Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (4 milliseconds)
English
Persian
balmier
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmiest
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmy
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
Other Matches
spatula
مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
spatulas
مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
sexed
دارای خاصیت جنسی
antidotal
دارای خاصیت پادزهری
low test
دارای خاصیت فراری
agglomerative
دارای خاصیت تراکم
alkalescent
دارای خاصیت قلیایی
gamic
دارای خاصیت جنسی
isogamous
دارای خاصیت هم گامیتی
isogametic
دارای خاصیت هم گامیتی
diastatic
دارای خاصیت جوهربزاق
curative
دارای خاصیت درمانی
alkaline
دارای خاصیت قلیایی
dressings
مرهم گذاری وزخم بندی مرهم
dressing
مرهم گذاری وزخم بندی مرهم
amphoteric
دارای خاصیت اسید و قلیا
absorbant
دارای خاصیت جذب درکش
paramorphous
دارای خاصیت تغییر یابی
persalt
نمک دارای خاصیت اسیدی
absorbent
دارای خاصیت جذب درکش
quale
شیی دارای خاصیت هوشیاری
paramorphic
دارای خاصیت تغییر یابی
acids
سرکه مانند دارای خاصیت اسید
acid
سرکه مانند دارای خاصیت اسید
iceland spar
کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
vitrescent
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
prevenience
خاصیت جلوگیری کننده
catapulted
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
actinoelectric
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
pneumaticity
خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism
خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
prehensile
دارای استعدادهنری درک کننده
counteractive
خنثی کننده دارای عمل متقابل
synergetic
دارای اشتراک مساعی همکاری کننده
selectively
دارای حسن انتخاب گلچین کننده
selective
دارای حسن انتخاب گلچین کننده
stereophonic
دارای دستگاه تقویت کننده صوت از سه جهت
pneumatic
پرباد کار کننده باهوای فشرده دارای چرخ یا
inunction
مرهم
balmier
مرهم
balms
مرهم
spatule
مرهم کش
balm
مرهم
balmy
مرهم
oil
مرهم
oiling
مرهم
ointment
مرهم
ointments
مرهم
balmiest
مرهم
oils
مرهم
cerate
مرهم
unguent
مرهم
demulcent
مرهم
salve
مرهم
spatulate
شبیه مرهم کش
basilic ointment
مرهم باسلیقون
basilicon
مرهم باسلیقون
inunction
مرهم گذاری
spathulate
شبیه مرهم کش
opodeldoc
مرهم صابونی
cold cream
یکجور مرهم
iatraliptics
مرهم گذاری
salver
مرهم گذار
salvers
مرهم گذار
unction
مرهم مداهنه
opodeldoc
مرهم کافوری
chrism
مرهم تدهین
salve
مرهم تسکین دهنده
deranyement
اختلال مرهم زنی
carron oil
مرهم روغن برزک
unction
مرهم گذاری تدهین
sound absorption
خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
the doctor ordered an ointment
پزشک مرهم تجویز کرد
liniment
مرهم رقیق روغن مالش
liniments
مرهم رقیق روغن مالش
soft keys
کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
gallipot
پیاله کوچک مخصوص مرهم و دارو
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
virtues
خاصیت
navigate
خاصیت
virtue
خاصیت
inefficacious
بی خاصیت
navigating
خاصیت
property
خاصیت
reflectiveness
خاصیت
navigated
خاصیت
affection
خاصیت
propertyless
بی خاصیت
quale
خاصیت
navigates
خاصیت
the five predicables
خاصیت
neer do well or well
بی خاصیت
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
milkiness
خاصیت شیری
elasticity
خاصیت فنری
glassiness
خاصیت شیشهای
quantification
تعیین خاصیت
causality
خاصیت سببی
gauziness
خاصیت گارسی
astingency
خاصیت قبض
steeliness
خاصیت فولادی
abnormalities
خاصیت غیرطبیعی
non skid quality
خاصیت ضد لغزش
abnormality
خاصیت غیرطبیعی
mealiness
خاصیت اردی
woodiness
خاصیت چوبی
natures
نوع خاصیت
mechanicalness
خاصیت مکانیکی
powderiness
خاصیت گردی
vitreosity
خاصیت شیشهای
carnosity
خاصیت گوشتی
fluffiness
خاصیت کرکی
chalkiness
خاصیت تباشیری
gumminess
خاصیت صمغی
sponginess
خاصیت اسفنجی
chemism
خاصیت شیمیایی
flakiness
خاصیت فلسی
mealness
خاصیت اردی
nature
نوع خاصیت
fungosity
خاصیت قارچی
nutritiousness
خاصیت غذائی
extensive property
خاصیت مقداری
functioned
خاصیت وجودی
functions
خاصیت وجودی
impoverishes
بی خاصیت کردن
impoverishing
بی خاصیت کردن
deactivate
بی خاصیت کردن
adhesive property
خاصیت چسبندگی
alkalescence
خاصیت قلیایی
deactivates
بی خاصیت کردن
function
خاصیت وجودی
impoverished
بی خاصیت کردن
unmake
از خاصیت انداختن
paramorphism
خاصیت دگردیسی
ductility
خاصیت کش امدن
ductility
خاصیت انگمی
fattiness
خاصیت چربی
buoyancy
خاصیت شناوری
recursivity
خاصیت بازگشت
absorption property
خاصیت جذب
impoverish
بی خاصیت کردن
deactivating
بی خاصیت کردن
magnetism
خاصیت مغناطیسی
nutritiveness
خاصیت غذایی
anti knock property
خاصیت ضدضربه
the virtue of drugs
خاصیت داروها
pitchiness
خاصیت زفتی
deactivated
بی خاصیت کردن
silkiness
خاصیت ابریشمی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
capillarity
خاصیت موئی مویسانی
diathermacy
خاصیت هدایت گرما
springiness
خاصیت فنری ارتجاع
commutative law
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
commutative property
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
pulpiness
خاصیت خمیری یاگوشتی
asexual
فاقد خاصیت جنسی
inductionless
بدون خاصیت القائی
corporeity
خاصیت جسمی یامادی
vitality
قدرت یا خاصیت حیاتی
heat treating property
خاصیت عملیات حرارتی
flexibility
خاصیت خمش پذیری
impenetrableness
خاصیت عدم تداخل
acid base behavior
خاصیت اسیدی- بازی
geomagnetic
خاصیت مغناطیسی زمین
elater
خاصیت انبساط و گسترش
plasticity
خاصیت شکل افرینی
illusion of space
القاء خاصیت فضایی
tonus
خاصیت انقباض عضله
sliminess
خاصیت گلی یا لجنی
malleability
خاصیت چکش خواری
neer do well or well
ادم بی وجود یا بی خاصیت
erotization
خاصیت شهوانی یافتن
osmosis
خاصیت نفوذ وحلول
commutative rule
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
corkiness
خاصیت چوب پنبهای
soak up
<idiom>
خاصیت جنب کردنداشتن
ductility
خاصیت لوله شدن
ductility
خاصیت فتیله شدن
acid base catalysis
خاصیت اسیدی- بازی
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
ethereality
خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
distributive law
خاصیت پخش پذیری
[ریاضی]
adhesion of fibers
خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
indiscerptibility
خاصیت چیزی که در اثرتجزیه فنانپذیرد
actescence
نمایش شیر خاصیت شیری
active material
موادی که خاصیت تجزیه دارند
sourness is the p of vinegar
ترشی خاصیت سرکه است
acoustic vases
[ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
distributive rule
خاصیت توزیع پذیری
[ریاضی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com