Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English
Persian
broad minded
دارای فکر وسیع
large minded
دارای فکر وسیع
Search result with all words
Open-plan
<adj.>
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
Other Matches
captious
وسیع
ample
وسیع
spacious
وسیع
roomier
وسیع
roomiest
وسیع
roomy
وسیع
largest
وسیع
larger
وسیع
large
وسیع
vast
وسیع
far reaching
وسیع
capacious
وسیع
far-reaching
وسیع
of a wide scope
وسیع
extensive
وسیع
champaign
وسیع
panoramic
وسیع
vasty
وسیع
immense
وسیع
abroad
وسیع
comprehensive
وسیع محیط
wider
نامحدود وسیع
wide
نامحدود وسیع
to cover much ground
وسیع بودن
wide
فراخ وسیع
widish
نسبتا وسیع
extensive agriculture
کشاورزی وسیع
plausive
وسیع محتمل
broadly
بطور وسیع
capaciously
بطور وسیع
vastly
بطور وسیع
immensely
بطور وسیع
superhighway
جاده وسیع
widest
فراخ وسیع
widest
نامحدود وسیع
room
وسیع تر کردن
rooms
وسیع تر کردن
gum
وسیع کردن
gummed
وسیع کردن
gumming
وسیع کردن
gums
وسیع کردن
extensive cultivation
زراعت وسیع
superhighways
جاده وسیع
heavy advertising
تبلیغات وسیع
wider
فراخ وسیع
latifundia
املاک وسیع
latitudinarianism
وسیع نظری
steppe
جلگه وسیع بی درخت
steppes
جلگه وسیع بی درخت
enlarge
توسعه دادن وسیع کردن
enlarges
توسعه دادن وسیع کردن
enlarging
توسعه دادن وسیع کردن
large-scale
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
ground swell
طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
broadloom
ساخته شده درکارگاه وسیع
large scale production method
روش تولیدبه مقیاس وسیع
large scale
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
enlarged
توسعه دادن وسیع کردن
broadcast
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
avenuse
خیابان وسیع راهرو باغ
broadcasts
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
crown green bowls
بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
region
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
hidden momentum of population growth
به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
regions
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
land office business
کار وسیع وبسیط وسریع کارپر سود یا پر موفقیت
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
Xerox PARC
مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
wats
Service Telephone WidaArea سرویسی که تعدادنامحدودی از مکالمات را درناحیهای وسیع از یک نقطه به هر مکان مجاز می سازد
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
departmentalism
اعنقاد به روش تمرکز دراداره کشور و تفویض اختیارات وسیع به مسئولین اداره امور تقسیمات کوچک مملکتی
vlsi
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expansion
خط وط آدرس و داده متصل یه یک اتصال به کارتهای وسیع اجاره کنترل و دستیابی به داده حافظه را می دهند
polynia
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
broadened
وسیع کردن منتشر کردن
broaden
وسیع کردن منتشر کردن
broadens
وسیع کردن منتشر کردن
broadening
وسیع کردن منتشر کردن
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
cell relay
روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
three-legged
دارای سه پا
odoriferous
دارای بو
three legged
دارای سه پا
trilinear
دارای سه خط
glochidiate
دارای مو
fraught with
دارای
iodic
دارای ید
bilabiate
دارای دو لب
footy
دارای پا
monatomic
دارای یک جوهرفرد
nitrous
دارای شوره
straight line
دارای خط مستقیم
nucleate
دارای هسته
monandrous
دارای یک شوهر
energetic
دارای انرژی
multilineal
دارای چندین خط
legitimated
دارای حق مشروع
monoclinal
دارای یک شیب
stilted
دارای چوب پا
monopetalous
دارای یک گلبرگ
staminate
دارای جرثومه نر
stannic
دارای قلع
muciferous
دارای مخاط
multifid
دارای چندشکاف
stannous
دارای قلع
multiflorous
دارای بیش از سه گل
redundant
دارای اطناب
low-spirited
دارای روحیه بد
melodious
دارای ملودی
legitimate
دارای حق مشروع
myrrhy
دارای بوی مر
prerogatives
دارای حق ویژه
myrrhic
دارای بوی مر
prerogative
دارای حق ویژه
monometallic
دارای یک فلز
low spirited
دارای روحیه بد
synonymous
دارای ترادف
melodic
دارای ملودی
synonymous
دارای تشابه
deficient
دارای کمبود
handy
<adj.>
دارای مزیت
primiparous
دارای یک اولاد
primipara
دارای یک اولاد
short-range
دارای برد کم
prerogatived
دارای حق ویژه
short range
دارای برد کم
shoaly
دارای جاهای کم اب
backed
دارای پشت
equivocal
دارای دومعنی
silicifoeous
دارای در کوهی
social minded
دارای افکاراجتماعی
sonant
دارای اهنگ
pseudonymous
دارای تخلص
pulsant
دارای تپش
self abnegating
دارای کف نفس
sabulous
دارای شن ریزه
rugose
دارای رکه
sexagenary
دارای سن 06 تا96
reversioner
دارای حق رجوع
reboant
دارای واکنش
rifled
دارای خان
shelterer
دارای حفاظ
rarely beautiful
دارای زیبائی
quartziferous
دارای در کوهی
pulsatile
دارای تپش
spiriferous
دارای عضومارپیچی
spirituous
دارای الکل
weighted
دارای وزن
pelliculate
دارای پوسته
papillose
دارای برامدگی
palmy
دارای نخل
overbusy
دارای کارزیاد
rectilinear
دارای مسیرمستقیم
legitimating
دارای حق مشروع
deadbeat
دارای سکون
deadbeats
دارای سکون
portentous
دارای فال بد
of that ilk
دارای همان جا
splashy
دارای ترشح
petiolate
دارای دمگل
preemptor
دارای حق شفعه
salaried
دارای حقوق
pre emptive
دارای حق شفعه
flabby
دارای عضلات شل
polygamous
دارای چند زن
plumose
دارای دسته پر
pinnular
دارای بالچه
pinnular
دارای برگچه
pileate
دارای کلاهک
rattly
دارای صدای تق تق
petiolated
دارای دمگل
legitimates
دارای حق مشروع
miasmatic
دارای دمه بد بو
adamantean
دارای تلئلو
basined
دارای ابگیر
entitative
دارای وجودخارجی
bicentric
دارای دومرکز
bichrome
دارای دو رنگ
dyslogistic
دارای خاطرات بد
bimolecular
دارای دوملکول
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com