Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
eurytopic
دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
Other Matches
tolerances
قدرت تحمل نسبت بدارویا زهر
tolerance
قدرت تحمل نسبت بدارویا زهر
stenotopic
دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
to piss off the wrong people
<idiom>
آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
blockbuster
بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blockbusters
بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
club propeller
ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
factor proportion
نسبت عوامل
bearing capacity
قدرت تحمل
fault tolerance
قدرت تحمل نقص
cassion discase
تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
lysenkoism
نظریهای که معتقد است عوامل جسمانی وبدنی وشرایط محیط در وراثت موثر است
airspeeds
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
airspeed
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
high power engine
موتور با قدرت زیاد
unilinear
دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
ill neighboured
دارای محیط بد
systems
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
sovereign
دارای قدرت عالیه
limitary
دارای قدرت محدود
prepotent
دارای قدرت کامل
anticipative
دارای قدرت پیشگویی
cogent
دارای قدرت وزور
influential
دارای نفوذ و قدرت
sovereigns
دارای قدرت عالیه
omnificent
دارای قدرت خلاقه
independent
دارای قدرت مطلقه
hold the reins
<idiom>
ادم دارای قدرت ونفوذ
totipotent
دارای قدرت تولید یک ارگانیسم از یک جزء ان
scepter
دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن
old line
دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
unipotent
دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
top drawer
دارای مقام یا اهمیت عالی قدرت عالیه
self enforcing
دارای قدرت تحمیل اراده خودبر دیگران
hard spun
[نخ با تاب زیاد با زاویه ای معادل سی تا چهل و پنج درجه نسبت به محور عمودی]
photosensitive
دارای حساسیت نسبت به نور
superfluid
جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
born-again
دارای اعتقاد بازیافته نسبت به چیزی
elasticity of factor substitution
کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
ablest
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
abler
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
able
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
homosexuals
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
homosexual
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
long dated
دارای مهلت زیاد
long-distance
دارای مسافت زیاد
precieux
دارای فرافت زیاد
surfy
دارای خیزاب زیاد
precieuse
دارای فرافت زیاد
overcharged with electricity
دارای برق زیاد
of great importance
دارای نفوذ زیاد
long distance
دارای مسافت زیاد
newsy
دارای اخبار زیاد
gleby
دارای کلوخه زیاد
elmy
دارای نارون زیاد
iffy
دارای احتمالات زیاد
class conscious
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
me too
دارای شباهت تبلیغاتی نسبت برقیب سیاسی خود
class-conscious
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-consciousness
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
imaginative
دارای قوه تصور زیاد
siliciferous
دارای سیلیس یا سیلیکون زیاد
iffy
دارای لیت و لعل زیاد
superincumbent
دارای فشار زیاد فشاری
loaded
پولدار دارای پول زیاد
referenda
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referendum
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referendums
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
overmasted
دارای دیرکهای زیاد بلند یاسنگین
garish
دارای زرق و برق زیاد شعله ور
high pressure
دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
oversexed
دارای تمایلات جنسی زیاد شهوتران
high octane
دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
overparted
دارای سهم زیاد یا دشوار سنگین بار
hyperalgesis
حساسیت زیاد نسبت به درد درد بسیار سخت
polysomic
دارای کروموسومهای بیش از بقیه زیاد کروموسوم پرکروموسوم
high test
امتحان سختی را گذرانده دارای قوه فراره زیاد
dragon design
طرح اژدها
[در فرش های چین که مظهر قدرت امپراتور است. این طرح را به قرن شانزدهم میلادی نسبت داده و بعضی ریشه آن را کرمان می دانند.]
functional distribution of income
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
external diseconomies
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
rezone
محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
too much of a good thing
غیر قابل تحمل تحمل ناپذیر
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
bioecology
رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
jet stream
جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
multimult
پیشوند بمعنی " بسیار وزیاد "و " دارای تعداد زیاد " و "متعدد " و " بیشتر " و" چند "
dumptor
کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند
to tip something
[British E]
رسوب کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
ذخیره کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
ته نشین شدن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
empowering
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
lenz' law
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
high frequency
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
v , series
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
creativeness
قدرت خلاقه قدرت ابداع
prorata
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
environmental test
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
load call
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
Lori Pambak motif
ترنج لری
[پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
Nomatic rugs
قالی های عشایری و قشقایی
[این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
I didnt get much sleep.
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
effects
عوامل
m factors
عوامل ام
growth factors
عوامل رشد
elements of expense
عوامل هزینهای
technical data
عوامل فنی
allocative factors
عوامل تخصیصی
complementary factors
عوامل مکمل
psychological factors
عوامل روانی
justificatory conditions
عوامل موجهه
excusatory conditions
عوامل رافعه
factor productivity
بازدهی عوامل
institutional factors
عوامل نهادی
demand factors
عوامل تقاضا
agents of production
عوامل تولید
balancing factors
عوامل جبرانی
factor price
قیمت عوامل
motivational factors
عوامل محرکه
total factor productivity
بازدهی کل عوامل
adverse factors
عوامل نامساعد
factors of production
عوامل تولید
factor demand
تقاضای عوامل
constant factors
عوامل ثابت
aerodynamic factors
عوامل ایرودینامیکی
variable factors
عوامل متغیر
production factors
عوامل تولید
natural agents
عوامل طبیعی
human factor
عوامل انسانی
aiming group
عوامل مثلث گیری
cryptovariable
عوامل متغیر رمز
inputs
عوامل تولید منابع
polygene
عوامل توارثی غیرهمردیف
additional production personnel
عوامل دیگر تولد
weathering
اثر عوامل جوی
human factors engineering
مهندسی عوامل انسانی
elements of expense
عوامل تولید هزینه
retarding factors
عوامل کند کننده
fixed factor
عوامل ثابت تولید
fixed factor
عوامل تولید ثابت
diseconomies
عوامل زیان اور
factor analysis
تجزیه و تحلیل عوامل
mobility of factors of production
تحرک عوامل تولید
market forces
عوامل موثردر بازار
factor cost line
خط هزینه عوامل تولید
o technique
تحلیل عوامل زمانی
factor markets
بازارهای عوامل تولید
factor earnings
درامد عوامل تولید
ingredients
داخل شونده عوامل
ingredient
داخل شونده عوامل
mechanisms
عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanism
عوامل مکانیکی مکانیزم
factor mobility
تحرک عوامل تولید
factor productivity
بهره دهی عوامل
competitive factors
عوامل محرک رقابت
factor price distortions
انحراف قیمت عوامل
factor price equalization
برابرسازی قیمت عوامل
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
overbuild
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
non specific factors of production
عوامل غیر اختصاصی تولید
net factor income from abroad
خالص درآمد عوامل از خارج
geopolitics
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
factor payments
پرداختهای عوامل تولید مانند
aerometeorograph
دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
variable factors
عوامل قابل تغییر تولید
self buried
مدفون شده در اثر عوامل طبیعی
ceteris paribus
ثابت بودن تمام عوامل دیگر
mechanical powers
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
elasticity of factor substitution
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
map k
ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
input output table
این جدول جریان عوامل تولید
neutral technology
تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
unpredictable factors
عوامل غیر قابل پیش بینی
columnar transposition
تغییر مکان دادن عوامل در ستون
to hold somebody in great respect
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
shift forward
انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
group dynamics
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
bleaching materiel
پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
transaction code
کد تغییرات
oscilliations
تغییرات
variations
تغییرات
variation
تغییرات
danc solution
نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
calculus of variations
حساب تغییرات
rate of changes
نرخ تغییرات
chance variations
تغییرات تصادفی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com