic
از نژادهای مختلف
asynchronous
مختلف الزمان
variform
گوناگون مختلف الشکل
run around
<idiom>
گردش درمناطق مختلف
The various strata of society.
طبقات مختلف اجتماع
various books
کتابهای گوناگون یا مختلف
rank and file
شئون مختلف نظامی
syntax
هم اهنگی قسمتهای مختلف
processes
مراحل مختلف چیزی
process
مراحل مختلف چیزی
commodity loading
بارگیری کالاهای مختلف
eccentric
مختلف المرکز بودن
eccentrics
مختلف المرکز بودن
interracial
بین نژادهای مختلف
interrace
بین نژادهای مختلف
multi tone horn
بوق با اصوات مختلف
team tennis
بازیهای مختلف تنیس
intercollegiate
بین کالجهای مختلف
stage
مراحل مختلف یک موشک
plugs
ورودی که به وسایل مختلف
plugging
ورودی که به وسایل مختلف
international
مربوط به کشورهای مختلف
internationals
مربوط به کشورهای مختلف
stock market
بورس کالاهای مختلف
stock markets
بورس کالاهای مختلف
miscellanist
نویسنده مطالب مختلف
holdalls
جعبه اسبابهای مختلف
holdall
جعبه اسبابهای مختلف
play off
<idiom>
رفتار مختلف با اشخاص
stages
مراحل مختلف یک موشک
plug
ورودی که به وسایل مختلف
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
figure skate
اسکیت با انجام حرکات مختلف
polytechnical
وابسته به علوم عملی مختلف
cat's cradle
ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
general purpose machine
دستگاه برای اهداف مختلف
polygenesis
پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
syncretic
تلفیق کننده عقاید مختلف
interstates
بین ایالتها وکشورهای مختلف
interstate
بین ایالتها وکشورهای مختلف
scatter around
<idiom>
غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن
FTAM
بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
fun house
محل سرگرمی وتفریحات مختلف
walleye
انواع مختلف اردک ماهی
walleyed
انواع مختلف اردک ماهی
interbreed
نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
polytechnics
وابسته به علوم عملی مختلف
catamaran
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
polytechnic
وابسته به علوم عملی مختلف
catamarans
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
outcross
امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
middling
اجناس مختلف از درجه متوسط
interdisciplinary
مربوط به رشتههای مختلف علمی
multi rate meter
کنتور با چند نرخ مختلف
blocky
پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
allomorph
تصاریف مختلف کلمه یا فعل
caste
طبقات مختلف مردم هند
castes
طبقات مختلف مردم هند
adapter
دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
bipolar
تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n
gather
دریافت داده از منابع مختلف
bytes
کامپیوتر با طول کلمه مختلف
byte
کامپیوتر با طول کلمه مختلف
gathered
دریافت داده از منابع مختلف
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
playback rate scale factor
صوتی که با نرخ مختلف اجرا میشود
family
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
eurybathic
قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
separate opinion
رایی که نافربه مسائل مختلف باشد
halftone
عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
intermarriage
ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
halftones
عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
whistle stop
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
families
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
variance
اختلاف و نتاقض در ارکان مختلف دعوی
topology
روش اتصال عناصر مختلف شبکه
circuit training
انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری
page
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
masking
عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه
proteus
خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
paged
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
whistle-stop
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
sprint relay
مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
teratoma
تومور متشکله از انساج مختلف جنینی
polytechnic
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
point
سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
polytechnics
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com