English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
English Persian
tooth دارای دندان کردن
Other Matches
toothiest دارای دندان مضرس
tartarous دارای باره دندان
toothy دارای دندان مضرس
toothier دارای دندان مضرس
gap-toothed دارای فاصله بین دو دندان
full mouthed دارای شماره کامل دندان
snaggletoothed دارای دندان گراز یا بد شکل
lagomorpha پستانداران جونده دارای دوردیف دندان
lagomorph پستانداران جونده دارای دوردیف دندان
tooth whitening سفید کردن دندان [دندان پزشکی]
tooth bleaching سفید کردن دندان [دندان پزشکی]
crenulate دندان موشی دارای کنگرههای ریز مضرس
pleurodont دارای دندان محکم شده ازداخل ارواره
crenulated دندان موشی دارای کنگرههای ریز مضرس
zinjanthropus شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
tusks دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
tusk دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
dentin عاج دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
dentine عاج دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
pulpa پالپ دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
dental pulp پالپ دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
enamel مینای دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
pulpa مغز دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
tooth enamel مینای دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
dental pulp مغز دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
dental enamel مینای دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
tusker گراز دارای دندان گراز
toothache دندان درد [دندان پزشکی]
dental filling ترمیم دندان [دندان پزشکی]
dental restoration ترمیم دندان [دندان پزشکی]
tooth pain دندان درد [دندان پزشکی]
toothaches دندان درد ها [دندان پزشکی]
toothache {sg} دندان درد [دندان پزشکی]
odontogenic pain دندان درد [دندان پزشکی]
dental pain دندان درد [دندان پزشکی]
odontodynia دندان درد [دندان پزشکی]
dentalgia دندان درد [دندان پزشکی]
odontalgia دندان درد [دندان پزشکی]
odontology دندان شناسی دندان پزشکی
tooth pick خلال دندان دندان کاو
pain in tooth دندان درد [دندان پزشکی]
dental caries پوسیدگی دندان [دندان پزشکی]
dental filling پرکردن دندان [دندان پزشکی]
dental restoration پرکردن دندان [دندان پزشکی]
caries پوسیدگی دندان [دندان پزشکی]
cavities پوسیدگی دندان [دندان پزشکی]
tooth decay پوسیدگی دندان [دندان پزشکی]
dental decay [Caries dentium] پوسیدگی دندان [دندان پزشکی]
gam دندان گراز یا دندان کج دهان
To have a tooth fI'lled. دندان پر کردن
gnash دندان قرچه کردن
to grind the teeth دندان قرچه کردن
gnashes دندان قرچه کردن
gnashing دندان قرچه کردن
gnashed دندان قرچه کردن
snarls دندان قروچه کردن
snarling دندان قروچه کردن
snarled دندان قروچه کردن
snarl دندان قروچه کردن
to grin and bear it در رنج وسختی بردباری کردن دندان روی جگرگذاشتن
personate خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
grate باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curbed محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curb محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grates باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grated باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curbs محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
incorporating جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporates جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporate جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
threads دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
thread دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
militarize جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
edges : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
reman دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
edge : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
furnishing دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnish دارای اثاثه کردن مجهز کردن
catalyze دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
furnishes دارای اثاثه کردن مجهز کردن
inflaming دارای اماس کردن ملتهب کردن
fortifies دارای استحکامات کردن تقویت کردن
inflames دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflame دارای اماس کردن ملتهب کردن
fortifying دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortify دارای استحکامات کردن تقویت کردن
innervate دارای پی کردن
crunch صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
crunches صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
crunched صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
bodies دارای جسم کردن
varnishing دارای فاهرخوب کردن
varnishes دارای فاهرخوب کردن
embrasure دارای منفذ کردن
gift دارای استعداد کردن
freckle خال دارای کک مک کردن
fluoridate دارای فلورید کردن
nationalizes دارای ملیت کردن
nationalize دارای ملیت کردن
varnish دارای فاهرخوب کردن
nationalizing دارای ملیت کردن
castellate دارای استحکامات کردن
varnished دارای فاهرخوب کردن
body دارای جسم کردن
populate دارای جمعیت کردن
transistorize دارای ترانسیتور کردن
populating دارای جمعیت کردن
substantivize دارای ماهیت کردن
nitrogenize دارای نیتروژن کردن
gifts دارای استعداد کردن
systemize دارای همست کردن
populates دارای جمعیت کردن
embrasures دارای منفذ کردن
personifying دارای شخصیت کردن
indexed :دارای فهرست کردن
personalize دارای شخصیت کردن
zigzags دارای پیچ و خم کردن
tinkle دارای طنین کردن
index :دارای فهرست کردن
tinkled دارای طنین کردن
nationalising دارای ملیت کردن
nationalises دارای ملیت کردن
nationalised دارای ملیت کردن
zigzag دارای پیچ و خم کردن
rampart دارای استحکامات کردن
vitaminize دارای ویتامین کردن
zigzagging دارای پیچ و خم کردن
insoul دارای روح کردن
zigzagged دارای پیچ و خم کردن
crenellate دارای کنگره کردن
vallum دارای استحکامات کردن
crenelate دارای کنگره کردن
indexes :دارای فهرست کردن
whipstitch دارای مرز کردن
hydroxylate دارای هیدروکسیل کردن
tinkles دارای طنین کردن
personified دارای شخصیت کردن
personifies دارای شخصیت کردن
personify دارای شخصیت کردن
potentialize دارای استعداد کردن
ensoul دارای روح کردن
tinkling دارای طنین کردن
hydrogenate دارای هیدروژن کردن
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
ravine دارای دره تنگ کردن
panes دارای جام شیشه کردن
ravines دارای دره تنگ کردن
reengine دارای موتور تازه کردن
granulate دارای ذرات ریز کردن
tongues گفتن دارای زبانه کردن
tat دارای حاشیه توری کردن
fulcrum دارای نقطه اتکاء کردن
sanitate دارای لوازم بهداشتی کردن
rehabilitate دارای امتیازات اولیه کردن
wigs دارای گیس مصنوعی کردن
pane دارای جام شیشه کردن
rehabilitating دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitates دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitated دارای امتیازات اولیه کردن
flyspeck دارای لکه مگس کردن
criss-crossed دارای نقش چلیپایی کردن
hyphenate بوسیله خط دارای فاصله کردن
bedevilling دارای روح شیطانی کردن
criss-crossing دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crosses دارای نقش چلیپایی کردن
criss-cross دارای نقش چلیپایی کردن
prongs دارای چنگک یا چنگال کردن
prong دارای چنگک یا چنگال کردن
to p a thing for a person کسی را دارای چیزی کردن
to p a thing person with athing کسی را دارای چیزی کردن
wig دارای گیس مصنوعی کردن
bedevil دارای روح شیطانی کردن
bedevils دارای روح شیطانی کردن
bedevilled دارای روح شیطانی کردن
methodize دارای روش یاقاعدهای کردن
masterminds دارای نبوغ فکری ابداع کردن
mastermind دارای نبوغ فکری ابداع کردن
retrench دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
masterminding دارای نبوغ فکری ابداع کردن
bell دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
russify دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
bells دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
motivate تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivated تهییج کردن دارای انگیزه شده
shoeing دارای کفش کردن نعل زدن به
woof پارچه کتانی دارای پود کردن
substantialize دارای وجود خارجی کردن یاشدن
shoe دارای کفش کردن نعل زدن به
woofs پارچه کتانی دارای پود کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com