Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
varicolored
دارای رنگهای متغیر
Other Matches
heterochromatic
دارای رنگهای مختلف
heterochromous
دارای رنگهای گوناگون
homochromatic
دارای رنگهای مشابه
varied
دارای رنگهای گوناگون رنگارنگ
trinal
دارای سه متغیر
trinary
دارای سه متغیر
opalite
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
differentials
دارای ضریب متغیر
differential
دارای ضریب متغیر
bivariate
دارای دوحالت متغیر وجدا از هم
chatoyant
دارای رنگ ودرخشندگی متغیر
zoom lenses
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lens
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
pantone matching system
روش استاندارد تط بیق رنگهای جوهر روی صفحه و خروجی چاپ شده با استفاده از کتاب رنگهای از پیش تعریف شده
waste silk
ابریشم گجین
[ابریشمی که از تفاله پیله سوراخ شده بدست می آید و دارای طول های متغیر است و کیفیت مطلوبی ندارد.]
declaring
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
metallic paints
رنگهای فلزی
primary colours
رنگهای اصلی
spectral colours
رنگهای طیفی
chromatic colors
رنگهای فامی
principal colors
رنگهای اصلی
complementary colors
رنگهای مکمل
color antagonists
رنگهای متضاد
prism
رنگهای شوشه
prisms
رنگهای شوشه
coal tar dyes
رنگهای قطرانی
variegated colours
رنگهای گوناگون
vat dyes
رنگهای خمرهای
fundamental colors
رنگهای اصلی
dye vat
رنگهای خمرهای
hard colors
رنگهای سنگین
spectral colours
رنگهای طیف
primary colors
رنگهای نخستین
primary colors
رنگهای اصلی
saturated colour
رنگهای روشن
scumble
رنگهای نقاشی
pastel shades
سایه رنگهای خفیف
ready mixed paints
رنگهای مخلوط اماده
the prismatic colours
رنگهای هفتگانه شوسه
pyronine
رنگهای قلیایی زرد
metamers
رنگهای همسان نما
pavonazzo
مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
spectrum
رنگهای مریی درطیف بین
sienna
که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
I dislike dull colors .
رنگهای مات را دوست ندارم
pastel
<adj.>
رنگهای خفیف
[با مداد رنگی]
variable recoil
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
kinemacolour
سینماتوگرافی که رنگهای اصلی رانشان دهد
blurs
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blur
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurring
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurred
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
collage
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
collages
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
cameos
رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد
identities
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
palette
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
palettes
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
identity
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
cameo
رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد
opah
یکجور ماهی بزرگ خال مخالی در اقیانوس اطلس که رنگهای روشن دارد
lap
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
lapped
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
nitrobenzene
ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
tristimulus values
مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
CLUT
جدول شماره ها در ویندوز و برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگهای یک تصویر
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
kernel
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
kernels
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
bleed
1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
bleeds
1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
variative
متغیر
conversional
متغیر
varier
متغیر
variant
متغیر
unsteadily
متغیر
unsteady
متغیر
variable
متغیر
average variable cost
متغیر
floating
متغیر
variate
متغیر
technical
متغیر
indignant
متغیر
protean
متغیر
vicissitudinous
متغیر
fluid
متغیر
transitive
متغیر
fluids
متغیر
variables
متغیر
uneven
متغیر
fitful
متغیر
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
colour
امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
colours
امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
variable stars
ستارگان متغیر
variably
بطور متغیر
basic variable
متغیر اساسی
variable time
زمان متغیر
variable terrain
زمین متغیر
boolean variable
متغیر بولی
independent variable
متغیر مستقل
vr
نسبتی متغیر
binary variable
متغیر دودوئی
induced variable
متغیر القائی
vext
متغیر کردن
instrumental variable
متغیر ابزاری
instrumental variable
متغیر وسیله
integer variable
متغیر صحیح
binary variable
متغیر دودویی
reduced variable
متغیر کاهیده
out line font
فونت متغیر
arguments
متغیر مستقل
total variable cost
هزینه متغیر کل
uncertainly
مردد متغیر
uncertain
مردد متغیر
treatment variable
متغیر تدبیری
marker variable
متغیر ممیز
logic variable
متغیر منطقی
local variable
متغیر محلی
out line font
قلم متغیر
suppressor variable
متغیر بازدارنده
string variable
متغیر رشته
residual variable
متغیر باقیمانده
rheostat
مقاومت متغیر
random variable
متغیر تصادفی
prime cost
هزینه متغیر
slack variable
متغیر بی اثر
slack variable
متغیر کمکی
polar variable
متغیر قطبی
stochastic term
متغیر تصادفی
stochastic variable
متغیر تصادفی
argument
متغیر مستقل
unalterable
غیر متغیر
address variable
متغیر نشانی
variable capacitor
خازن متغیر
variable cost
هزینه متغیر
variable error
خطای متغیر
variable factors
عوامل متغیر
variable inductance
القاگری متغیر
variable input
نهاده متغیر
diverse
متغیر متمایز
variable input
داده متغیر
variable load
بار متغیر
basic variable
متغیر اصلی
autonomous variable
متغیر مستقل
associative variable
متغیر انجمنی
adjustable condenser
خازن متغیر
variable condenser
خازن متغیر
adjustable coupling
جفتگیری متغیر
adjustable resistance
مقاومت متغیر
variable resistance
مقاومت متغیر
alternating light
چراغ متغیر
key variable
متغیر کلید
mercurial
تند متغیر
it is of variable length
درازای ان متغیر
variable name
نام متغیر
flexible budget
بودجه متغیر
dummy variable
متغیر تصنعی
diorama
تصاویر متغیر
fluctuating rate
نرخ متغیر
chatoyancy
درخشندگی متغیر
continuous variable
متغیر پیوسته
chatoyance
درخشندگی متغیر
dependent variable
متغیر تابع
flukey
متغیر غیرثابت
dependant variable
متغیر وابسته
endogenous variable
متغیر درون زا
discrete variable
متغیر ناپیوسته
global variable
متغیر سراسری
variable budget
بودجه متغیر
distal variable
متغیر دوربرد
floating debt
بدهی متغیر
endogenous variable
متغیر داخلی
dummy variable
متغیر ساختگی
causal variable
متغیر سببی
economic variable
متغیر اقتصادی
dependent variable
متغیر وابسته
cut up rough
متغیر شدن
experimental variable
متغیر ازمایشی
explanatory variable
متغیر توضیحی
explanatory variable
متغیر مستقل
external variable
متغیر خارجی
exogenous variable
متغیر برون زا
dynamical variable
متغیر دینامیکی
paint program
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
variable cost curve
منحنی هزینه متغیر
variable speed motor
مولد با دور متغیر
variable speed generator
مولد با دور متغیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com