Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
paramorphic
دارای خاصیت تغییر یابی
paramorphous
دارای خاصیت تغییر یابی
Other Matches
hot forming property
خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
sexed
دارای خاصیت جنسی
gamic
دارای خاصیت جنسی
diastatic
دارای خاصیت جوهربزاق
curative
دارای خاصیت درمانی
isogamous
دارای خاصیت هم گامیتی
low test
دارای خاصیت فراری
antidotal
دارای خاصیت پادزهری
alkalescent
دارای خاصیت قلیایی
isogametic
دارای خاصیت هم گامیتی
agglomerative
دارای خاصیت تراکم
alkaline
دارای خاصیت قلیایی
amphoteric
دارای خاصیت اسید و قلیا
absorbant
دارای خاصیت جذب درکش
quale
شیی دارای خاصیت هوشیاری
absorbent
دارای خاصیت جذب درکش
persalt
نمک دارای خاصیت اسیدی
balmy
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
acid
سرکه مانند دارای خاصیت اسید
acids
سرکه مانند دارای خاصیت اسید
balmiest
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmier
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
iceland spar
کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
vitrescent
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
catapults
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
actinoelectric
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
pneumaticity
خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
ternal
دارای سه تغییر
actinism
خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
stenotopic
دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
involution
توان یابی قوه یابی
sound absorption
خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
change over
تغییر روش تغییر رویه
change
تغییر کردن تغییر دادن
changing
تغییر کردن تغییر دادن
changes
تغییر کردن تغییر دادن
changed
تغییر کردن تغییر دادن
neer do well or well
بی خاصیت
inefficacious
بی خاصیت
property
خاصیت
virtues
خاصیت
quale
خاصیت
virtue
خاصیت
affection
خاصیت
reflectiveness
خاصیت
the five predicables
خاصیت
navigated
خاصیت
navigate
خاصیت
navigating
خاصیت
navigates
خاصیت
propertyless
بی خاصیت
ductility
خاصیت کش امدن
flakiness
خاصیت فلسی
quantification
تعیین خاصیت
causality
خاصیت سببی
alkalescence
خاصیت قلیایی
powderiness
خاصیت گردی
fattiness
خاصیت چربی
absorption property
خاصیت جذب
natures
نوع خاصیت
adhesive property
خاصیت چسبندگی
nature
نوع خاصیت
ductility
خاصیت انگمی
pitchiness
خاصیت زفتی
unmake
از خاصیت انداختن
impoverishes
بی خاصیت کردن
impoverishing
بی خاصیت کردن
impoverished
بی خاصیت کردن
extensive property
خاصیت مقداری
impoverish
بی خاصیت کردن
fluffiness
خاصیت کرکی
gauziness
خاصیت گارسی
fungosity
خاصیت قارچی
sponginess
خاصیت اسفنجی
functions
خاصیت وجودی
functioned
خاصیت وجودی
function
خاصیت وجودی
nutritiveness
خاصیت غذایی
deactivating
بی خاصیت کردن
deactivates
بی خاصیت کردن
nutritiousness
خاصیت غذائی
woodiness
خاصیت چوبی
elasticity
خاصیت فنری
chalkiness
خاصیت تباشیری
recursivity
خاصیت بازگشت
gumminess
خاصیت صمغی
carnosity
خاصیت گوشتی
the virtue of drugs
خاصیت داروها
magnetism
خاصیت مغناطیسی
glassiness
خاصیت شیشهای
non skid quality
خاصیت ضد لغزش
deactivated
بی خاصیت کردن
milkiness
خاصیت شیری
deactivate
بی خاصیت کردن
anti knock property
خاصیت ضدضربه
mealiness
خاصیت اردی
vitreosity
خاصیت شیشهای
mechanicalness
خاصیت مکانیکی
astingency
خاصیت قبض
abnormalities
خاصیت غیرطبیعی
mealness
خاصیت اردی
steeliness
خاصیت فولادی
abnormality
خاصیت غیرطبیعی
silkiness
خاصیت ابریشمی
buoyancy
خاصیت شناوری
paramorphism
خاصیت دگردیسی
chemism
خاصیت شیمیایی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
tonus
خاصیت انقباض عضله
asexual
فاقد خاصیت جنسی
vitality
قدرت یا خاصیت حیاتی
ductility
خاصیت فتیله شدن
elater
خاصیت انبساط و گسترش
ductility
خاصیت لوله شدن
pulpiness
خاصیت خمیری یاگوشتی
osmosis
خاصیت نفوذ وحلول
plasticity
خاصیت شکل افرینی
acid base behavior
خاصیت اسیدی- بازی
acid base catalysis
خاصیت اسیدی- بازی
flexibility
خاصیت خمش پذیری
inductionless
بدون خاصیت القائی
erotization
خاصیت شهوانی یافتن
malleability
خاصیت چکش خواری
commutative law
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
commutative property
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
corporeity
خاصیت جسمی یامادی
corkiness
خاصیت چوب پنبهای
commutative rule
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
soak up
<idiom>
خاصیت جنب کردنداشتن
sliminess
خاصیت گلی یا لجنی
capillarity
خاصیت موئی مویسانی
geomagnetic
خاصیت مغناطیسی زمین
prevenience
خاصیت جلوگیری کننده
neer do well or well
ادم بی وجود یا بی خاصیت
heat treating property
خاصیت عملیات حرارتی
illusion of space
القاء خاصیت فضایی
impenetrableness
خاصیت عدم تداخل
springiness
خاصیت فنری ارتجاع
diathermacy
خاصیت هدایت گرما
calibration
خصلت یابی
obstacle sense
حس مانع یابی
marketing
بازار یابی
knowledge acquisition
آگاهی یابی
range finding
مسافت یابی
attainment
دست یابی
mark sensing
نشان یابی
addressing
نشانی یابی
direction finding
جهت یابی
castaways
عمق یابی
achievement
دست یابی
troubleshooting
اشکال یابی
troubleshooting
عیب یابی
attainments
دست یابی
survey
زمینه یابی
achievements
دست یابی
localization
موضع یابی
matchmaking
زوج یابی
castaway
عمق یابی
debugger
اشکال یابی
quadricycle
چهارچرخه یابی
cost finding
ارزش یابی
ranging
مسافت یابی
position finding
موقعیت یابی
positioning
موقع یابی
error detection
خطا یابی
location
مکان یابی
goniometry
زاویه یابی
locations
مکان یابی
i. and evdevolution
توان یابی
sourcing
منابع یابی
insinuation
رخنه یابی
orientate
جهت یابی
orientates
جهت یابی
orientating
جهت یابی
interpolation
درون یابی
access
دست یابی
signal detection
علامت یابی
extrapolation
برون یابی
accessing
دست یابی
edgings
حاشیه یابی
patterning
طرح یابی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com