Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
hypomanic
دارای جنون خفیف
Other Matches
hypomania
جنون خفیف
schizothymia
جنون همراه با خیال پرستی ومالیخولیا شبیه جنون جوانی
faints
خفیف
mild
خفیف
mildest
خفیف
waff
خفیف
faint
خفیف
fainted
خفیف
fainter
خفیف
faintest
خفیف
gauze
مه خفیف
febricula
تب خفیف
low
خفیف
milder
خفیف
let-up
خفیف شدن
lowering
خفیف کردن
let-ups
خفیف شدن
hypomania
مانی خفیف
lower
خفیف کردن
low pressure
فشار خفیف
smallest
محقر خفیف
smaller
محقر خفیف
small
محقر خفیف
lowered
خفیف کردن
lowers
خفیف کردن
hypomania
شیدایی خفیف
stroke
ضربه خفیف
strokes
ضربه خفیف
popgun
تفنگ خفیف
stroking
ضربه خفیف
gossamery
خفیف لطیف
stroked
ضربه خفیف
pseudodebility
کودنی خفیف
let up
خفیف شدن
pastel shades
سایه رنگهای خفیف
neap
خفیف ترین جزر و مد
whee
صدای سوت خفیف
hemiparesis
فلج خفیف یک سویه
subrange
میدان تیر خفیف
low water
جزر ومد خفیف
low tide
جزر ومد خفیف
humiliatingly
پست سازنده خفیف کننده
paresis
فلج خفیف ضعف عضلانی
pastel
<adj.>
رنگهای خفیف
[با مداد رنگی]
humiliating
پست سازنده خفیف کننده
low explosive
ماده منفجره کندسوختار خفیف
microseism
زمین لرزه غیرمحسوس زلزله خفیف
hydromania
جنون اب
dementia
جنون
psychosis
جنون
insanity
جنون
madness
جنون
mental a
جنون
lunacy
جنون
hebephrenia
جنون جوانی
amok
درحال جنون
maniaphobia
جنون هراسی
insanely
از روی جنون
lyssophobia
جنون هراسی
dementia praecox
جنون زودرس
folie a deux
جنون دو نفری
dementia praecox
جنون جوانی
perdiodical insanity
جنون ادواری
delirium tremens
جنون الکلی
tarantism
جنون رقص
lunes
حمله جنون
schizophrenia
جنون جوانی
dt's
جنون خمری
f. of love
جنون عشق
nymphomania
جنون شهوانی زن
erotomania
جنون جنسی
catatonia
نوعی جنون
to d.
تاسر حد جنون
oenomania
جنون خمری
jimjams
جنون خمری
oniomania
جنون خرید
dromomania
جنون مسافرت
run mad
به جنون مبتلاشدن
foolishly
جنون امیز
kleptomania
جنون دزدی
dipsomania
جنون الکلی
permanent insanity
جنون دائم
peregrinomany
جنون سفر
lattah
جنون لاتا
latah
جنون لاتا
kleptomania
جنون سرقت
lunes
حرکات جنون امیز
germanomania
جنون المان مابی
frenzied rage
خشم جنون امیز
satyriasis
جنون شهوانی مرد
gallomania
جنون فرانسوی مابی
bibliomania
جنون کتاب دوستی
pyromania
جنون ایجاد حریق
amuck
جنون آنی
[روان شناسی]
amok
جنون آنی
[روان شناسی]
running amok
جنون آنی
[روان شناسی]
frenzy
جنون انی دیوانه کردن
hypochondriacal
دچار جنون افسردگی- تهیگاهی
gone amok
جنون آنی
[روان شناسی]
balletomania
عشق یا جنون نسبت به بالت
kleptamaniac
کسی که جنون دزدی دارد
mythomania
جنون دروغ یا اغراق گویی
monomaia
جنون درمورد بخصوصی وسواس در چیزی
running amok
جنون آدم کشی
[روان شناسی]
gone amok
جنون آدم کشی
[روان شناسی]
schizo
شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
amuck
جنون آدم کشی
[روان شناسی]
amok
جنون آدم کشی
[روان شناسی]
manic depressive
دیوانگی وبهت زدگی وشیدایی نوعی جنون
manic-depressive
دیوانگی وبهت زدگی وشیدایی نوعی جنون
general paresis
جنون و فلج حاصل در اثرضایعات سیفلیسی مغز
psychokinesis
عملیات جنون امیز در اثراختلالات فکری وروانی
manic-depressives
دیوانگی وبهت زدگی وشیدایی نوعی جنون
person running amok
فرد دچار جنون آدم کشی
[روان شناسی]
frenzied attacker
فرد دچار جنون آدم کشی
[روان شناسی]
amuck
یک نوع جنون دراثرمرض مالاریا که منجر به خودکشی میشود
nympholepsy
جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
paranoia
جنون ایجاد سوء ذن شدید و هذیان گویی و فقدان بصیرت
nymphomanic
دچار جنون خوابیدن با مرد دیوانه برای بغل خوابی بامرد
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
degrade
کم کردن درجه خفیف کردن
degrades
کم کردن درجه خفیف کردن
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
three legged
دارای سه پا
three-legged
دارای سه پا
footy
دارای پا
trilinear
دارای سه خط
odoriferous
دارای بو
bilabiate
دارای دو لب
glochidiate
دارای مو
iodic
دارای ید
fraught with
دارای
sonant
دارای اهنگ
salaried
دارای حقوق
muciferous
دارای مخاط
prerogatives
دارای حق ویژه
nucleate
دارای هسته
multifid
دارای چندشکاف
equivocal
دارای دومعنی
backed
دارای پشت
multiflorous
دارای بیش از سه گل
nitrous
دارای شوره
spirituous
دارای الکل
splash
دارای ترشح
myrrhy
دارای بوی مر
formal
دارای فکر
splashes
دارای ترشح
myrrhic
دارای بوی مر
spiriferous
دارای عضومارپیچی
splashing
دارای ترشح
multilineal
دارای چندین خط
prerogative
دارای حق ویژه
melodic
دارای ملودی
polygamous
دارای چند زن
primiparous
دارای یک اولاد
pseudonymous
دارای تخلص
pulsant
دارای تپش
petiolated
دارای دمگل
pulsatile
دارای تپش
quartziferous
دارای در کوهی
rarely beautiful
دارای زیبائی
petiolate
دارای دمگل
rattly
دارای صدای تق تق
primipara
دارای یک اولاد
trimolecular
دارای سه ملکول
portentous
دارای فال بد
pre emptive
دارای حق شفعه
plumose
دارای دسته پر
weighted
دارای وزن
pinnular
دارای بالچه
pinnular
دارای برگچه
pileate
دارای کلاهک
preemptor
دارای حق شفعه
prerogatived
دارای حق ویژه
deadbeats
دارای سکون
reboant
دارای واکنش
deadbeat
دارای سکون
of that ilk
دارای همان جا
sexagenary
دارای سن 06 تا96
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com