Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
doughface
دارای صورتی مانند خمیر گوشت الود
Other Matches
pulp
جسم خمیر مانند
pasties
خمیر مانند کلوچه قیمه دار
pasty
خمیر مانند کلوچه قیمه دار
steamy
دارای بخار مه الود
steamier
دارای بخار مه الود
steamiest
دارای بخار مه الود
carneous
گوشت مانند
blear eyed
دارای چشم تار یااشک الود
bleary
دارای چشمان قی گرفته وخواب الود
carunculate
دارای گوشت پاره
pork pies
کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
sparling
ماهی قزل الا دارای گوشت لذید
pork pie
کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
most favored nation
کشورهایی را گویند که در صورتی که یکی از لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهد سایرین نیزبخودی خود دارای ان امتیازبشوند
gamey
دارای بو و مزه گوشت شکار که نزدیک فاسد شدن باشد
gamy
دارای بو و مزه گوشت شکارکه نزدیک فاسد شدن باشد
dreamiest
خواب مانند خواب الود
dreamy
خواب مانند خواب الود
dreamier
خواب مانند خواب الود
crutched
دارای تکهای که مانند چلیپاباشد
xylocarpous
دارای میوه چوب مانند
gramineous
علف مانند دارای غلات
mammilary
دارای برامدگیهای پستان مانند
runcinate
دارای دندانههای اره مانند
vulviform
دارای شکاف فرج مانند
saw toothed
دارای دندانه اره مانند
sawtooth
دارای دندانه اره مانند
asteriated
دارای اشعهء ستاره مانند
discifloral
دارای گلهای صفحه مانند
rhizomatous
دارای ساقههای ریشه مانند زیرزمینی
mooned
دارای نشان هلال ماه مانند
globe like
گوی مانند دارای گلولههای ریز
bicornuate
دارای دوشاخ یا زوائد شاخ مانند
acid
سرکه مانند دارای خاصیت اسید
acids
سرکه مانند دارای خاصیت اسید
globy
گوی مانند دارای گلولههای ریز
high octane
دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
salami
گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
check
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
pomace
گوشت سیب گوشت میوه
scabby
جرب دار دارای خالهای جرب مانند
scabbiest
جرب دار دارای خالهای جرب مانند
scabbier
جرب دار دارای خالهای جرب مانند
club steak
قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
papillary
مانند برامدگی دارای برامدگی
actinoid
دارای شعاع مانند شعاع
bushbaby
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
lamellate
لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous
فسیل مانند سنگواره مانند
pasting
خمیر
duff
خمیر
dough
خمیر
mush
خمیر
pasted
خمیر
pastes
خمیر
unguent
خمیر
paste
خمیر
pulp
خمیر
pictogram
خط صورتی
figured
صورتی
feculent
گل الود
sudsy
کف الود
turbid
مه الود
foggier
مه الود
dropsical
پف الود
scummy
کف الود
foamier
کف الود
foggiest
مه الود
foamy
کف الود
foggy
مه الود
foamiest
کف الود
muddying
گل الود
muddied
گل الود
mire
گل الود
thickest
گل الود
caliginous
مه الود
thicker
گل الود
thick
گل الود
spluttery
تف الود
spumy
کف الود
spunous
کف الود
plashy
گل الود
muddier
گل الود
muddies
گل الود
bedraggled
گل الود
lathery
کف الود
shod
گل الود
fogbound
مه الود
turbid
گل الود
muddy
گل الود
muddiest
گل الود
brumous
مه الود
matzo
خمیر فطیر
leavens
خمیر ترش
matzoh
خمیر فطیر
papier mache
خمیر کاغذ
oakum
خمیر بتونه
temper
خمیر کردن
leaven
خمیر ترش
leavening
خمیر مایه
leavening
خمیر ترش
leavens
خمیر مایه
puff paste
خمیر پف دار
tempers
خمیر کردن
tempered
خمیر کردن
leaven
خمیر مایه
mush
خمیر نرم
carton-pierre
خمیر کاغذ
masticate
خمیر کردن
knead clay by hand
خمیر کردن
kneads
خمیر کردن
cement paste
خمیر سیمان
kneading
خمیر کردن
kneaded
خمیر کردن
knead
خمیر کردن
sourdough
خمیر ترش
commutator compound
خمیر جابجاگر
sour dough
خمیر ترش
soden
خمیر سست
dentifrice
خمیر دندان
wood pulp
خمیر چوب
wood pulp
خمیر چوپ
malaxate
خمیر کردن
toothpastes
خمیر دندان
toothpaste
خمیر دندان
impaste
خمیر کردن
malax
خمیر کردن
impaste
خمیر گرفتن
tooth paste
خمیر دندان
levigate
خمیر کردن
lime paste
خمیر اهک
masticating
خمیر کردن
masticates
خمیر کردن
masticated
خمیر کردن
pap
خمیر نرم
pinker
رنگ صورتی
pink
رنگ صورتی
pinkest
رنگ صورتی
trigon
گروه سه صورتی
Rosepink
<adj.>
<noun>
نوعی صورتی
Pale pink
صورتی کمرنگ
Oldrose
<adj.>
<noun>
صورتی پررنگ
Mistyrose
<adj.>
<noun>
نوعی صورتی
facial nerve
عصب صورتی
nervus facialis
عصب صورتی
facial vision
بینایی صورتی
venomous
زهر الود
tinged with cnvy
رشک الود
soporific
خواب الود
vapory
بخار الود
wrathful
قهر الود
dozy
خواب الود
doziest
خواب الود
puddles
گل الود کردن
dozier
خواب الود
fogs
مه الود بودن
somnolent
خواب الود
fog
مه الود بودن
ensanguined
خون الود
sponge cakes
کیک پف الود
sleepy
خواب الود
slumbery
خواب الود
muddied
خیس و گل الود
somnifacient
خواب الود
muddier
خیس و گل الود
slumbrous
خواب الود
smeared with dirt
خاک الود
muddiest
خیس و گل الود
sleepiest
خواب الود
sleepier
خواب الود
sponge cake
کیک پف الود
fiercest
خشم الود
slumb
خواب الود
fiercer
خشم الود
mud
گل الود کردن
fierce
خشم الود
muddying
خیس و گل الود
slumberous
خواب الود
muddy
خیس و گل الود
muddilly
بطور گل الود
nemire
گل الود کردن
fogginess
مه الود بودن
passionate
هوس الود
drowsy
خواب الود
drowsiest
خواب الود
loblolly
چاله گل الود
like mad
خشم الود
puddle
گل الود کردن
drowsier
خواب الود
bemire
گل الود کردن
based on private motives
غرض الود
muddies
خیس و گل الود
muddily
بطور گل الود
mashing
خمیر کردن شیفتن
saturated soil paste
خمیر خاک اشباع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com