Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
paternal
دارای محبت پدری
Other Matches
paternal love
محبت پدری
besail
جد پدری
parenting
پدری
parenthood
پدری
paternal grandfather
جد پدری
in loco parentis
با حق پدری
paternal
پدری
fathership
پدری
fatherhood
پدری
patronymic
پدری
agnate
پدری
fatherhood or ship
پدری
fatherliness
پدری
fathered
پدری کردن
paternal relative
خویشاوند پدری
paternal relative
اقارب پدری
patrilineal
نسب پدری
father
پدری کردن
agnates
اقارب پدری
fathering
پدری کردن
paternity
صفات پدری
spear side
طرف پدری
siring
پدری کردن
patrimonies
ارث پدری
patrimony
ارث پدری
fathers
پدری کردن
sired
پدری کردن
grandaunt
خاله پدری
sires
پدری کردن
sire
پدری کردن
agnation
وابستگی پدری
agnate
خویشاوندی پدری
grand aunt
خاله پدری
father fixation
تثبیت پدری
patrilineal
وابسته به دودمان پدری
paarenthood
مقام پدری یا مادری
glows
محبت
loving kindness
محبت
glowed
محبت
glow
محبت
affectionately
با محبت
affectionateness
محبت
disaffected
بی محبت
inaffable
بی محبت
warmhearted
با محبت
amour
محبت
love
محبت
warm hearted
با محبت
loved
محبت
loves
محبت
grand aunt
خاله مادری عمه پدری
grandaunt
خاله مادری عمه پدری
mutual love
محبت ازدوسر
unkinder
بی محبت بی عاطفه
excessive love
فرط محبت
pimp
دلال محبت
procuress
زن دلال محبت
procurer
دلال محبت
endearing
محبت آمیز
tender
محبت امیز
tendered
محبت امیز
affetionate
محبت امیز
pimps
دلال محبت
tendering
محبت امیز
fraternal love
محبت برادرانه
tenderest
محبت امیز
lovingly
از روی محبت
loving
محبت امیز
love feast
عید محبت
unkindest
بی محبت بی عاطفه
mansuetude
اهلیت محبت
unkind
بی محبت بی عاطفه
the utmost love
کمال محبت
bawd
دلال محبت
motherly love
محبت مادری
endearing
از روی دوستی و محبت
disaffect
از علاقه و محبت کاستن
tenderly
از روی دلسوزی و محبت
procuance
جاکشی دلالی محبت
affably
از روی محبت و دلجوئی
procuration
جاکشی دلالی محبت
costive
سرد و بی محبت خسیس
professed love
ادعای عشق یا محبت
professed love
محبت ادعا شده
The suspected offender
[perpetrator]
is a previously respectable father.
پدری تا به حال محترم مشکوک به جرم است .
turtledoves
عزیز محبت نشان دادن
love is everything
موضوع اصلی محبت است
turtledove
عزیز محبت نشان دادن
mrs jordan nee mary
بانو جردن که نام خانه پدری او مریم است
jawsmith
کسیکه با محبت زیاد مردم فریبی میکند
to win nny one's affections
محبت کسی راجلب کردن کسیرادلبسته خود نمودن
oedipus complex
احساسات محبت امیزبچه نسبت به والدین جنس مخالف خود
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
silver cord
محبت مادر وفرزندی همبستگی مادر وفرزند
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
cultivation
جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
go between
دلال دلال محبت
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
trilinear
دارای سه خط
glochidiate
دارای مو
fraught with
دارای
iodic
دارای ید
three-legged
دارای سه پا
footy
دارای پا
bilabiate
دارای دو لب
three legged
دارای سه پا
odoriferous
دارای بو
squib
دارای صدای فش فش
squibs
دارای صدای فش فش
spiriferous
دارای عضومارپیچی
flabby
دارای عضلات شل
sonant
دارای اهنگ
rectilinear
دارای مسیرمستقیم
staminate
دارای جرثومه نر
stannic
دارای قلع
legitimating
دارای حق مشروع
legitimates
دارای حق مشروع
glary
دارای تشعشع
febile
دارای حالت تب
sabulous
دارای شن ریزه
rattly
دارای صدای تق تق
reboant
دارای واکنش
syntonic
دارای بسامدمشابه
reversioner
دارای حق رجوع
floaty
دارای اب نشین کم
billed
دارای نوک
azotic
دارای ازت
foliolate
دارای برگچه
splashy
دارای ترشح
swell butted
دارای ته گنده
arbitrative
دارای اختیارحکمیت
spirituous
دارای الکل
adamantean
دارای تلئلو
rugose
دارای رکه
monatomic
دارای یک جوهرفرد
legitimated
دارای حق مشروع
glanduliferous
دارای غد دکوچک
antithetical
دارای ضد ونقیض
backed
دارای پشت
silicifoeous
دارای در کوهی
short-range
دارای برد کم
low spirited
دارای روحیه بد
artiodactylous
دارای سم شکافته
low-spirited
دارای روحیه بد
artiodactyl
دارای سم شکافته
bichrome
دارای دو رنگ
bicentric
دارای دومرکز
fibrinous
دارای مودلیفی
straight line
دارای خط مستقیم
short range
دارای برد کم
basined
دارای ابگیر
deficient
دارای کمبود
strontic
دارای استرونیوم
feldspathic
دارای فلدسپار
equivocal
دارای دومعنی
aulait
دارای شیر
self abnegating
دارای کف نفس
social minded
دارای افکاراجتماعی
geniculate
دارای زانویی
legitimate
دارای حق مشروع
handy
<adj.>
دارای مزیت
aluminous
دارای زاج
amphibolic
دارای دو معنی
sexagenary
دارای سن 06 تا96
rifled
دارای خان
stannous
دارای قلع
sulfureous
دارای گوگرد
shelterer
دارای حفاظ
shoaly
دارای جاهای کم اب
antithetic
دارای ضد ونقیض
redundant
دارای اطناب
rarely beautiful
دارای زیبائی
isometrics
دارای یک میزان
multilineal
دارای چندین خط
keyed
دارای جاانگشتی
multiflorous
دارای بیش از سه گل
formal
دارای فکر
multifid
دارای چندشکاف
keeled
دارای تبر ته
splash
دارای ترشح
muciferous
دارای مخاط
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com