English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
neologize دارای عقاید نوین
Other Matches
russify دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
swelled head دارای عقاید بزرگ خود فروش
heterodox دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
interfaith شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
younger نوین
modern نوین
young نوین
latter-day نوین
new fashion طرز نوین
new marxism مارکسیسم نوین
modern sector بخش نوین
neodoxy اصول نوین
anew بطرز نوین
modern system نظام نوین
modernly بطرز نوین
modernists نوین گرا
modernized نوین کردن
newest نوین جدیدا
newer نوین جدیدا
modernist نوین گرا
new- نوین جدیدا
modernization نوین گری
neo hebraic عبری نوین
new نوین جدیدا
modernization نوین سازی
modernism نوین گرایی
modernised نوین کردن
modern physics فیزیک نوین
modernises نوین کردن
modernize نوین کردن
modernizes نوین کردن
modernizing نوین کردن
modernising نوین کردن
Art Nouveau هنر نوین
verslibre شعر بسبک نوین
neo plasticism شکل افرینی نوین
neo platonism فلسفه افلاطونی نوین
neo romanesque رومی وار نوین
new general catalogue فهرست عمومی نوین
neo christianity دین نوین مسیح
neologian متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
neologian وابسته به تعلیمات نوین مذهبی
misoneism مخالف با نظم نوین یااصلاحات تازه
dogma اصول عقاید
dogmas اصول عقاید
inquisitors مفتش عقاید
inquisitor مفتش عقاید
religious tenets عقاید مذهبی
feet on the ground <idiom> عقاید عاقلانه
mendelism عقاید مندل
nihilism عقاید نهیلیستی
multiplicity of creeds تعد د عقاید
censorship سانسور عقاید
medievalism عقاید قرون وسطایی
small-minded opinions عقاید کوته نظر
rationale توضیح اصول عقاید
fascism اصول عقاید فاشیست
leninism عقاید اشتراکی لنین
sounding boards عامل انتشار عقاید
paradoxical مخالف عقاید عمومی
sound off <idiom> عقاید را بیان کردن
lutheranism عقاید لوتر وکلیسای او
sounding board عامل انتشار عقاید
orientalism عقاید یا سیاست شرقی
symbolically مط العه دلایل و عقاید
symbolic مط العه دلایل و عقاید
soundboard عامل انتشار عقاید
orthodox مطابق عقاید کلیسای مسیح
syncretism اعتقاد به توحید عقاید همتایی
syncretic تلفیق کننده عقاید مختلف
doctrinal عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
Machiavellian وابسته به عقاید سیاسی "ماکیاولی "
ultranationalism عقاید ناسیونالیزم خیلی افراطی
junkerism عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
junkerdom عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
neological ناشی از تجد د مذهبی وابسته به اصول نوین یاواژه سازی در زبان
inquisition تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
public opinion polling استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
self expression ابراز وتصریح عقاید وخصوصیات خود
to turn round برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
His political beliefs are old hat now . عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
presbyterianism پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
inquisitions تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
brainwashing تلقین عقاید و افکارسیاسی ومذهبی واجتماعی درشخص
ideogram تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
shavian پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
stalinize کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
romanism اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
naturism عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
modernism نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
brainwashes تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwash تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
Hungarian Activism [جنبشی مربوط به عقاید سازندگی گرایی، کوبیستم و غیره]
fundamentalism اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
brainwashed تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
shamanism پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
censeur ممانعت قدرت حاکمه یک کشور ازنشر عقاید مخالفین به هرشکلی که باشد
rearming تجهیز کردن بااسلحه نوین تجدید جنگ افزار کردن
ideology بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideologies بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
owenism اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
economic determinism یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
leninism اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
bakuninism اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
fascism نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
ideological war جنگ عقیدتی جنگ عقاید
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
trilinear دارای سه خط
odoriferous دارای بو
three legged دارای سه پا
footy دارای پا
glochidiate دارای مو
fraught with دارای
three-legged دارای سه پا
iodic دارای ید
bilabiate دارای دو لب
bodied دارای بدن
pre emptive دارای حق شفعه
floaty دارای اب نشین کم
bizonal دارای دومنطقه
bisulcate دارای دوشکاف
far reaching دارای اثرزیاد
biradial دارای دوشعاع
bipartite دارای دوقسمت
rattly دارای صدای تق تق
polygamous دارای چند زن
entitative دارای وجودخارجی
buckish دارای خوی بز
quartziferous دارای در کوهی
pulsant دارای تپش
calcareous دارای کلسیم
pseudonymous دارای تخلص
primiparous دارای یک اولاد
primipara دارای یک اولاد
bumpiness دارای برامدگی
prerogatived دارای حق ویژه
rarely beautiful دارای زیبائی
preemptor دارای حق شفعه
pulsatile دارای تپش
plumose دارای دسته پر
palmy دارای نخل
febile دارای حالت تب
binocular دارای دو چشم
overbusy دارای کارزیاد
binaural دارای دو گوش
bimotored دارای دوموتور
of that ilk دارای همان جا
bimorphemic دارای دوشکل
energetic دارای انرژی
bimolecular دارای دوملکول
papillose دارای برامدگی
portentous دارای فال بد
deadbeats دارای سکون
pinnular دارای بالچه
pinnular دارای برگچه
pileate دارای کلاهک
weighted دارای وزن
binucleated دارای دو هسته
petiolated دارای دمگل
petiolate دارای دمگل
binucleate دارای دو هسته
pelliculate دارای پوسته
binuclear دارای دو هسته
stilted دارای چوب پا
staminate دارای جرثومه نر
copperbottomed دارای ته مسی
cuspidal دارای برامدگی
equivocal دارای دومعنی
silicifoeous دارای در کوهی
backed دارای پشت
short range دارای برد کم
short-range دارای برد کم
shoaly دارای جاهای کم اب
shelterer دارای حفاظ
dartrous دارای تبخال
declinatory دارای تمایل
social minded دارای افکاراجتماعی
cretaceous دارای گچ فراوان
legitimate دارای حق مشروع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com