English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (16 milliseconds)
English Persian
ternal دارای سه تغییر
Search result with all words
paramorphic دارای خاصیت تغییر یابی
paramorphous دارای خاصیت تغییر یابی
stenotopic دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
Other Matches
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
change over تغییر روش تغییر رویه
change تغییر کردن تغییر دادن
changing تغییر کردن تغییر دادن
changed تغییر کردن تغییر دادن
changes تغییر کردن تغییر دادن
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
angular travel تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
dachi تغییر پا
variations تغییر
alternation تغییر
fluctuation تغییر
stationary بی تغییر
changed تغییر
mutation تغییر
mutations تغییر
conversion تغییر
changeless بی تغییر
conversions تغییر
misalignment تغییر
vicissitude تغییر
variation تغییر
commutation تغییر
change تغییر
amendment تغییر
changes تغییر
innovation تغییر
amendments تغییر
changing تغییر
innovations تغییر
modification تغییر
alteration تغییر
shunting تغییر خط
transformative قابل تغییر
conversions تغییر مذهب
transiguration تغییر شکل
conversion تغییر مذهب
displaciment تغییر مکان
effable قابل تغییر
metamorphosis تغییر شکل
varies تغییر کردن
variability تغییر پذیری
to undergo a change تغییر یافتن
deed poll تغییر نام
vary تغییر کردن
reversal shift تغییر وارون
supple تغییر پذیر
to turn [into] تغییر کردن
immutable تغییر ناپذیر
convert تغییر دادن
redeploy [staff] تغییر دادن
lour اخم تغییر
shifts تغییر جهت
shifts تغییر دادن
transforming تغییر شکل
shifts تغییر مکان
shifted تغییر جهت
inalterable تغییر ناپذیر
shifted تغییر دادن
transformation تغییر شکل
shifted تغییر مکان
transformation عمل تغییر
duff تغییر علامت
unalterable تغییر ناپذیر
infelection تغییر شکل
reset تغییر دادن
transact تغییر دادن
load variation تغییر بار
invariable تغییر ناپذیر
transform تغییر شکل
convertibility توانایی تغییر
changeable قابل تغییر
palingenesis تغییر شکل
transformed تغییر شکل
changeable تغییر پذیر
shift تغییر جهت
dimensional change تغییر اندازه
displaceable قابل تغییر
transmutative قابل تغییر
displeacement of water تغییر مکان اب
modifies تغییر دادن
invariant تغییر ناپذیر
modify تغییر دادن
design change تغییر طرح
modifying تغییر دادن
displacement تغییر مکان
to convert something into something تغییر دادن به
variation تغییر ناپایداری
mutants تغییر پذیر
mutant تغییر پذیر
variations تغییر ناپایداری
transmutation تغییر شکل
secular change تغییر قرنی
realigns تغییر دادن
realigning تغییر دادن
realigned تغییر دادن
ireversible تغییر ناپذیر
to turn something into something تغییر دادن به
realign تغییر دادن
displacement تغییر موضع
demand shift تغییر تقاضا
to alter [to] تغییر یافتن
turnabouts تغییر موضع
deformation تغییر شکل
heterophonia تغییر صدا
put about تغییر مسیردادن
current displacement تغییر جریان
to turn [into] تغییر دادن
covariation تغییر همگام
left shift تغییر مکان به چپ
turnabouts تغییر عقیده
turnabout تغییر موضع
amend تغییر دادن
modifier تغییر دهنده
kainophobia تغییر هراسی
kainotophobia تغییر هراسی
kaleidoscope تغییر پذیربودن
kaleidoscopes تغییر پذیربودن
modifiers تغییر دهنده
lability تغییر پذیری
invariance تغییر ناپذیری
turnabout تغییر عقیده
inalterability تغییر ناپذیری
vicissitudes of time تغییر اوضاع
rebus sic stautibus تغییر شکل
permute تغییر دادن
variable تغییر پذیر
variative قابل تغییر
moveable قابل تغییر
variables تغییر پذیر
variational principle اصل تغییر
variational method روش تغییر
variation theorem قضیه تغییر
skittish تغییر پذیر
sex reversal تغییر جنسیت
change in demand تغییر تقاضا
speed variation تغییر سرعت
change of speed تغییر سرعت
change of place تغییر مکان
versatility قابلیت تغییر
flexility قابلیت تغییر
modifiability تغییر پذیری
modification of the articles تغییر اساسنامه
modificative تغییر دهنده
modificatory تغییر دهنده
stables بی حرکت یا بی تغییر
stable بی حرکت یا بی تغییر
change of curvature تغییر انحنا
change in supply تغییر عرضه
flexible قابل تغییر
variation coefficient ضریب تغییر
weather تغییر فصل
weathered تغییر فصل
peripeteia تغییر ناگهانی
deviations تغییر مسیر
deviation تغییر مسیر
temperature variation تغییر دما
strain تغییر شکل
unchangeable تغییر ناپذیر
frequency fluctuation تغییر فرکانس
constantly بدون تغییر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com