English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
pycnic دارای شکم بزرگ واندام خپله
pyknic دارای شکم بزرگ واندام خپله
Other Matches
macropterous دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
abdominous دارای شکم بزرگ
throaty دارای گلوی بزرگ
throatiest دارای گلوی بزرگ
throatier دارای گلوی بزرگ
bustiest دارای پستانهای بزرگ
busty دارای پستانهای بزرگ
chesty دارای سینهی بزرگ
nasute دارای منخرین بزرگ
gor bellied دارای شکم بزرگ
steatopygic دارای کفل بزرگ
steatopygous دارای کفل بزرگ
swell butted دارای کفل بزرگ
swelled head دارای عقاید بزرگ خود فروش
urceolate دارای شکم بزرگ و دهانه کوچک
breast drill نوعی دریل دارای مته بزرگ
industrial دارای صنایع بزرگ اهل صنعت
big bore اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
ranking دارای مقام بزرگ و عالی رتبه بندی
billhook نوعی کارد بزرگ که دارای نوک برگشته است
great dane نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
zinjanthropus شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
podgy خپله
pudgy خپله
chows سگ خپله
chubby خپله
knurl خپله
dumpy خپله
stumpy خپله
squatty خپله
squab خپله
chow سگ خپله
rotund خپله
stumped خپله کوتاه قد
roly poly ادم خپله
stumping خپله کوتاه قد
stump خپله کوتاه قد
roly-poly ادم خپله
stumps خپله کوتاه قد
chubbiness خپله بودن
punchinello ادم خپله
chunky خپله وچاق
butterball شخص خپله و چاق
cockalorum ادم خپله و لافزن
lob گوشت الو ادم خپله وسنگین
lobs گوشت الو ادم خپله وسنگین
lobbing گوشت الو ادم خپله وسنگین
lobbed گوشت الو ادم خپله وسنگین
oogamous دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
My grandparents are six feet under. <idiom> پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
Lori Pambak motif ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
grandam مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large چندان بزرگ بقدری بزرگ
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
full bottomed بزرگ
adult بزرگ
considerably large بس بزرگ
adults بزرگ
grossed بزرگ
extras بزرگ
grossing بزرگ
enormous بزرگ
grossest بزرگ
grosses بزرگ
swith بزرگ
voluminous بزرگ
grosser بزرگ
graves بزرگ
gravest بزرگ
swingeing بزرگ
eminent بزرگ
vast بزرگ
gate در بزرگ
dignified بزرگ
extensive بزرگ
hugeous بزرگ
doyenne زن بزرگ
stour بزرگ
egregious بزرگ
vasty بزرگ
bulky بزرگ
smallest بزرگ نه
gross بزرگ
decuman بزرگ
nonus بزرگ
smaller بزرگ نه
extra بزرگ
bulkiest بزرگ
small بزرگ نه
large بزرگ
larger بزرگ
largest بزرگ
doyennes زن بزرگ
mighty بزرگ
mightiest بزرگ
mightier بزرگ
bulkier بزرگ
extra- بزرگ
greatest بزرگ
propylon در بزرگ
bandog سگ بزرگ
large sized بزرگ
headman بزرگ
headmen بزرگ
high بزرگ
biggest بزرگ
highest بزرگ
highs بزرگ
paternal grandmother نه نه بزرگ
magacephalic بزرگ سر
major بزرگ
majored بزرگ
majestic بزرگ
macrocephalic بزرگ سر
great بزرگ
long ton تن بزرگ
great- بزرگ
bigger بزرگ
macro بزرگ
big بزرگ
massive بزرگ
massively بزرگ
majoring بزرگ
jumbo بزرگ
spanking بزرگ
megapod بزرگ پا
immane بزرگ
majuscular بزرگ
gates در بزرگ
majuscule بزرگ
spankings بزرگ
walloping بزرگ
king size بزرگ
large sized a بزرگ
canis major سگ بزرگ
wallopings بزرگ
of a large size بزرگ
jumbos بزرگ
grave بزرگ
canis majoris سگ بزرگ
bonfire اتش بزرگ
magnum opus کار بزرگ
magnifications بزرگ نمایی
high-minded بزرگ منش
zoom بزرگ کردن
zoomed بزرگ کردن
tomes جلد بزرگ
viola ویولن بزرگ
magnification بزرگ نمایی
paterfamilias بزرگ خانواده
platters بشقاب بزرگ
platter بشقاب بزرگ
bonfires اتش بزرگ
achievement کار بزرگ
bollard موت بزرگ
bollards موت بزرگ
alcove طاقچه بزرگ
bulk قسمت بزرگ
tun بشکه بزرگ
lofty بلند بزرگ
emporia بازار بزرگ
longbows کمان بزرگ
longbow کمان بزرگ
heave بزرگ کردن
hauteur بزرگ منشی
lumps بزرگ شدن
ursae majoris خرس بزرگ
medallions مدال بزرگ
medallion مدال بزرگ
ursa major خرس بزرگ
lumped بزرگ شدن
lump بزرگ شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com