English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (7 milliseconds)
English Persian
cannier دارای عقل معاش
canniest دارای عقل معاش
canny دارای عقل معاش
Other Matches
ration allowance حق معاش
living معاش
livelihood معاش
subsistence allowance معاش
livelihoods معاش
sustenance معاش
basic allowance for subsistence حق معاش
subsistence معاش حق معاش
fend تکفل معاش
subsistence معاش خرجی
livelihoods وسیله معاش
family allowance مدد معاش
thriftless بی عقل معاش
bread and butter وسیله معاش
thrift عقل معاش
passage money معاش کردن
livelihood وسیله معاش
allowance جیره حق معاش
allowances جیره حق معاش
meal tickets وسیلهی امرار معاش
thriftessness نداشتن عقل معاش
meal ticket وسیلهی امرار معاش
to scramble for a living تقلای معاش کردن
subsistent مدد معاش بگیر
earn کسب معاش کردن
earned کسب معاش کردن
earns کسب معاش کردن
living wage مزدکافی برای امرار معاش
to make the pot boi; معاش خود را پیدا کردن
blue bark تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
basic allowance سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
to scramble for a living برای معاش یازندگی تلاش کردن
She is thrifty . عقل معاش دارد (مقتصد است )
to set a person on his feet معاش کسیراتامین کردن موقعیت کسیرا استوارکردن
ways and means طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
amateurism اشتغال هنر بخاطرذوق نه برای امرار معاش
well-to-do <idiom> پول کافی برای امرار معاش کردن
potboil برای امرار معاش نویسندگی یاکارهای هنری مبتذل کردن
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
family allowance معاش اولاد حق اولاد
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
glochidiate دارای مو
three legged دارای سه پا
fraught with دارای
bilabiate دارای دو لب
footy دارای پا
iodic دارای ید
odoriferous دارای بو
three-legged دارای سه پا
trilinear دارای سه خط
palmy دارای نخل
deadbeat دارای سکون
miasmatic دارای دمه بد بو
formal دارای فکر
monandrous دارای یک شوهر
papillose دارای برامدگی
pelliculate دارای پوسته
splash دارای ترشح
weighted دارای وزن
deadbeats دارای سکون
multiflorous دارای بیش از سه گل
of that ilk دارای همان جا
multilineal دارای چندین خط
nucleate دارای هسته
myrrhic دارای بوی مر
myrrhy دارای بوی مر
energetic دارای انرژی
nitrous دارای شوره
stilted دارای چوب پا
synonymous دارای ترادف
multifid دارای چندشکاف
muciferous دارای مخاط
monatomic دارای یک جوهرفرد
monoclinal دارای یک شیب
portentous دارای فال بد
overbusy دارای کارزیاد
salaried دارای حقوق
monopetalous دارای یک گلبرگ
prerogatives دارای حق ویژه
prerogative دارای حق ویژه
melodic دارای ملودی
melodious دارای ملودی
synonymous دارای تشابه
petiolate دارای دمگل
legitimates دارای حق مشروع
legitimating دارای حق مشروع
rectilinear دارای مسیرمستقیم
flabby دارای عضلات شل
splashy دارای ترشح
spirituous دارای الکل
spiriferous دارای عضومارپیچی
sonant دارای اهنگ
plumose دارای دسته پر
social minded دارای افکاراجتماعی
silicifoeous دارای در کوهی
equivocal دارای دومعنی
legitimated دارای حق مشروع
legitimate دارای حق مشروع
staminate دارای جرثومه نر
syntonic دارای بسامدمشابه
swell butted دارای ته گنده
sulfureous دارای گوگرد
squib دارای صدای فش فش
squibs دارای صدای فش فش
strontic دارای استرونیوم
low spirited دارای روحیه بد
low-spirited دارای روحیه بد
straight line دارای خط مستقیم
deficient دارای کمبود
redundant دارای اطناب
stannic دارای قلع
backed دارای پشت
short range دارای برد کم
short-range دارای برد کم
stannous دارای قلع
pseudonymous دارای تخلص
primiparous دارای یک اولاد
primipara دارای یک اولاد
prerogatived دارای حق ویژه
preemptor دارای حق شفعه
monometallic دارای یک فلز
pre emptive دارای حق شفعه
polygamous دارای چند زن
pinnular دارای بالچه
pinnular دارای برگچه
pileate دارای کلاهک
pulsant دارای تپش
pulsatile دارای تپش
quartziferous دارای در کوهی
shoaly دارای جاهای کم اب
shelterer دارای حفاظ
sexagenary دارای سن 06 تا96
rifled دارای خان
handy <adj.> دارای مزیت
self abnegating دارای کف نفس
sabulous دارای شن ریزه
rugose دارای رکه
reversioner دارای حق رجوع
reboant دارای واکنش
rattly دارای صدای تق تق
rarely beautiful دارای زیبائی
petiolated دارای دمگل
miasmal دارای دمه بد بو
acetylize دارای ریشهء
entitative دارای وجودخارجی
basined دارای ابگیر
bicentric دارای دومرکز
bichrome دارای دو رنگ
dyslogistic دارای خاطرات بد
double tongued دارای دوقول
dolose دارای قصدجرم
bimolecular دارای دوملکول
bimorphemic دارای دوشکل
bimotored دارای دوموتور
binaural دارای دو گوش
binocular دارای دو چشم
binuclear دارای دو هسته
azotic دارای ازت
aulait دارای شیر
artiodactylous دارای سم شکافته
foliolate دارای برگچه
adamantean دارای تلئلو
floaty دارای اب نشین کم
aluminous دارای زاج
amphibolic دارای دو معنی
fibrinous دارای مودلیفی
feldspathic دارای فلدسپار
febile دارای حالت تب
far reaching دارای اثرزیاد
antithetic دارای ضد ونقیض
antithetical دارای ضد ونقیض
arbitrative دارای اختیارحکمیت
artiodactyl دارای سم شکافته
binucleate دارای دو هسته
binucleated دارای دو هسته
calcic دارای اهک
diandrous دارای دوپرچم
capitated دارای سرمجزا
declinatory دارای تمایل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com