Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
dipteral
دارای دوردیف ستون دورتادور
Other Matches
double banked
دارای دوردیف پاروزن
sack coat
ژاکت یا کت دارای یک یا دوردیف دگمه
lagomorph
پستانداران جونده دارای دوردیف دندان
lagomorpha
پستانداران جونده دارای دوردیف دندان
yolk sac
کیسه زرده دورتادور جنین
monopteral
دارای یک ردیف ستون
enneastyle
دارای نه ستون درجلو
stylate
دارای ساقه یا ستون ثابت
hypostyle
دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون
amphistylar
دارای دو ردیف ستون درطرفین یا در جلو و عقب ساختمان
to run the gauntlet
درمیان دوردیف ازمردم گرفتارشدن وازدوسوازاردیدن
double-parks
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double-parking
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double park
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double-park
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double-parked
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
moving pivot
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
pilaster
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
Composite Order
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
herma
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
pilaster
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
diptetal
[دارای دو ستون دور تا دور]
blocked
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
baluster
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
eustyle
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
rudder post
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
there is many a slip between the cup and the lip
<proverb>
از این ستون به آن ستون فرج است
columna rostrata
[ستون های توسکانی با پایه ستون]
cell
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
band of shaft
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
from pillar to post
از این ستون بان ستون
tabulate
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulated
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
march outpost
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
cadre strength column
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
piled
ستون ستون لنگرگاه
pile
ستون ستون لنگرگاه
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
socle
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
acentrous
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
orphan
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
barbette
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
bubble tray column
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
fasciculus gracilis
ستون گل
indian or single file
ستون یک
pile
ستون پل
indian file
ستون یک
overhead
سر ستون
shafts
ستون
shaft
ستون
single file
ستون یک
columnar
در ستون ها
posted
ستون
posts
ستون
post-
ستون
post
ستون
stud
ستون
escape
ستون
pile
ستون
piled
ستون پل
bars
ستون
piled
ستون
pillars
ستون
jamb
ستون
jambs
ستون
hypophyge
پا ستون
bar
ستون
piers
ستون
acroter
پا ستون
acroterion
پا ستون
acroterium
پا ستون
pier
ستون
pillar
ستون
astylar
بی ستون
column
ستون
stanchion
ستون
strutted
ستون
struts
ستون
beam
ستون
beams
ستون
strut
ستون
army corpa
ستون
acantha
ستون
columns
ستون
file
ستون
filed
ستون
stapling
ستون
stapled
ستون
staple
ستون
cantilever bridge
ستون پل
plinths
ته ستون
column by column
ستون به ستون
columns
ستون ها
column base
ته ستون
plinth
ته ستون
single file
به ستون یک
column
ستون
pillar of the faith
ستون دین
hypostal
ستون دار
spines
ستون فقرات
spine
ستون فقرات
pile foundation
فونداسیون ستون
rachis
ستون فقرات
hypostyle
ستون دار
columns
ستون روزنامه
column
ستون روزنامه
pillar post of battery
ستون باتری
principal balustre
زیر ستون
hempel column
ستون همپل
half column
شبه ستون
booming
ستون عمودی
booms
ستون عمودی
fractionating column
ستون تجزیه
columns
ستون نظامی
boomed
ستون عمودی
colonnette
ستون تزئینی
pott's disease
سل ستون فقرات
positive column
ستون مثبت
guide column
ستون راهنما
half column
نیم ستون
pilaster
ستون نما
hatch beam
ستون دریچه
packed column
ستون پر شده
tapering
ستون سر باریک
boom
ستون عمودی
applied
توکار ستون
route column
ستون راهپیمایی
route column
ستون راه
plinths
پایه ستون
length of column
طول ستون
longeron
ستون طولی
mercury column
ستون جیوه
vigreaux cloumn
ستون ویگرو
plinth
پایه ستون
single file
یک ردیف ستون
vertebral column
ستون فقرات
vertebral column
ستون مهره
keels
ستون فقرات
stelar
ستون وار
column
ستون نظامی
opem column
ستون باز
barley-sugar
ستون مارپیچی
creditor
ستون بستانکار
echelon
ستون پله
echelons
ستون پله
main column
ستون اصلی
keel
ستون فقرات
die
ازاره ستون
stylar
ستون وار
streeing column
ستون فرمان
storming column
ستون حمله
stelar
ستون دار
king post
ستون جرثقیل
march column
ستون راهپیمایی
posts
دیرک ستون
columniform
ستون مانند
close column
ستون جمع
chromatographic column
ستون کروماتوگرافی
chapiter
تاج ستون
piling
ستون بندی
colons
ستون روده
colon
ستون روده
advertising column
ستون آگهی
card column
ستون کارت
buckstay
ستون انکر
close column
ستون بسته
closed file
ستون بسته
colonnette
ستون کوچک
debit
ستون بدهی
columniation
ستون بندی
columned
ستون دار
columnar
ستون دار
column ways
راهنمای ستون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com