Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
glaucous
دارای رنگ سبز مایل به زرد
Search result with all words
platinum blonde
دارای موی زرد مایل به سفید
Other Matches
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
bevel
مایل
bevel
پخ مایل
skewing
مایل
willful
مایل
f. of books
مایل به کت اب
lickerish
مایل
sideling
مایل
declivous
مایل
italic
مایل
skews
مایل
interested
مایل
propense
مایل
inclinable
مایل
slanting
مایل
inclined
مایل
rath
مایل
rathe
مایل
slantingly
کج یا مایل
miles
مایل
oblique
مایل کج
agreeable
مایل
sloping
مایل
nothing loath
مایل
pitching
مایل
studious of doing a thing
مایل
studious to do a thing
مایل
oblique
مایل
willing
مایل
gauche
مایل
desirous
مایل
mile
مایل
bevelled
مایل
loxodrome
خط مایل
skew
مایل
sidling
مایل
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
oblique system
سیستم مایل
oblique section
مقطع مایل
wilful
مشتاق مایل
fonder
مایل مشتاق
lief
مطلوب مایل
oblique rotation
چرخش مایل
fond
مایل مشتاق
albescent
مایل به سفیدی
solicitously
مایل نگران
caramel
مایل به قرمز
mile ohm
مایل- اهم
xanthic
مایل به زردی
reddish
مایل بقرمز
caramels
مایل به قرمز
oblique projection
تصویر مایل
purply
مایل به ارغوانی
oppositive
مایل به ضدیت
obliquely
بطور مایل
purplish
مایل به ارغوانی
inclined face of dam
نمای مایل سد
inclined drilling
حفاری مایل
inclined compression
فشار مایل
incline plane
سطح مایل
solicitous
مایل نگران
to incline to green
یا مایل بودن
cant
سطح مایل
bluish
مایل به ابی
viridescent
مایل به سبز
flavescent
مایل بزردی
oblique lattice
شبکه مایل
yellowish
مایل بزردی
geographical mile
مایل جغرافیایی
nautical miles
مایل دریایی
nautical mile
مایل دریایی
greeny
مایل بسبز
blueish
مایل به ابی
side flow weir
سر ریز مایل
slant range
برد مایل
centripetal
مایل به مرکز
whitey
مایل به سفید
chamfer
مایل شدن
whity
مایل به سفید
bitterish
مایل به تلخی
comatant
مایل بجنگ
sourish
مایل به ترشی
gaff
میله مایل
solicitous to go
مایل به رفتن
the mast has raked
مایل شدن
recessive
مایل ببازگشت
likes
مایل بودن
greyish
مایل به خاکستری
aslant
بطور مایل
oblique perspective
پرسپکتیو مایل
he was found of her
مایل او بود
three point perspective
پرسپکتیو مایل
he has a good mind
مایل است
statute mile
مایل رسمی
he is f. her
مایل اوست
aslant
حرکت مایل
fondest
مایل مشتاق
awry
بطور مایل
like
مایل بودن
the mast has raked
مایل کردن
liked
مایل بودن
isabella
زرد مایل به خاکستری
buffyy
مایل به رنگ نخودی
loxodromics
کشتی رانی در خط مایل
scarlet
قرمز مایل به زرد
canescent
سفید مایل به تار
he is indisposed to go
مایل نیست برود
he was not inclined to go
مایل برفتن نبود
i am unwilling to go
مایل نیستم بروم
luteovirescent
زرد مایل بسبز
brownish
مایل به قهوهای یاخرمایی
cuesta
جلگه مایل یااریب
rubicund
رنگ مایل به قرمز
low oblique
عکس مایل پایین
grege
اردهای مایل به خاکستری
inclined coil meter
سنجه با پیچک مایل
green with a blue tint
سبز مایل به ابی
blackish
مایل به سیاه تیره
isabel
زرد مایل به خاکستری
inclined barrel arch
طاق ضربی مایل
inclined barrel arch
طاق گهوارهای مایل
griseous
خاکستری مایل به ابی
reddish
مایل بسرخی زننده
he is not willing to go
مایل برفتن نیست
incilnable to do something
مایل کردن بکاری
hoary
سفید مایل به خاکستری
he was found of her
باو مایل بود
bays
سرخ مایل به قرمز
baying
سرخ مایل به قرمز
bayed
سرخ مایل به قرمز
bay
سرخ مایل به قرمز
inclined shear plane
سطح برش مایل
oblimin rotation
چرخش مایل کمینه
mph
مخفف مایل در ساعت
oblimax rotation
چرخش مایل بیشینه
umber
قهوه ای مایل به زرد
oblique shock wave
موج ضربهای مایل
roll piercing process
روش نورد مایل
purple red
قرمز مایل به ارغوانی
pea green
زرد مایل بسبز
auburn
قهوهای مایل به قرمز
they canŠif they so wishŠ.....
اگر مایل باشندمیتوانند...........
to be prepared to go
مایل به رفتن بودن
suntan
قهوه مایل بسرخ
tattletale gray
سفید مایل بخاکستری
swart
سبزه مایل به سیاه
homosexuals
مایل به جنس خود
homosexual
مایل به جنس خود
pinkish
مایل به رنگ صورتی
suntans
قهوه مایل بسرخ
sloping barrel vault
طاق ضربی مایل
sloping barrel vault
سقف گهوارهای مایل
lurid
رنگ زرد مایل به قرمز
peacock blue
رنگ ابی مایل بسبز
petunias
رنگ قرمز مایل بابی
petunia
رنگ قرمز مایل بابی
It's about 2 miles from ...
آن تقریبا 2 مایل دور از ... است.
What's the charge per mile?
اجاره هر مایل چقدر است؟
oxford blue
ابی سیر مایل به ارغوانی
pansies
رنگ قرمز مایل به ابی
luridly
رنگ زرد مایل به قرمز
pansy
رنگ قرمز مایل به ابی
gooseberry
رنگ سیاه مایل به ارغوانی
gooseberries
رنگ سیاه مایل به ارغوانی
raisin
رنگ قرمز مایل به ابی
indian red
خاک سرخ مایل بزرد
hoar
سفید مایل به خاکستری موسفید
nautical miles
مایل دریایی معادل 0581متر
declines
مایل شدن رو بزوال گذاردن
sea green
رنگ سبز مایل بابی
shell pink
رنگ قرمز مایل به زرد
declined
مایل شدن رو بزوال گذاردن
decline
مایل شدن رو بزوال گذاردن
slate black
رنگ ارغوانی مایل بسیاه
teal blue
رنگ ابی مایل به خاکستری
taupe
رنگ خاکستری مایل به قهوهای
declining
مایل شدن رو بزوال گذاردن
backswept
برگشته بطور مایل واریب
slate blue
رنگ ابی مایل به خاکستری
tawny
تیره زرد مایل بقهوهای
tawniest
تیره زرد مایل بقهوهای
tawnier
تیره زرد مایل بقهوهای
ti turn in
سوی پایین مایل بودن
ruffous
بور خرمایی مایل بقرمز
nautical mile
مایل دریایی معادل 0581متر
rufous
بور خرمایی مایل بقرمز
rust
رنگ قرمز مایل به قهوه ای
carbuncles
رنگ نارنجی مایل به قرمز
mahogany
رنگ قهوهای مایل به قرمز
lama
رنگ زرد مایل بقرمز
lamas
رنگ زرد مایل بقرمز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com