Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
long distance
دارای مسافت زیاد
long-distance
دارای مسافت زیاد
Other Matches
longest
طی مسافت زیاد توپ
distantly
دور به مسافت زیاد
long
طی مسافت زیاد توپ
long-
طی مسافت زیاد توپ
longed
طی مسافت زیاد توپ
longs
طی مسافت زیاد توپ
longer
طی مسافت زیاد توپ
long-distance
دارای مسافت دور
equidistant
دارای مسافت مساوی
long distance
دارای مسافت دور
elmy
دارای نارون زیاد
overcharged with electricity
دارای برق زیاد
long dated
دارای مهلت زیاد
surfy
دارای خیزاب زیاد
gleby
دارای کلوخه زیاد
iffy
دارای احتمالات زیاد
precieuse
دارای فرافت زیاد
precieux
دارای فرافت زیاد
of great importance
دارای نفوذ زیاد
newsy
دارای اخبار زیاد
imaginative
دارای قوه تصور زیاد
siliciferous
دارای سیلیس یا سیلیکون زیاد
iffy
دارای لیت و لعل زیاد
superincumbent
دارای فشار زیاد فشاری
loaded
پولدار دارای پول زیاد
garish
دارای زرق و برق زیاد شعله ور
overmasted
دارای دیرکهای زیاد بلند یاسنگین
oversexed
دارای تمایلات جنسی زیاد شهوتران
high pressure
دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
overparted
دارای سهم زیاد یا دشوار سنگین بار
high octane
دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
photo distance
مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
time distance
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
high test
امتحان سختی را گذرانده دارای قوه فراره زیاد
to piss off the wrong people
<idiom>
آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
polysomic
دارای کروموسومهای بیش از بقیه زیاد کروموسوم پرکروموسوم
range scale
طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
mean free path for attenuation
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
scattering mean free path
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free for scattering
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
attenuation mean free path
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
eurytopic
دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
jet stream
جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
blockbuster
بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
multimult
پیشوند بمعنی " بسیار وزیاد "و " دارای تعداد زیاد " و "متعدد " و " بیشتر " و" چند "
blockbusters
بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
short international
مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
club propeller
ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
dumptor
کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند
range section
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
windsor round
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
high frequency
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
vehicle stopping distance
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
absorption mean free path
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
mean free path absorption
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
road distance
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
coincidence range finder
مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
load call
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
telemetering
ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
Nomatic rugs
قالی های عشایری و قشقایی
[این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
I didnt get much sleep.
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
overbuild
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
short-range
کم مسافت
lengths
مسافت
distance
مسافت
distances
مسافت
ranges
مسافت
short range
کم مسافت
range
مسافت
length
مسافت
ranged
مسافت
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
odometry
مسافت پیمایی
blooming train
مسافت نورد
proximity fuze
از مسافت دور
hauls
مسافت حمل
viameter
مسافت پیما
ranging
مسافت یابی
burst range
مسافت ترکش
sight distance
مسافت دید
odometer
مسافت سنج
known distance
مسافت معلوم
range calibration
تنظیم مسافت
rangefinders
مسافت یاب
range indicator
شاخص مسافت
air distance
مسافت هوایی
range finder
مسافت یاب
range drum
طبله مسافت
range determination
تعیین مسافت
range determination
تخمین مسافت
racing course
مسافت مسابقه
range scale
طبله مسافت
range indicator
طبله مسافت
range indicator
مقیاس مسافت
range adjustment
تنظیم مسافت
range sensing
تخمین مسافت
jacob's staff
مسافت سنج
range finding
مسافت یابی
plotting scale
خط کش مسافت یاب
telemetry
مسافت سنجی
metrograph
مسافت سنج
telemeter
مسافت سنج
taximeter
مسافت سنج
haul
مسافت حمل
equidistance
مسافت مساوی
supporting distance
مسافت پشتیبانی
trochometer
مسافت پیما
odograph
مسافت سنج
intervalometer
مسافت سنج
training distance
مسافت تمرین
telephoned
در یک مسافت طولانی
telephones
در یک مسافت طولانی
hauling
مسافت حمل
telephone
در یک مسافت طولانی
hauled
مسافت حمل
telephoning
در یک مسافت طولانی
close range
مسافت نزدیک
test course
مسافت ازمایش
range finder
مسافت سنج دریایی
range keeper
محاسب مسافت توپ
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
tachymeter
دوربین مسافت یاب
tachometer
کیلومترشمار مسافت سنج
tachometric sight
دوربین مسافت یاب
tachometric sight
دوربین مسافت سنج
ranging pole
شاخصهای مسافت یابی
range rake
الیداد مسافت سنج
range board
میز تنظیم مسافت
mile
مقیاس سنجش مسافت
flights shooting
مسابقه مسافت نه هدف
miles
مقیاس سنجش مسافت
telemetry
مسافت سنجی رادیویی
range spotting
تخمین مسافت کردن
flash ranging
مسافت یابی نوری
telemeter
دورسنج مسافت سنج
taximeter
مسافت نمای تاکسی
range table
جدول مسافت توپ
telephone modal distance
مسافت مکالمه تلفنی
mean free path
مسافت ازاد متوسط
measurer whell
چرخ مسافت سنج
torpedo run
مسافت طی شده اژدر
leader's rule
تعیین مسافت امن
limit
مسافت یا مدت مسابقه
macrometer
دوربین مسافت سنج
spot
مسافت یابی کردن
spots
مسافت یابی کردن
macrometer
مسافت یاب نوری
ranging
مسافت یابی کردن
measuring magnifier
مسافت یاب دقیق
mean free path
مسافت ازاد میانگین
eying
دیدخوب با تشخیص مسافت
sound ranging
مسافت یابی صوتی
range finding
تخمین مسافت کردن
eyes
دیدخوب با تشخیص مسافت
range disk
میز تصحیح مسافت
eyeing
دیدخوب با تشخیص مسافت
eye
دیدخوب با تشخیص مسافت
long distance supply
تغذیه مسافت دور
legs
مسافت طی شده قایق در یک دور
marathon
دو ماراتون به مسافت 09124 متر
arming range
مسافت مسلح شدن گلوله
course
مسیر رفت و برگشت مسافت
leg
مسافت طی شده قایق در یک دور
loran
رادار مسافت سنج دریایی
marathons
دو ماراتون به مسافت 09124 متر
weaving distance
طول تلاقی مسافت همبری
air distance
مسافت طی شده به وسیله هواپیما
mileage
مسافت طی شده به وسیله خودرو
safe distance
مسافت امن اطراف مین
repeat range
با همین مسافت تیراندازی کنید
courses
مسیر رفت و برگشت مسافت
coursed
مسیر رفت و برگشت مسافت
To cover (traverse)long distances.
مسافت زیادی راطی کردن
band
را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
measuring magnifier
مسافت یاب مخصوص فواصل کم
fetches
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
fetched
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
coincidence adjustment
تعیین مسافت به وسیله انطباق
metropolitan area network
شبکه گسترده در مسافت محدود.
fetch
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
range drum
طبله بستن مسافت به توپ
bands
را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
baseball throw
مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
target range
مسافت هدف میدان تیر مشقی
speed
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com