Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
dermoid
دارای ساختمان پوستی وبافتهای زیر پوستی
dermoidal
دارای ساختمان پوستی وبافتهای زیر پوستی
Other Matches
chiclero's ulcer
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
tropical sore
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
oriental sore
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
tegumental
پوستی
parchmenty
پوستی
pelting
پوستی
dermatoid
پوستی
corticate
پوستی
cortical
پوستی
dermatic
پوستی
dermal
پوستی
crustal
پوستی
cutaneous sense
حس پوستی
skinny
پوستی
integumentary
پوستی
corticated
پوستی
pergameneous
پوستی
cutaneous
پوستی
barky
پوستی
skinned
پوست پوستی
skin
پوست پوستی
intradermic
درون پوستی
percutaneous
زیر پوستی
dermal senses
احساسهای پوستی
skinning
پوست پوستی
skins
پوست پوستی
parchment paper
کاغذ پوستی
subcutaneous
زیر پوستی
intradermal
درون پوستی
transcutaneal
ماوراء پوستی
dermatosis
بیماریهای پوستی
transcutaneous
ماوراء پوستی
pell
طومار پوستی
transcutaneal
ورا پوستی
hypodermal
زیر پوستی
cutaneous pupillary reflex
بازتاب پوستی مردمک
busbies
یکجور کلاه پوستی
dermatology
مبحث امراض پوستی
papilloma
ورم یا برامدگیهای پوستی
busby
یکجور کلاه پوستی
haptics
علم حواس پوستی
endermic
ازراه پوستی از ورا پوست
cutaneous leishmaniasis
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
oriental sore
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero's ulcer
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
favus
نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
leishmaniosis
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
tropical sore
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis
لیشمانیوز
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
pergameneous
مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
to slit hide into thongs
پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
whitleather
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
Boers
سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
Boer
سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
acanthosisnigricans
بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
magnetic skin effect
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
hypodermic injection
تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
dentigerous
دارای ساختمان مضرس
amorphous
دارای ساختمان غیر مشخص
gruff
دارای ساختمان خشن و زمخت
lithoidal
دارای شکل سنگ یا ساختمان سنگی
an idiomatic experssion
عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
periodontics
مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
amphistylar
دارای دو ردیف ستون درطرفین یا در جلو و عقب ساختمان
hydathode
ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
building system
اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
outline assembly drawing
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
protrusile
دارای ساختمان جلو امده جلو امدنی
infundibular
قیفی شکل دارای ساختمان قیفی
infundibulate
قیفی شکل دارای ساختمان قیفی
angle-post
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dependency
[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
gigantic building
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
coach-house
ساختمان خدمه
[در کنار ساختمان اصلی]
building enterprise
مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
civil engineering contractor
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
enterprise network
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
rotunda
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
constructional feature
ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
double shell constraction
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
rotundas
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotonda
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
foundation soil
شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
block structure
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
overbuild
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
base shear
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
construction batalion
گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
modular construction
ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
built-up
پر از ساختمان
substructure
پی ساختمان
built up
پر از ساختمان
making
ساختمان
construction
ساختمان
building line
بر ساختمان
frame
ساختمان
carbody
ساختمان
stance
ساختمان
stances
ساختمان
structureless
بی ساختمان
structure of an animal
ساختمان
homoplastic
هم ساختمان
erection
ساختمان
erections
ساختمان
constructions
ساختمان
building
ساختمان
substructures
پی ساختمان
foundation
پی ساختمان
types
ساختمان
mechanism
ساختمان
typed
ساختمان
mechanisms
ساختمان
structures
ساختمان
structure
ساختمان
type
ساختمان
structuring
ساختمان
steel construction
ساختمان فولادی
structuralization
ایجاد ساختمان
structuralize
ساختمان کردن
facility
مکان ساختمان
front
نمای ساختمان
annexe
ساختمان فرعی
tower building
ساختمان برجی
system's design
ساختمان سیستم
tectonics
ساختمان شناسی
administration building
ساختمان اداری
soil structure
ساختمان خاک
auxiliary construction
ساختمان کومکی
apartment building
ساختمان اپارتمانی
makes
ساختمان ساخت
fleuron
[آراستن ساختمان با گل]
shells
بدنه ساختمان
aircraft structure
ساختمان هواپیما
make
ساختمان ساخت
banded structure
ساختمان نواری
steel framed structured
ساختمان فولادی
block
یک دستگاه ساختمان
blocked
یک دستگاه ساختمان
blocks
یک دستگاه ساختمان
frontage
نمای ساختمان
constructions
تعبیر ساختمان
City Hall
ساختمان شهرداری
smokestacks
دودکش ساختمان
architectonic
تکنولوژی ساختمان
civil engineers
مهندس ساختمان
zonation
ساختمان غشایی
headroom
ارتفاع ساختمان
civil engineering
مهندسی ساختمان
smokestack
دودکش ساختمان
shelling
بدنه ساختمان
physique
ساختمان بدن
apartment house
ساختمان آپارتمانی
high-rise
ساختمان بلند
physiques
ساختمان بدن
shell
بدنه ساختمان
civil engineer
مهندس ساختمان
construction
تعبیر ساختمان
cone
ساختمان مخروطی
edifices
ساختمان بزرگ
chapter-house
ساختمان جلسات
aesthetic
زیباشناسی ساختمان
aesthetically
زیباشناسی ساختمان
trisyly
ساختمان سه ستونی
structural
وابسته به ساختمان
building line
خط کناری ساختمان
edifice
ساختمان بزرگ
trench
گود ساختمان
stonework
ساختمان سنگی
handrail
نرده ساختمان
handrails
نرده ساختمان
trenches
گود ساختمان
under construction
دردست ساختمان
turn out
ساختمان اب پخش
fabric
ساختار ساختمان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com