English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
non compos mentis دارای فکر معلول
Other Matches
effected معلول
handicapped معلول
effecting معلول
dysgenic معلول
disabled معلول
effect معلول
due to معلول
imperfective معلول
emergent معلول
caused معلول
effect and cause معلول و علت
a posteriori از معلول به علت
visually handicapped معلول دیداری
a priori از علت به معلول
mentally handicapped معلول ذهنی
cause and effect علت و معلول
physically handicapped معلول جسمی
aurally handicapped معلول شنیداری
effect عملی کردن معلول
effecting عملی کردن معلول
effected عملی کردن معلول
rehabilitant بیمار یا معلول درحال نوتوانی
causally نسبت میان علت و معلول
apriori ازعلت به معلول پی بردن استقرایی
causal nexus رابطه میان علت و معلول
etiology سبب و اثرشناسی مبجث علت و معلول
priori باب پی کردن بردن از علت به معلول
dynamic relation روابط میان جوهروعرض یاعلت و معلول
deduction استنباط پی بردن ازکل به جزء یاازعلت به معلول
aposteriori از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
dysfunction عمل یا کار معلول وغیر عادی عدم کار
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
iodic دارای ید
footy دارای پا
odoriferous دارای بو
bilabiate دارای دو لب
trilinear دارای سه خط
fraught with دارای
three-legged دارای سه پا
glochidiate دارای مو
three legged دارای سه پا
short range دارای برد کم
hearted دارای قلب ...
weak sighted دارای چشم کم سو
flabby دارای عضلات شل
rectilinear دارای مسیرمستقیم
pinnular دارای بالچه
cloven foot دارای پا یا سم شکافته
legitimating دارای حق مشروع
handy <adj.> دارای مزیت
legitimates دارای حق مشروع
legitimated دارای حق مشروع
legitimate دارای حق مشروع
pinnular دارای برگچه
cirrous دارای اویز
self abnegating دارای کف نفس
iodous دارای یود
plumose دارای دسته پر
wapper jawed دارای ارواره کج
bifocal دارای دو کانون
divans دارای دوفرفیت
bifocals دارای دو کانون
divan دارای دوفرفیت
sulfureous دارای گوگرد
polygamous دارای چند زن
equivocal دارای دومعنی
haired دارای موی ...
warty دارای زگیل
short-range دارای برد کم
backed دارای پشت
weak eyed دارای چشم کم سو
musical دارای اهنگ
bodily دارای بدن
musicals دارای اهنگ
papillose دارای برامدگی
bigamous دارای دو زن یا دو شوهر
palmy دارای نخل
zygomorphic دارای تقارن
humous دارای موادالی
zonate دارای مدار
isometrics دارای یک میزان
pelliculate دارای پوسته
woolly headed دارای سر پشمالو
monogamous دارای یک زن یا یک شوهر
monogamous دارای یک همسر
preferable دارای رجحان
studious <adj.> دارای پشتکار
allergic دارای حساسیت به
behind دارای پس افت
behinds دارای پس افت
alcoholic دارای الکل
alcoholics دارای الکل
ambivalence دارای دو جنبه
cephalous دارای کله
homolographic دارای قرینه
isometric دارای یک میزان
strontic دارای استرونیوم
whizzer دارای صدای غژ
straight line دارای خط مستقیم
starchy دارای نشاسته
chymiferous دارای کیموس
cingulate دارای کمربند
deficient دارای کمبود
redundant دارای اطناب
pileate دارای کلاهک
hexameter دارای شش وزن
low-spirited دارای روحیه بد
squib دارای صدای فش فش
squibs دارای صدای فش فش
chinned دارای چانه
petiolate دارای دمگل
petiolated دارای دمگل
accredited دارای اعتبارنامه
windiness دارای باد
low spirited دارای روحیه بد
ill neighboured دارای محیط بد
heterogamous دارای مادگی ها
trinomial دارای سه عبارت
trifoliolate دارای سه نشریه
ternal دارای سه تغییر
diplopodous دارای هزار پا
splashing دارای ترشح
testate دارای وصیت
splashes دارای ترشح
tricyclic دارای سه چرخ
deadbeat دارای سکون
deadbeats دارای سکون
portentous دارای فال بد
tricuspidate دارای سه لخت
quartziferous دارای در کوهی
trigonous دارای سه زاویه
dipetalous دارای دوگلبرگ
trinary دارای سه متغیر
trinal دارای سه متغیر
trimolecular دارای سه ملکول
dimorphic دارای دو شکل
trilocular دارای سه حفره
tintinnabulary دارای طنین
pulsatile دارای تپش
dimply دارای فرورفتگی
tristigmatic دارای سه مادگی
trigynous دارای سه مادگی
weighted دارای وزن
splash دارای ترشح
dipolar دارای دو قطب
entitative دارای وجودخارجی
prerogative دارای حق ویژه
dyslogistic دارای خاطرات بد
synonymous دارای ترادف
synonymous دارای تشابه
tinct دارای ته رنگ
dolose دارای قصدجرم
melodic دارای ملودی
reboant دارای واکنش
melodious دارای ملودی
tinctorial دارای ته رنگ
double tongued دارای دوقول
stilted دارای چوب پا
rattly دارای صدای تق تق
prerogatives دارای حق ویژه
reversioner دارای حق رجوع
dipteran دارای دو بال
tricorn دارای سه شاخ
triconered دارای سه گوشه
tricone دارای سه شاخ
trichotomous دارای سه قسمت
triatomic دارای سه اتم
formal دارای فکر
rarely beautiful دارای زیبائی
salaried دارای حقوق
energetic دارای انرژی
titlist دارای عنوان
tripetalous دارای سه کلبرگ
vivific دارای حیات
vagility دارای تحرک
vagile دارای تحرک
swell butted دارای ته گنده
univalent دارای یک فرفیت
unipod دارای یک پایه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com