Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (14 milliseconds)
English
Persian
photosensitive
دارای حساسیت نسبت به نور
Search result with all words
class conscious
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-conscious
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-consciousness
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
stenotopic
دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
Other Matches
sensitivity ratio
نسبت حساسیت
allergies
حساسیت نسبت بچیزی
allergy
حساسیت نسبت بچیزی
thermotropism
حساسیت نسبت به گرما
sensibility to praise
حساسیت نسبت به ستایش
allergy
حساسیت نسبت به چیزی
[پزشکی]
diathesis
تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
photosensitize
نسبت بنور حساسیت پیداکردن
color blind
فاقد حساسیت نسبت برنگ
tone deaf
فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
tone-deaf
فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
mantoux test
ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
hyposensitize
کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
case sensitive search
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
looked
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
look
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
allergic
دارای حساسیت به
sensitive
دارای حساسیت
hyperirritable
دارای حساسیت شدید
actinautographic
دارای حساسیت در مقابل نور
hypersensitive
دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
hyperalgesis
حساسیت زیاد نسبت به درد درد بسیار سخت
born-again
دارای اعتقاد بازیافته نسبت به چیزی
homosexual
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
homosexuals
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
me too
دارای شباهت تبلیغاتی نسبت برقیب سیاسی خود
eurytopic
دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
lenz' law
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
prorata
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
Lori Pambak motif
ترنج لری
[پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
allergy
حساسیت
impressibility
حساسیت
elasticity
حساسیت
sensitometer
حساسیت
sensitivity
حساسیت
sensitivities
حساسیت
sensibility
حساسیت
allergies
حساسیت
sensibilities
حساسیت
sinsitivity
حساسیت
susceptivity
حساسیت
frictions
حساسیت
friction
حساسیت
sensitiveness
حساسیت
liking
حساسیت
coloring sensitive
حساسیت رنگ
hypersensitivity
حساسیت شدید
allergy
حساسیت
[پزشکی]
sensitivity
میزان حساسیت
price elasticity
حساسیت قیمت
photosensitivity
حساسیت به نور
responsively
با تاثر یا حساسیت
sentience
حساسیت جسمانی
hyposensitize
عدم حساسیت
luminous sensitivity
حساسیت نوری
dynamic sensitivity
حساسیت دینامیک
impassibility
عدم حساسیت
measuring sensitivity
حساسیت سنجش
allergic
وابسته به حساسیت
increase in sensitivity
افزایش حساسیت
sensitivities
میزان حساسیت
desensitization
حساسیت زدایی
hyperesthesia
فزونی حساسیت
keenness
ذکاوت حساسیت
hyperesthesia
ازدیاد حساسیت
coefficient of elasticity
ضریب حساسیت
differential sensitivity
حساسیت افتراقی
sensitivity training
حساسیت اموزی
inelasticity
عدم حساسیت
static sensitivity
حساسیت استاتیک
hyperaesthesia
ازدیاد حساسیت
absolute sensitivity
حساسیت مطلق
terminal sensitivity
حد بیشینه حساسیت
protopathic sensitivity
حساسیت ابتدایی
light sensitive
با حساسیت نوری
stress testing
تست حساسیت
hay fever
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
intermediate frequency sensitivity
حساسیت فرکانس میانی
hayfever
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
dynamic luminous sensitivity
حساسیت نوری دینامیک
pollinosis
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
pollenosis
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
sensitivity training group
گروه حساسیت اموزی
allergic rhinitis
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
exquisiteness
حساسیت نازکی طبع
k tungsten sensitivity
حساسیت تنگستن در 4582کلوین
current sensitivity of a crystal rectifi
حساسیت یکسوکننده بلورین
measuring sensitivity
حساسیت اندازه گیری
gravimeter
حساسیت سنج وزن
t group
گروه حساسیت اموزی
neurasthenia
سر درد و حساسیت بی مورد
jumpiness
حالت بیقراری حساسیت
spectral sensitivity characteristic
مشخصه حساسیت مرئی
systematic desensitization
حساسیت زدایی منظم
mouse
مقابل حساسیت Mouse
mouses
مقابل حساسیت Mouse
anti-histamines
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
static luminous sensitivity
حساسیت نوری استاتیک
somesthesis
حساسیت به حسهای بدنی
antihistamines
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamine
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
coarse mine
نوعی مین دریایی با حساسیت کم
sensitometry
اندازه گیری حساسیت چشم
meteoropathy
حساسیت به تغییرات هوا
[پزشکی]
atmosphere related syndrome
[ARS]
حساسیت به تغییرات هوا
[پزشکی]
looked
زمان حساسیت مدار مین
look
زمان حساسیت مدار مین
hyperesthesia
حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
looks
زمان حساسیت مدار مین
allergen
مادهای که باعث حساسیت میشود
esthesia
فرفیت احساس و ادراک حساسیت
notche sensitivity index
ضریب حساسیت در مقابل شیار
acroesthesia
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
photosensitize
بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
tinged with cnvy
حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
sensitivity analysis
تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
hyperirritability
حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
adaptations
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptation
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
antihistamine
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
anti servo tab
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
towards
نسبت به
ratios
نسبت
rapport
نسبت
cognation
نسبت
In what proportion ?
به چه نسبت ؟
respect
نسبت
respects
نسبت
kinship
نسبت
as compared to
نسبت به
with respect to
نسبت به
proportion
نسبت
proportions
نسبت
uncross
نسبت
format
نسبت
the rat of to
نسبت دو به سه
In the ration lf one to ten .
به نسبت یک به ده
t ratio
نسبت تی
ratio
نسبت
apropos of
نسبت به
than
نسبت به
formats
نسبت
quotients
نسبت
quotient
نسبت
rate
نسبت
in respect of
به نسبت
rates
نسبت
relational
نسبت
in relation to
نسبت به
in regard to
نسبت به
relation
نسبت
in proprotion to
نسبت به
in connexion with
نسبت به
bearing
نسبت
to
تا نسبت به
proportional
به نسبت
in regard of
نسبت به
in respect of
نسبت به
in the ratio of
به نسبت
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
transformer ratio
نسبت مبدل
void ratio
نسبت منفذها
strength ratio
نسبت استحکام
stress ratio
نسبت تنش
ratio detector
اشکارساز نسبت
acidity coefficient
نسبت اکسیژن
lay to
نسبت دادن به
hit ratio
نسبت اصابت
recycle ratio
نسبت بازگردانی
bypass ratio
نسبت کنارگذاری
ascribing
نسبت دادن
us
نسبت بما
oxygen ration
نسبت اکسیژن
crediting
نسبت دادن
viscosity ratio
نسبت گرانروی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com