English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
diastatic دارای خاصیت جوهربزاق
Other Matches
isogametic دارای خاصیت هم گامیتی
isogamous دارای خاصیت هم گامیتی
alkaline دارای خاصیت قلیایی
sexed دارای خاصیت جنسی
agglomerative دارای خاصیت تراکم
antidotal دارای خاصیت پادزهری
low test دارای خاصیت فراری
curative دارای خاصیت درمانی
gamic دارای خاصیت جنسی
alkalescent دارای خاصیت قلیایی
quale شیی دارای خاصیت هوشیاری
amphoteric دارای خاصیت اسید و قلیا
persalt نمک دارای خاصیت اسیدی
paramorphous دارای خاصیت تغییر یابی
absorbent دارای خاصیت جذب درکش
absorbant دارای خاصیت جذب درکش
paramorphic دارای خاصیت تغییر یابی
balmiest دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmier دارای خاصیت مرهم خنک کننده
acid سرکه مانند دارای خاصیت اسید
acids سرکه مانند دارای خاصیت اسید
balmy دارای خاصیت مرهم خنک کننده
iceland spar کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
diastasc جوهربزاق
catapulting هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
actinoelectric اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
navigates خاصیت
navigating خاصیت
reflectiveness خاصیت
inefficacious بی خاصیت
navigated خاصیت
virtues خاصیت
navigate خاصیت
neer do well or well بی خاصیت
property خاصیت
propertyless بی خاصیت
affection خاصیت
quale خاصیت
the five predicables خاصیت
virtue خاصیت
sponginess خاصیت اسفنجی
silkiness خاصیت ابریشمی
elasticity خاصیت فنری
pitchiness خاصیت زفتی
absorption property خاصیت جذب
buoyancy خاصیت شناوری
mechanicalness خاصیت مکانیکی
mealiness خاصیت اردی
mealness خاصیت اردی
vitreosity خاصیت شیشهای
ductility خاصیت انگمی
powderiness خاصیت گردی
fluffiness خاصیت کرکی
fungosity خاصیت قارچی
deactivating بی خاصیت کردن
deactivates بی خاصیت کردن
deactivated بی خاصیت کردن
deactivate بی خاصیت کردن
quantification تعیین خاصیت
gauziness خاصیت گارسی
impoverishing بی خاصیت کردن
impoverishes بی خاصیت کردن
impoverish بی خاصیت کردن
glassiness خاصیت شیشهای
gumminess خاصیت صمغی
flakiness خاصیت فلسی
fattiness خاصیت چربی
ductility خاصیت کش امدن
nutritiousness خاصیت غذائی
functioned خاصیت وجودی
functions خاصیت وجودی
recursivity خاصیت بازگشت
magnetism خاصیت مغناطیسی
nutritiveness خاصیت غذایی
impoverished بی خاصیت کردن
abnormality خاصیت غیرطبیعی
abnormalities خاصیت غیرطبیعی
milkiness خاصیت شیری
non skid quality خاصیت ضد لغزش
extensive property خاصیت مقداری
the virtue of drugs خاصیت داروها
astingency خاصیت قبض
nature نوع خاصیت
paramorphism خاصیت دگردیسی
alkalescence خاصیت قلیایی
causality خاصیت سببی
unmake از خاصیت انداختن
chemism خاصیت شیمیایی
chalkiness خاصیت تباشیری
steeliness خاصیت فولادی
adhesive property خاصیت چسبندگی
function خاصیت وجودی
woodiness خاصیت چوبی
natures نوع خاصیت
anti knock property خاصیت ضدضربه
carnosity خاصیت گوشتی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
malleability خاصیت چکش خواری
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
diathermacy خاصیت هدایت گرما
ductility خاصیت فتیله شدن
springiness خاصیت فنری ارتجاع
prevenience خاصیت جلوگیری کننده
illusion of space القاء خاصیت فضایی
geomagnetic خاصیت مغناطیسی زمین
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
ductility خاصیت لوله شدن
neer do well or well ادم بی وجود یا بی خاصیت
erotization خاصیت شهوانی یافتن
tonus خاصیت انقباض عضله
elater خاصیت انبساط و گسترش
corkiness خاصیت چوب پنبهای
asexual فاقد خاصیت جنسی
soak up <idiom> خاصیت جنب کردنداشتن
osmosis خاصیت نفوذ وحلول
acid base behavior خاصیت اسیدی- بازی
inductionless بدون خاصیت القائی
acid base catalysis خاصیت اسیدی- بازی
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
corporeity خاصیت جسمی یامادی
vitality قدرت یا خاصیت حیاتی
heat treating property خاصیت عملیات حرارتی
plasticity خاصیت شکل افرینی
flexibility خاصیت خمش پذیری
impenetrableness خاصیت عدم تداخل
capillarity خاصیت موئی مویسانی
pulpiness خاصیت خمیری یاگوشتی
sliminess خاصیت گلی یا لجنی
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
actescence نمایش شیر خاصیت شیری
male sterile گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
acoustic vases [ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
active material موادی که خاصیت تجزیه دارند
nervous nellie ادم محافظه کار و بی خاصیت
absorbency خاصیت درکشی یا دراشامی جذب
indiscerptibility خاصیت چیزی که در اثرتجزیه فنانپذیرد
adhesion of fibers خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
ethereality خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
de energize از بین بردن خاصیت مغناطیسی
distributive law خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
demagnetize خاصیت مغناطیسی را از بین بردن
sourness is the p of vinegar ترشی خاصیت سرکه است
distributive law خاصیت پخش پذیری [ریاضی]
distributive rule خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
basicity خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
objectify خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
electromagnetism خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
capillarity خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
hot forming property خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
incendivity خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
radioactivity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
zooflagellate اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
neutral soil خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
prepositional phrase بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
electro magnet اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
pitchstone یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
electromagnet اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
curie point دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
elasticity خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
flakiness خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
cold working شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
vitalist خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
vitalistic خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
three legged دارای سه پا
glochidiate دارای مو
fraught with دارای
three-legged دارای سه پا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com