Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English
Persian
air condition
دارای دستگاه تهویه کردن تهویه کردن
Other Matches
pressure cabin
هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
ventilators
دستگاه تهویه
ventilator
دستگاه تهویه
air-conditioners
دستگاه تهویه مطبوع
air conditioner
دستگاه تهویه مطبوع
air-conditioner
دستگاه تهویه مطبوع
turbofan
دستگاه تهویه یا بادبزن متحرک بوسیله توربین
ventilating
تهویه کردن
ventilates
تهویه کردن
ventilation
تهویه کردن
ventilated
تهویه کردن
aerated
تهویه کردن
aerate
تهویه کردن
ventilate
تهویه کردن
aerates
تهویه کردن
aerating
تهویه کردن
ventilated
تهویه کردن هوا دادن به
ventilating
تهویه کردن هوا دادن به
ventilate
تهویه کردن هوا دادن به
ventilates
تهویه کردن هوا دادن به
plenum method
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
aerification
تهویه
aeration
تهویه
heating/air conditioning equipment
تهویه
airing
تهویه
ventilation
تهویه
arrow-loop
شکاف تهویه
air conditioning
تهویه مطبوع
ventilating equipment
تجهیزات تهویه
vent pipe
لوله تهویه
ventilation
سیستم تهویه
trunking
کانال تهویه
natural ventilation
تهویه طبیعی
induced ventillation
تهویه مصنوعی
system of ventilation
سیستم تهویه
air vent
تهویه هوا
air-conditioning
تهویه هوا
air relife valve
دریچه تهویه
air relief cock
مجرای تهویه
vantilating system
سیستم تهویه
ventilatory
تهویه دار تهویهای
air space ratio
درجه تهویه خاک
sewer ventilation
تهویه شبکه فاضلاب
air machine
ماشین تهویه معدن
air conditioning plant
تاسیسات تهویه مطبوع
breather tube
لوله تهویه یا هواگیری
wind wing
پنجره کوچک تهویه اتومبیل
aeration irrigation
ابیاری برای تهویه خاک
air-hole
[تهویه فضای خالی سرداب]
Is there air conditioning?
آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
personate
خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
curb
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grates
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curbs
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grate
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grated
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
thread
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporate
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporates
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
threads
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporating
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
militarize
جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
edges
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edge
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
reman
دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
furnishing
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnishes
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnish
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
fortifying
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
inflaming
دارای اماس کردن ملتهب کردن
fortify
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifies
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
catalyze
دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
inflames
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflame
دارای اماس کردن ملتهب کردن
turbogenerator
دستگاه مولد برق دارای توربین
calibration
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
stereophonic
دارای دستگاه تقویت کننده صوت از سه جهت
supercharged
موتور دارای دستگاه رساننده هواوسوخت بیشتر
ring and bead sight
دستگاه نشانه روی که دارای شکاف درجه حلقوی و مگسک میباشد
mangling
دستگاه پرس له کردن
mangle
دستگاه پرس له کردن
setting up apparatus
دستگاه سوار کردن
mangles
دستگاه پرس له کردن
to break aset
خراب یا ناقص کردن یک دستگاه
zamboni
دستگاه چهارچرخه برای صاف کردن یخ
rougher
دستگاه مخصوص ناصاف کردن اشیا
image degradation
کم کردن قدرت تصویربرداری یک دستگاه رادار
distortions
تق تق صدا دادن وزوز کردن دستگاه
distortion
تق تق صدا دادن وزوز کردن دستگاه
innervate
دارای پی کردن
recondition
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditions
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
zero beat
تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان
crenellate
دارای کنگره کردن
varnishing
دارای فاهرخوب کردن
embrasure
دارای منفذ کردن
tooth
دارای دندان کردن
indexes
:دارای فهرست کردن
indexed
:دارای فهرست کردن
index
:دارای فهرست کردن
nationalising
دارای ملیت کردن
potentialize
دارای استعداد کردن
nationalises
دارای ملیت کردن
vallum
دارای استحکامات کردن
zigzag
دارای پیچ و خم کردن
zigzagged
دارای پیچ و خم کردن
embrasures
دارای منفذ کردن
nitrogenize
دارای نیتروژن کردن
transistorize
دارای ترانسیتور کردن
varnish
دارای فاهرخوب کردن
nationalizing
دارای ملیت کردن
crenelate
دارای کنگره کردن
nationalizes
دارای ملیت کردن
nationalize
دارای ملیت کردن
varnished
دارای فاهرخوب کردن
ensoul
دارای روح کردن
tinkle
دارای طنین کردن
tinkled
دارای طنین کردن
tinkles
دارای طنین کردن
tinkling
دارای طنین کردن
populating
دارای جمعیت کردن
populates
دارای جمعیت کردن
castellate
دارای استحکامات کردن
personalize
دارای شخصیت کردن
insoul
دارای روح کردن
fluoridate
دارای فلورید کردن
whipstitch
دارای مرز کردن
rampart
دارای استحکامات کردن
body
دارای جسم کردن
personifies
دارای شخصیت کردن
bodies
دارای جسم کردن
vitaminize
دارای ویتامین کردن
varnishes
دارای فاهرخوب کردن
hydroxylate
دارای هیدروکسیل کردن
hydrogenate
دارای هیدروژن کردن
personified
دارای شخصیت کردن
systemize
دارای همست کردن
nationalised
دارای ملیت کردن
populate
دارای جمعیت کردن
gift
دارای استعداد کردن
zigzags
دارای پیچ و خم کردن
gifts
دارای استعداد کردن
personifying
دارای شخصیت کردن
substantivize
دارای ماهیت کردن
freckle
خال دارای کک مک کردن
personify
دارای شخصیت کردن
zigzagging
دارای پیچ و خم کردن
bedevilling
دارای روح شیطانی کردن
panes
دارای جام شیشه کردن
rehabilitating
دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitates
دارای امتیازات اولیه کردن
ravines
دارای دره تنگ کردن
rehabilitated
دارای امتیازات اولیه کردن
ravine
دارای دره تنگ کردن
criss-crossed
دارای نقش چلیپایی کردن
rehabilitate
دارای امتیازات اولیه کردن
bedevilled
دارای روح شیطانی کردن
bedevils
دارای روح شیطانی کردن
reengine
دارای موتور تازه کردن
bedevil
دارای روح شیطانی کردن
methodize
دارای روش یاقاعدهای کردن
criss-cross
دارای نقش چلیپایی کردن
granulate
دارای ذرات ریز کردن
criss-crosses
دارای نقش چلیپایی کردن
tongues
گفتن دارای زبانه کردن
fulcrum
دارای نقطه اتکاء کردن
prongs
دارای چنگک یا چنگال کردن
hyphenate
بوسیله خط دارای فاصله کردن
tat
دارای حاشیه توری کردن
wig
دارای گیس مصنوعی کردن
criss-crossing
دارای نقش چلیپایی کردن
flyspeck
دارای لکه مگس کردن
pane
دارای جام شیشه کردن
sanitate
دارای لوازم بهداشتی کردن
prong
دارای چنگک یا چنگال کردن
to p a thing for a person
کسی را دارای چیزی کردن
to p a thing person with athing
کسی را دارای چیزی کردن
wigs
دارای گیس مصنوعی کردن
clocking
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
to save
[to disk/DVD etc.]
حفظ کردن
[روی دستگاه دیسک سخت یا دی وی دی]
[رایانه شناسی]
degausser
وسیلهای برای پاک کردن اطلاعات از دستگاه ضبط مغناطیسی
motivates
تهییج کردن دارای انگیزه شده
woofs
پارچه کتانی دارای پود کردن
woof
پارچه کتانی دارای پود کردن
motivating
تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivated
تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivate
تهییج کردن دارای انگیزه شده
substantialize
دارای وجود خارجی کردن یاشدن
russify
دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
retrench
دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
shoe
دارای کفش کردن نعل زدن به
mastermind
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
shoeing
دارای کفش کردن نعل زدن به
masterminding
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
shoes
دارای کفش کردن نعل زدن به
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com