Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
disjunctive
دارای دو شق مختلف فصلی
Other Matches
diversiform
دارای اشکال مختلف
heterochromatic
دارای رنگهای مختلف
multifarious
دارای انواع مختلف
varisized
دارای اندازههای مختلف
homonymous
دارای دویاچند معنی مختلف
stochastic
دارای تغییردر مواقع مختلف
inequilateral
دارای پهلوهای نابربر مختلف الاضلاع
interfaith
شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
pleomorphic
چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
varriform
دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
eurytherm
موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
opalite
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
federal reserve system
ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
non-directional design
طرح فراگیر
[این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
target discrimination
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
chart
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
fractional
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
systems analysis
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
selectable
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
blocage
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
symbiosis
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
fdm
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
heterogeneous network
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
paint program
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocating
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
function
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
seasonal
فصلی
capitular
فصلی
disjunctive
فصلی
seasonally
فصلی
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
campaigned
مسابقههای فصلی
ephemeral stream
رود فصلی
season tickets
بلیط فصلی
campaign
مسابقههای فصلی
campaigns
مسابقههای فصلی
season ticket
بلیط فصلی
campaigning
مسابقههای فصلی
seasonal adjustment
تعدیلات فصلی
seasonal adjustments
تعدیلهای فصلی
seasonal index
شاخص فصلی
seasonal storage
مخزن فصلی
seasonal unemployment
بیکاری فصلی
seasonal variations
تغییرات فصلی
seasonal work
کار فصلی
seasonal worker
کارگر فصلی
seasonal fluctuation
نوسانات فصلی
actual state of affairs
اوضاع فصلی
seasonal fluctuations
نوسانات فصلی
busing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
pollenosis
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
pollinosis
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
hay fever
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
allergic rhinitis
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
hayfever
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
allogamous
مختلف الجنس و مختلف النوع
profiling
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
to prefix a chapter to a book
فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
highway
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
decollate
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
enzootic
مرض همه گیر دامها امراض فصلی و ناحیهای دامها
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gandey dancer
کارگر فصلی کارگر سیار
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
variegated
مختلف
off
مختلف
dissimilar
مختلف
various
مختلف
diverse
مختلف
discrepant
مختلف
varying
مختلف
miscellaneous
مختلف
disparate
مختلف
sundry
مختلف
divergent
مختلف
two discrepant stories
دو حکایت مختلف
variate
مختلف کردن
heterochromatic
مختلف اللون
diverse
مختلف مخالف
half breed
از نژاد مختلف
variant
گوناگون مختلف
several
جدا مختلف
variously
بطور مختلف
miscellaneous works
کارهای مختلف
polyphyletic
از نژادهای مختلف
asynchronous
مختلف الزمان
polyphyletic
مختلف الاجداد
half caste
ازنژاد مختلف
diversely
به اشکال مختلف
variform
گوناگون مختلف الشکل
multi tone horn
بوق با اصوات مختلف
eccentric
مختلف المرکز بودن
eccentrics
مختلف المرکز بودن
interrace
بین نژادهای مختلف
interracial
بین نژادهای مختلف
various books
کتابهای گوناگون یا مختلف
commodity loading
بارگیری کالاهای مختلف
miscellanist
نویسنده مطالب مختلف
intercollegiate
بین کالجهای مختلف
plugs
ورودی که به وسایل مختلف
plugging
ورودی که به وسایل مختلف
plug
ورودی که به وسایل مختلف
process
مراحل مختلف چیزی
processes
مراحل مختلف چیزی
syntax
هم اهنگی قسمتهای مختلف
stock markets
بورس کالاهای مختلف
stock market
بورس کالاهای مختلف
internationals
مربوط به کشورهای مختلف
holdalls
جعبه اسبابهای مختلف
international
مربوط به کشورهای مختلف
stage
مراحل مختلف یک موشک
holdall
جعبه اسبابهای مختلف
rank and file
شئون مختلف نظامی
run around
<idiom>
گردش درمناطق مختلف
stages
مراحل مختلف یک موشک
play off
<idiom>
رفتار مختلف با اشخاص
The various strata of society.
طبقات مختلف اجتماع
team tennis
بازیهای مختلف تنیس
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
cat's cradle
ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
allomorph
تصاریف مختلف کلمه یا فعل
middling
اجناس مختلف از درجه متوسط
gather
دریافت داده از منابع مختلف
catamaran
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
polytechnic
وابسته به علوم عملی مختلف
scatter around
<idiom>
غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن
walleyed
انواع مختلف اردک ماهی
walleye
انواع مختلف اردک ماهی
polytechnics
وابسته به علوم عملی مختلف
interbreed
نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
polytechnical
وابسته به علوم عملی مختلف
catamarans
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
polygenesis
پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
bipolar
تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n
interdisciplinary
مربوط به رشتههای مختلف علمی
blocky
پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
outcross
امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
interstate
بین ایالتها وکشورهای مختلف
castes
طبقات مختلف مردم هند
FTAM
بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
caste
طبقات مختلف مردم هند
gathered
دریافت داده از منابع مختلف
interstates
بین ایالتها وکشورهای مختلف
general purpose machine
دستگاه برای اهداف مختلف
adapter
دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
multi rate meter
کنتور با چند نرخ مختلف
figure skate
اسکیت با انجام حرکات مختلف
bytes
کامپیوتر با طول کلمه مختلف
fun house
محل سرگرمی وتفریحات مختلف
syncretic
تلفیق کننده عقاید مختلف
byte
کامپیوتر با طول کلمه مختلف
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
intermarriage
ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
masking
عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه
polytechnics
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
sprint relay
مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
polytechnical
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
integration
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
teratoma
تومور متشکله از انساج مختلف جنینی
pantheon
معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
proteus
خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
packages
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com