Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
serrulate
دارای دندانههای فریف
serrulated
دارای دندانههای فریف
Other Matches
dentelated
دارای دندانههای ریز
scraggiest
دارای دندانههای غیرمنظم
scraggier
دارای دندانههای غیرمنظم
dentellated
دارای دندانههای ریز
scraggy
دارای دندانههای غیرمنظم
runcinate
دارای دندانههای اره مانند
fimbrillate
دارای ریشه فریف
rugulose
دارای چینهای فریف وکوچک
plumulate
دارای پرهای فریف و ریز
penicillate
دارای شبکه توری فریف
reticulated
دارای شبکه سه بعدی فریف
curvacious
دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
curvaceous
دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
close grained
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grain
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
thicker
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
chip pocket
شیار دندانههای اره
saw doctor
ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
crown wheel
چرخی که دندانههای ان نسبت به سطح ان عمودباشد
peristome
ردیف دندانههای کوچک درپیرامون دهانه خزه ها
jo bolt
نوعی پرچ با دندانههای داخلی متشکل از سه قسمت
pin wheel
درساعت سازی چرخی که دندانههای استوانهای دارد
backing off
عمل تراشیدن یا پخ زدن پشت دندانههای تیغههای فرز
pitch line
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
svelt
فریف
fine
فریف
elegant
فریف
subtile
فریف
mignon
فریف
pindling
فریف
svelte
فریف
precieux
فریف
precieuse
فریف
finest
فریف
fined
فریف
delicate
فریف
chichi
فریف
slender
فریف
minikin
فریف
aesthetic
فریف طبع
superfine
بسیار فریف
fine skill
مهارت فریف
airy-fairy
فریف و لطیف
high grade zink
زینک فریف
quaint
خیلی فریف
lenis
رقیق فریف
fine boring
سوراخکاری فریف
aesthetically
فریف طبع
fine structure
ساختار فریف
fine adjustment
تنظیم فریف
hyperfine
فوق فریف
in miniature
بطور فریف
fine structure
استخوانبندی فریف
elegant style
انشا فریف
wiredrawn
طویل و فریف
tinnily
بطور فریف
sheer
مستقیما فریف
elegant maners
اطوار فریف
fine motor skills
مهارتهای حرکتی فریف
floc
کلالهای ازرشتههای فریف
fine miscle movement
حرکت فریف عضلانی
finely
بطورعالی یا فریف یا ریز
davenport
یکنوع میزتحریر فریف
dainty
هر چیز فریف و عالی
fretsaw
اره فریف کاری
fret saw
اره فریف کاری
finesse
ضربه فریف و ماهرانه
commercial light gage sheet
ورق فریف تجارتی
capillary
فریف عروق شعریه
edition de luxe
چاپ فریف یا تجملی
hyperfine structure
ساختار فوق فریف
capillaries
فریف عروق شعریه
nobby
فریف خیلی شیک
supersubtle
فوق العاده فریف
sheer
پارچه فریف حریری
fine boring machine
دستگاه مته فریف
wire gauze
تور فریف سیم مانند
wirespun
زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
in petto
سری بصورت خیلی ریز و فریف
cambric
نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
h.f.s
structure hyperfine ساختار فوق فریف
mechlin
توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
mignonette
یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
diatomite
ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
iceneedle
یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
bone china
چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
malines
تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
tractor feed
روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
crocus cloth
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
thumbnails
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnail
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
broach
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
odoriferous
دارای بو
three legged
دارای سه پا
footy
دارای پا
fraught with
دارای
trilinear
دارای سه خط
bilabiate
دارای دو لب
three-legged
دارای سه پا
glochidiate
دارای مو
iodic
دارای ید
prerogative
دارای حق ویژه
multilineal
دارای چندین خط
prerogatives
دارای حق ویژه
melodious
دارای ملودی
synonymous
دارای ترادف
sonant
دارای اهنگ
synonymous
دارای تشابه
spiriferous
دارای عضومارپیچی
nitrous
دارای شوره
spirituous
دارای الکل
splashy
دارای ترشح
melodic
دارای ملودی
myrrhy
دارای بوی مر
myrrhic
دارای بوی مر
multiflorous
دارای بیش از سه گل
splashes
دارای ترشح
legitimated
دارای حق مشروع
splashing
دارای ترشح
legitimate
دارای حق مشروع
monometallic
دارای یک فلز
monoclinal
دارای یک شیب
monatomic
دارای یک جوهرفرد
monandrous
دارای یک شوهر
monopetalous
دارای یک گلبرگ
splash
دارای ترشح
formal
دارای فکر
multifid
دارای چندشکاف
staminate
دارای جرثومه نر
social minded
دارای افکاراجتماعی
flabby
دارای عضلات شل
rectilinear
دارای مسیرمستقیم
legitimating
دارای حق مشروع
muciferous
دارای مخاط
legitimates
دارای حق مشروع
salaried
دارای حقوق
pre emptive
دارای حق شفعه
pinnular
دارای برگچه
rarely beautiful
دارای زیبائی
rattly
دارای صدای تق تق
reboant
دارای واکنش
pileate
دارای کلاهک
overbusy
دارای کارزیاد
weighted
دارای وزن
petiolated
دارای دمگل
petiolate
دارای دمگل
pinnular
دارای بالچه
quartziferous
دارای در کوهی
plumose
دارای دسته پر
preemptor
دارای حق شفعه
prerogatived
دارای حق ویژه
primipara
دارای یک اولاد
primiparous
دارای یک اولاد
pseudonymous
دارای تخلص
pulsant
دارای تپش
pulsatile
دارای تپش
polygamous
دارای چند زن
in flower
دارای شکوفه
reversioner
دارای حق رجوع
rugose
دارای رکه
papillose
دارای برامدگی
palmy
دارای نخل
short range
دارای برد کم
of that ilk
دارای همان جا
energetic
دارای انرژی
silicifoeous
دارای در کوهی
backed
دارای پشت
equivocal
دارای دومعنی
stilted
دارای چوب پا
pelliculate
دارای پوسته
short-range
دارای برد کم
shoaly
دارای جاهای کم اب
sabulous
دارای شن ریزه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com